آشنایی با الهه های ایران باستانوقتی از ایران باستان صحبت می شود یعنی ایران قبل از تاریخ نوشته شده یعنی تقریبا قبل از سلطنت مادها بر قسمتی از ایران. ایرانیان باستان دارای الهه ها و یا به تعبیر ما فرشته های بسیاری بودند دقیقا مانند عقاید دین های مختلف امروزی که به فرشته مرگ و یا فرشته پیغام رسان و …اعتقاد دارند. |
به گزارش ایران سپید به نقل از برترین ها: وقتی از ایران باستان صحبت می شود یعنی ایران قبل از تاریخ نوشته شده یعنی تقریبا قبل از سلطنت مادها بر قسمتی از ایران. ایرانیان باستان دارای الهه ها و یا به تعبیر ما فرشته های بسیاری بودند دقیقا مانند عقاید دین های مختلف امروزی که به فرشته مرگ و یا فرشته پیغام رسان و …اعتقاد دارند.و هر الهه یا فرشته با نامی خاص شناخته می شد و تقریبا شبیه به خدایان یونانی با این تفاوت که ایرانیان به خدای یگانه که معمولا به اسم اهورا مزدا از آن یاد می شد اعتقاد داشتند.بعضی از الهه های ایران باستان عبارتند از :
امرتات ameretat
اَمُرداد، یا امرتات ششمین امشاسپند در باورهای زرتشتی و ماه پنجم تقویم ایرانی است که امروزه مرداد خوانده می شود. او امشاسپندبانویی است که نماینده جاودانگی و پایندگی و بیمرگی اهورامزداست. همچنین اَمُرداد در باورهای ایرانی نگاهبان و پاسدار گیاهان و رستنیها به شمار میرود. او گونههای گیاهان و جانوران را بر روی زمین گسترده است و سرسبزی و آبادانی سرزمین ها و افزونی رمهها را برای انسانها ارمغان میآورد. او میکوشد تا گیاهان پژمرده نشوند. در استوره آفرینش، زمانی که اهریمن به آفرینش نخستین در جهان حملهور شد، امرداد از جوهره وجودی گیاهان پاسداری کرد؛ به اینگونه که گیاهِ خشکشده و آسیبدیده از سوی اهریمن را برمیگیرد، میساید و با یاری ایزد باران در جهان پراکنده میکند تا رستنیهای گوناگون در همه جهان سر از خاک بیرون بیاورند. امشاسپندبانو اَمرداد و امشاسپندبانو خرداد با هم پیوند تنگاتنگی دارند. خرداد، خویشکاریاش پاسداری از آب است، با ایزد باران یار و همکار است و شادابی گیاهان نشانهای از وجود اوست. این دو امشاسپند نوشتارهای کهن، به عنوان نمایندگان رویش و زندگی، نامشان در کنار هم میآید.
اَمُرداد (اَمِرتات/ اَمِرتا) به معنی جاودانگی است که (مُرداد= مرگ) در گاهشماری ایرانی پنجمین ماه سال است . واژه امُرداد از واژه اوستایی اَمِرتاته amertata یا اَمِرتَه و پهلوی اَموردات است که به معنای بی مرگی و جاودانگی و ششمین از امشاسپندان است.امرداد تجلی رستگاری و جاودانی است . فروهر گیاهان در جهان فروری است . او گیاهان را برویاند و رمه گوسفندان را بیفزاید . او می کوشد که گیاهان پژمرده نشوند . همکاران او ایزدان رشن و اشتاد و زامیاد هستند . این امشاسپند مونث است . خرداد و امرداد در متنها معمولاً با هم ذکر می شوند و نماینده رویش و زندگی هستند.
در گاهشماری ایرانی این ماه همواره ۳۱ روز دارد و از روز صد و بیست و پنجم سال تا روز صد و پنجاه و پنجم سال است.
در متون ادبیات فارسی این واژه به اشتباه همواره به شکل مُرداد به کار رفته است.هماورد اصلی او زریز است.
سپنته آرمیتی armaiti
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در فارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست.
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شدهاست.[۱] وی را همان الهه بسیار قدیمی اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهٔ سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به معنی بی نقصی و سلامت کامل است. وی محافظ و پاسدار زمین و در عین حال مظهر تمکین، تقوا و عبادت میباشد.
واژهشناسی
این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) میباشد و نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند» به مانک پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) به مانک فروتنی و بردباری تشکیل شده است و مانک این دو با هم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
به لحاظ لغوی، در این تعبیر کلمهٔ اَرمَیتی به معنای اخلاص و فروتنی و فداکاری و بردباری مقدس میباشد که در ویدهها نیز به همین نام و در همین معانی به کار برده شدهاست. این تعبیر در ریگ وده به معنی زمین و در پهلوی به معنای فرزانه کامل آمدهاست. امّا سپنت، صفت ارمیتی میباشد که بعدها بدان افزوده شدهاست.
سپندارمذ در جهان معنوی نمودار محبت و بردباری و تواضع اهورامزدا است و در جهان مادی فرشتهای است که موکّل زمین است. اَرمیتی همواره زمین را خرّم و آباد و بارور میسازد و هر کسی که در زمین به کشت و زرع بپردازد و مزرعهای را آباد کند، خشنودی او را فراهم ساختهاست.
گاهشماری
روز پنجم هر ماه و ماه دوازدهم هر سال سپندارمذ یا اسپندارمد (= اسفند) نام دارد.
جشن سپندارمذگان
جشن «سپندارمذگان» یا «اسفندگان»، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی به کار رفته است.
اشه asha
در دین زرتشتی اَشَه یا اَرتَه مفهوم گستردهای دارد که گویی چکیدهٔ کل دین زرتشتی است. اشه به معنی حقیقت و درستی است؛ اما معنی ژرفتر آن قانون معنوی/الهی اخلاقی (Moral Law) است ازلی و ابدی که اهورامزدا وضع کرده که براساس آن هر کنشی، واکنشی در بر دارد و هر کار نیک یا بدی پاداش یا پادافره خود را در پی دارد. به گونه ای تبلور نظم موجود در طبیعت در قانونی اخلاقی/ مینویی که بر پایه حق و درستکاری بنا شده را اشه میگویند.
واژهشناسی
این واژه مفهوم پیچیدهای دارد و بیشتر معنای واژهای آن را "راستی" یا فرمان به کار نیک" دانستهاند. این واژه در پارسی باستان ''اَردَ (arda) تلفظ میشدهاست و تلفظ ودایی آن رْتَه بود که معنای نظم طبیعی جهان را با خود داشت. در زبان هندوایرانی آنرا معادل ارته (artá) حدس زدهاند. برخی نیز مانند گری اعتقاد دارند که تفاوت ارته و اشه از یک اختلاف املایی سرچشمه میگیرد و احتمالاً بدلیل قرائت بد و تلفظ بد یک حرف باستانی است. این واژه و به معنای راستی و درستی، تقدس، قانون و آیین ایزدی٬ پاکی به کار میرود اما بطور کلی حقیقت و درستی نزدیکترین و احتمالاً صحیحترین برداشت از واژه اشه دانسته شدهاست.
در اوستا
واژه اشه در اوستا و بویژه در گاهان بسیار بکار رفتهاست. زرتشت در گاهان تنها راه رسیدن به بارگاه خدایی را راه اشه میداند. در یسن۴۴ بند ۱۱ میگوید: «تا توش و توان دارم میکوشم مردم را به سوی اشه رهنمون باشم.» یکی از مقدسترین دعاهای زردشتی دعای "اشم وهو" است که در آن اشه و راستی ستایش میشود که یک ذکر ۱۲ واژهای است که سه بار در آن نام اشه برده شدهاست. دعا که ظاهراً برای تمرکز ذهن بر روی اشه استوار است از این قرار است: اشه نیک، اشه نیکترین است. مطابق آرزوست، مطابق آرزو خواهد بود، اشه از آن اشه وهیشته است.
اردیبهشت امشاسپند
نوشتار اصلی: اشه وهیشته
اردیبهشت و یا به تلفظ اوستایی آن اشه وهیشته از امشاسپندان و یا همان فرشتگان طراز اول اهورامزداست که فروزههای هفتگانهٔ خدانیز دانسته شدهاند. اردیبهشت در مزدیسنا و اساطیر و باورها وابسته به آن زیباترین امشاسپند است. او در برابر ناراستی در جهان قرار میگیرد و پیروان او را اشون میگویند. او نه تنها در این جهان حافظ نظم اخلاقی و طبیعی است و با آفریدههای مخرب و ناهماهنگ اهریمن میستیزد در دوزخ نیز نظم را نگاه میدارد و مراقب است که دیوان دوزخیان را بیش از آنچه سزاوار آنند، عذاب ندهند. او در اساطیر ایرانی هماورد ایندرا است که همان روح ارتداد است. در نبرد با ایندره ایزدانی چون مهر، سروش، نریوسنگ، او را یاری میدهند.
هیوروتات haurvatat
برای دیگر کاربردها، خرداد (ابهامزدایی) را ببینید.
هَوُروَتات (خرداد) رسایی و کمال نام یکی دیگراز(پنجمین) امشاسپندان میباشد.
« خرداد » در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُـردات» یا « هُردات » به معنی رسایی و کمال است که در گاتها یکی از فروزههای اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آبها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهان اند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند. در یسنا، هات ۴۷، آمده است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
در مزدیسنا زندگانی عبارت است از طی مدارج سعادت و کمال در این جهان واز پرتو آن به پیشگاه مقدس(ورجاند) پروردگار پیوستن در جهان دیگر. (هفت مرحله روحانی- پیروی و کمک خواستن از امشاسپندان)
هَوُِروَتات(خرداد)رسایی و کمال نام یکی دیگراز(پنجمین) امشاسپندان میباشد. خرداد نماینده رسایی و کمال، دانش اهورا مزدا است و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.صورت اوستایی خرداد " هَوُروَتات" است که هَورو صفت است به معنی رسا، همه، درست، تمام و کمال و جزء دوم یعنی داد یا دات(که همان داد میباشد که در واژگانی چون دادگستری به کار رفته) به معنی قانون، دادگری(عدل) ارتباطی ندارد بلکه پسوند است که به انجام برخی ازواژها مانند ارشتات (راستی)و تات (درستی)و اُوپَرَتات (برتری) میپیوندد.
kshathra
خشاتریا خدای جنگ آور بود، به ایرانیان فنون نبرد و ساخت جنگ افزار را یاد می داد، و به آنها می آموخت در برابر مهاجمان چگونه از خود دفاع کنند.
اهریمن mainyu
اهریمن (از اوستایی انگرهمَینیو) بدنهاد است. اهریمن پلیدی است و برای از بین بردن نیکی تلاش میکند ولی چون دون و پست مایهاست و اهورامزدا آگاه بر هر چیز است پس سرانجام در پایان کار اهریمن نابود شده و اورمزد بر او چیره میشود و کار جهان یکسره به نیکی خواهد گرایید. در این میان، انسان و امشاسپندان و دیگر ایزدان (فرشتهها) و موجودات نیک (مزداآفریده) که همگی آفریدهٔ اهورامزدا هستند در مبارزه با دئوهها (دیوها) که موجودات و پدیدههایی اهریمنی هستند در تلاشی کیهانی برای پیروزی نیکی بر بدی هستند. اهریمن را در پارسی اهرِمن هم میگویند. میتوان او را همتای شیطان در باورهای سامی دانست.
در مزدیسنا باور بر این است که در طبیعت دو نیروی متضاد خیر (سپنتا مینو - اثر روشنی) و شر (انگره مینو - اثر تاریکی) وجود دارد که همواره در حال نبرد با یکدیگرند.
نیروهای همزادی که در اندیشه انسان پدیدار میشوند مخالف نیستند، همگی در هستی انسان نیک اند و قابل ستایش. این انسان است که با اندیشه خود موجب دگرگونی در این هستی میشود. همان گونه که آذرگشسب این دو گوهر یعنی نیکی و بدی را مینوی میداند و با اندیشه انسان پیوسته میخواند زیرا سنجش نیک و بد با اندیشه انسان است و وجود خارجی ندارد.
یعنی نیکی جز سنجش فکری چیز دیگری نیست.
یا در جای دیگر رستم شهزادی این دو نیرو را نزد پروردگار بد یا خوب نمیبیند بلکه لازم و ملزوم یکدیگر میخواند، ولی هنگامی که زرتشتیان این دو نیرو را با میزان اندیشه و پندار خود میسنجیم، یکی را نیک میپنداریم و دیگری را بد و حتی همین نیکی و بدیها صورت گسترده و مطلق ندارند و بنا به محیط و زمان و مکان هر گروهی از مردم، این پندار فرق میکند، زیرا در جایی کاری را برخلاف دیگران نیک یا بد میدانند. همچنین در کتاب گزارش گاتاها از اورنگ نیز ریشه نیکی و بدی را در نهاد و اندیشه آدمی میداند. در تمام کتابها این دو نیرو را همزاد و متضاد میخوانند که در آغاز آفرینش پدیدار شدند و تمامی نویسندگان آنها را لازم و ملزوم یکدیگر میخوانند اما در کتاب بینش زرتشت از خنجری به نکتهای برخورد کردم که میگفت: هیچکدام از این دو گوهر ارزش نیک بودن یا بد بودن را ندارند به بیان دیگر، اهورامزدا آنچه راکه آفریده نیک است و شر در آن راه ندارد. اما اختلاف موجود در هستی هر گاه در اندیشه انسان رشد کند و شکوفا شود، نیک و بد به وجود میآید.
در متنهای پارسی میانه
در متنهای پهلوی، واژه اهریمن گاهی وارونه نوشته میشود تا نشانهای از واژگونگیِ اعمال وی و بیزاری نویسنده متن از او باشد. در این متنها نیز، اهریمن دشمن اورمزد است و به آفرینش اورمزد میتازد و بیماری، تاریکی، ریمَنی (چرکی)، ویرانی، عیب، نقص و مرگ میآفریند. آغاز نبرد اورمزد و اهریمن، زمان معین شده برای آن، توصیف کامل آفرینش اورمزدی و اهریمنی و سرانجامِ کارِ اهریمن در متنهای پهلوی بهصورتهای متفاوتی آمدهاست. اما، امروزه، به باور پارسیان هند، اهریمن نمودی از تمایلات اهریمنی است و از این رو نبرد واقعی میان اورمزد و اهریمن در روح هر انسان در تمامی جهان ادامه دارد.
وهومنه vohu
وُهومَنَه منشِ پاکِ اندیشه و نامِ یکی از امشاسپندان است. وهومن، مظهر اندیشهٔ نیک و خرد و دانایی خداوند است و همان ایزد بزرگ است که روان اشو زرتشت را به پیشگاه مزدا اهورا راهنمایی کرد. وهومن به انسان منشِ نیک آموزش میدهد.
واژهشناسی
وهومن در اوستا «وهومنه»، در پهلوی «وهومن» و در فارسی «وهمن» یا «بهمن» است. این واژه مرکب است از دو جزء «وهو» به معنی خوب و نیک، و «منه» از ریشه من که در پهلوی «منشن» و «منیتن» از آن آمده است و در فارسی منش شده است. این ریشه در اوستا و فرس هخامنشی به معنی اندیشیدن و شناختن و به یاد آوردن و دریافتن است. پس بهمن یعنی بهمنش، نیکاندیش و نیکنهاد.