شناسه خبر: 7535 منتشر شده در مورخ: 1394/8/20 ساعت: 11:53 گروه: حوادث  
قصه دردناک زندگی یک زن قربانی

قصه دردناک زندگی یک زن قربانی

زن 27 ساله ای که به اتهام فروش نوزادش و با اعلام شکایت پدر نوزاد توسط ماموران انتظامی دستگیر شده است.

به گزارش ایران سپید به نقل از ایران همواره زندگی آشفته ای داشته ام و هیچ گاه رنگ خوشبختی و آرامش را ندیده ام. زندگی با نامادری، اعتیاد پدر، طلاق و فروش نوزاد تازه متولد شده ام تنها بخشی از بدبختی ها و مشکلاتی است که همیشه با آن درگیر بوده ام و دیگران نیز از این تیره روزی های من به نفع خودشان سوءاستفاده کردند و ...

زن 27 ساله ای که به اتهام فروش نوزادش و با اعلام شکایت پدر نوزاد توسط ماموران انتظامی دستگیر شده است درحالی که به گذشته تلخ و زجرآور خود تاسف می خورد به تشریح چگونگی ماجرای فروش نوزاد پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد گفت: کودک خردسالی بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند پدرم اعتیاد داشت و همین موضوع منجر به کشمکش های زیادی در زندگی آن ها شده بود به طوری که مدام با یکدیگر مشاجره می کردند و مشاجرات آن ها دقایقی بعد به کتک کاری و قهر می کشید که در نهایت هم آن ها نتوانستند به این زندگی ادامه بدهند و به ناچار از یکدیگر جدا شدند این گونه بود که مادرم زندگی جدیدی تشکیل داد و پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد در این میان من نزد پدرم ماندم و با خواهران ناتنی ام به زندگی ادامه دادم تا این که در سن 18سالگی با پسر جوانی به نام حبیب در خیابان آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم. حبیب جوانی کارگر و زحمت کش بود اما از نظر مالی در سطح پایین جامعه قرار داشت. مدتی بعد ما با یکدیگر ازدواج کردیم و من از این که از شرایط آشفته زندگی با نامادری رها شده بودم خیلی خوشحال بودم اما طولی نکشید که دخالت های پدر و یکی از خواهران ناتنی ام در زندگی ام شروع شد چرا که پدرم اعتقاد داشت من باید از اموال و پول های همسرم به او کمک کنم. 

روزها به همین ترتیب می گذشت و من صاحب 2 فرزند شده بودم که روزی همسرم با یک خودرو تصادف کرد و به کما رفت. در همین روزها با اصرار پدرم و دخالت های خواهر ناتنی ام مهریه ام را به اجرا گذاشتم و بدین ترتیب پول دیه ای را که به حبیب تعلق می گرفت تصاحب کردم. پدرم آن پول را از من گرفت و طبقه بالای خانه اش را ساخت. وقتی 6 ماه بعد حبیب از کما بیرون آمد و متوجه ماجرا شد اختلافات ما با یکدیگر اوج گرفت و بر سر همین موضوع درحالی کارمان به جدایی کشید که من روزهای آخر سومین بارداری ام را می گذراندم. چند روز بعد از جاری شدن صیغه طلاق در بیمارستان بستری شدم و پسری به دنیا آوردم در همین زمان پدر و خواهر ناتنی ام تصمیم گرفتند فرزندم را به فردی که فرزندی نداشت بفروشند. با گذشت یک ماه از این ماجرا فرد خریدار با شماره حبیب تماس گرفته و عنوان می کند مبلغ را به حساب پدر همسرت واریز کردم این گونه بود که حبیب در جریان فروش نوزاد قرار گرفت و از من و خانواده ام شکایت کرد. شایان ذکر است به دستور سرگرد ملکی (رئیس کلانتری هاشمی نژاد) پرونده متهمان مورد بررسی قرار گرفت.

  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *