نیازهای مخاطبانی که در محل جدید نمایشگاه کتاب نادیده گرفته شده است
آسمان شهر آفتاب برای معلولان ابری بودبا بررسی نقشه شهر آفتاب متوجه شدم کانکسهایی که با حروف درشت WC روی نقشه درج شده مناسب استفاده معلولان نیست و برای رسیدن به سرویس های بهداشتی مستقر باید سه کیلو متر راه را طی کنند. |
به گزارش ایران سپید پرده اول: متروی تجریش- شهرآفتاب با آغاز اردیبهشت ماه کم کم حال و هوای کتاب و کتابخوانی فضای شهرمان را به تلاطم میکشاند. تبلیغات تلویزیونی، گزارشهای مطبوعاتی، پوسترهای شهری همه و همه یک صدا میگویند «فردا برای خواندن دیر است» همه این تبلیغات نه تنها مردم پایتخت که مردم سراسر کشور را به جنب و جوش میاندازد تا برنامهریزی کنند که حتی برای یک روز در این جشنواره بزرگ شرکت کنند. من هم برای بازدید راهی نمایشگاه کتاب میشوم. هر چند شما این گزارش را زمانی میخوانید که این نمایشگاه به کار خود پایان داده است اما بیان نکاتی در خصوص این نمایشگاه خالی از لطف نیست.
تفاوت این نمایشگاه با سالهای گذشته مکان جدید آن با نام «شهرآفتاب» است. این شهر نوپا که برای برگزاری نمایشگاههای بینالمللی طراحی و در جنوب تهران و در مسیر اتوبان تهران – قم ساخته شده همزمان با نمایشگاه بینالمللی کتاب کشور افتتاح شد.
شهرداری تهران برای رسیدن شهروندان به شهر آفتاب مسیرهای مختلفی را در نظر گرفته است که یکی از این راهها متروی تهران است. خط یک مترو «تجریش – کهریزک» یکی از مسیرهاییاست که علاقهمندان به کتاب میتوانستند با صرف هزینه کم و به دور از ترافیک شهری و گرمای روز خود را به شهر آفتاب برسانند و از نمایشگاه بازدید کنند و من این راه را انتخاب میکنم.
از زمان سوار شدن در مترو تا رسیدن به شهر دو ساعت زمان میبرد. ایستگاههای ابتدایی خلوت است اما هرچه ایستگاههای مترو به سمت شهر آفتاب کمتر میشود ازدحام جمعیت کتابخوان نیز بیشتر میشود در ایستگاه آخر جای نفس کشیدن هم نیست. با خودم فکر میکنم براستی چقدر از این افراد کتابخوان هستند و اصلاً از آخرین کتابی که خواندهاند چقدر گذشته؟
به ایستگاه نوساز شهر آفتاب میرسم، ایستگاهی که هنوز از بسیاری از امکانات برای افراد عادی هم محروم است چه رسد به شهروندان دارای معلولیت. مردم گروه گروه به سمت پلههای برقی میروند غافل از اینکه پله برقی یک طرفه است؛ سیل مشتاقان نمایشگاه کتاب با دیدن این صحنه با چهرههایی خسته و درهم به سمت پلههای آهنی میروند و من با خودم فکر میکنم که اگر دوست معلولم همراهم بود از همین جا باید عطای دیدن نمایشگاه را به لقایش میبخشید و محروم از همراهی با من میشد چرا که این ایستگاه فاقد هرگونه رمپ و آسانسوری بود.
به سراغ یکی از مأموران میروم و میپرسم اگر فرد معلولی به اینجا بیاید باید چه کار کند و او جواب میدهد «به او کمک میکنیم» اما نمیگوید چگونه قرار است ویلچر یک معلول جسمی – حرکتی را به بالای پلهها ببرند.
پرده دوم: شهرآفتاب
از ایستگاه مترو بیرون میآیم و روبهرویم با صفی از جمعیت مواجه میشوم که همه در انتظار سوار شدن به ونها بودند، راهنمایان با جلیقههای آبی هراز چندگاهی با صدای بلند اعلام میکردند «شهروندان جوانی که توانایی راه رفتن دارند این مسیر را 10 دقیقهای پیاده بروند و پیاده روی را امتحان کنند» اما کمتر کسی این مطلب را میشنید و صف کماکان شلوغ بود. ونهایی که شهرداری تهران برای بازدیدکنندگان در نظر گرفته بود هم برای استفاده شهروندان دارای معلولیت، مناسب نبود در صورتی که میشد با همکاری پایانه ویژه معلولان حداقل یک ماشین ویژه در نظر گرفت تا شهروندان دارای معلولیت نیز همانند سایرین شانس بازدید از نمایشگاه را داشته باشند. از خیر سوار شدن ون گذشتم و تصمیم گرفتم مسیر را پیاده طی کنم، راهنمایان مستقر در شهرآفتاب قدم به قدم ایستادهاند و نقشههای این شهر جدید را به بازدیدکنندگان میدهند. وظیفه آنها هدایت بازدیدکنندگان و ایجاد نظم در محیط است. به بررسی مسیرهای منتهی به نمایشگاه میپردازم و با کانکسهایی روبهرو میشوم، کانکسهایی که با حروف درشت WC به من میفهماند که سرویس بهداشتی هستند سرویسهای بهداشتی سیار! که به طور موقت در این مکانها قرار گرفتهاند و این یعنی اگر فرد معلولی پایش به شهر آفتاب رسید چون نمیتواند از این سرویسهای سیار استفاده کند باید قید استفاده از سرویس بهداشتی را هم بزند چرا که تا سرویسهای بهداشتی دائم حدود سه کیلومتر راه است که آن هم مختص شهر آفتاب نیست و به پارکینگی که در نزدیکی نمایشگاه است تعلق دارد. وارد سالن اصلی میشوم در میان غرفههای رنگارنگ دانایی چرخی میزنم. اکثر غرفهها همسطح بودند و طبیعتاً افراد دارای معلولیت هم در سالن اصلی با مشکل خاصی روبهرو نمیشدند. در خلال همین بازدید غرفهای توجهام را جلب کرد غرفه «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» که کتابهای بریل کودکان نابینا را به نمایش گذاشته بود و مملو از کودکانی بود که میخواستند تنها لحظهای همانند کودکان نابینا کتاب بخوانند.
پرده آخر: شهرآفتاب نوساز است، مشکلات رفع میشوند
برای پاسخ سؤالهایی که در جریان بازدید از نمایشگاه برایم پیش آمده به سراغ علی عبداللهپور، جانشین فنی مدیرعامل و معاون امور ایستگاههای متروی تهران میروم. وی با بیان اینکه در جریان مشکلات ایستگاه شهر آفتاب قرار دارد میگوید: ایستگاه شهر آفتاب همانند دیگر ایستگاههای متروی پایتخت طراحی و ساخته شده است. با در نظر گرفتن این امر که استفاده از چنین فضاهایی حق همه آحاد جامعه است، مناسب سازیهای لازم در ساخت و ساز این ایستگاه در نظر گرفته شده است. این مناسب سازیها شامل رمپ، پله برقی، آسانسور و همچنین کفپوشهای مناسب برای افراد نابینا است. این مقام مسئول خاطرنشان میکند: با وجود این کاستیها در فضای مترو هیچ نگرانی برای جابه جایی افراد معلولان نداریم چرا که پرسنل آموزش دیده مترو با مشاهده این شهروندان به کمک آنها میروند و تا خروج از مترو یا سوار شدن در قطار آنها را همراهی میکنند. عبداللهپور اذعان میکند که این ایستگاه نوساز است و با توجه به فرصت کمی که تا شروع نمایشگاه کتاب دراختیار داشتهاند موفق به نصب آسانسور در این ایستگاه نشدهاند. وی ابراز امیدواری میکند انشاءالله در آینده نزدیک تمام موارد فوق رعایت شود تا همه اقشار جامعه بتوانند از این ایستگاه استفاده کنند.
امیر مسعود شهرام نیا، قائم مقام و معاون اجرایی بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز در خصوص نبود شرایط مناسب برای معلولان در نمایشگاه کتاب میگوید: «نبود امکانات کافی برای دسترسی همه اقشار جامعه به نمایشگاههای بینالمللی یکی از مشکلاتی بود که در مکان قبلی نمایشگاه کتاب «مصلای امام خمینی(ره)» با آن مواجه بودیم به همین علت مسئولان تمام تلاش خود را انجام دادند تا شهر آفتاب را برای بیست و نهمین نمایشگاه کتاب به ما تحویل دهند.» وی میافزاید: یکی از ایراداتی که بر این نمایشگاه وارد است مناسب نبودن آن برای نابینایان است که با برنامهریزیهای انجام شده این نقص را موقتاً رفع کردهایم.
به گفته وی، به علت نصب نشدن کفپوشهای مناسب برای هدایت نابینایان تا صحن اصلی نمایشگاه، مأموران با مشاهده افراد معلول بخصوص نابینایان به کمکشان رفته و آنان را تا برگشت به مترو همراهی میکنند. امیدواریم سال آینده تمام مناسب سازیهای لازم جهت استفاده همه اقشار در شهر آفتاب صورت گیرد تا شهروندان معلول و کم توان بتوانند به تنهایی از این فضای وسیع استفاده کنند.
شهرام نیا با اشاره به وجود ونهای مخصوص برای جابه جایی معلولان در فضای شهرآفتاب، میگوید: سازمان بهزیستی و شهرداری تهران وسایل نقلیهای را برای تردد این افراد در فضای نمایشگاه فراهم کرده است همچنین سرویسهای بهداشتی ویژه معلولان هم در سرویسهای بهداشتی موقت و مستقر در شهرآفتاب در نظر گرفته شده است تا معلولان بتوانند براحتی به این مکانها دسترسی داشته باشند.
وی ادامه میدهد: با توجه به مساحت 158 هکتاری شهرآفتاب تمهیداتی را در نظر گرفتیم تا معلولانی که با وسایل نقلیه شخصی در شهر آفتاب حضور پیدا میکنند بتوانند با خودروی شخصی به مجموعه نمایشگاه وارد شده و دسترسی آسان تری به سالنهای اصلی نمایشگاه و غرفههای کتاب داشته باشند. این مقام مسئول با اشاره به دیگر دسترسیهای معلولان گفت: در سالنهای اصلی نمایشگاه مناسب سازیها کاملاً رعایت شده است و بیشتر غرفهها هم سطح قرار گرفتهاند همچنین افراد معلول و سالمند میتوانند برای جابه جایی از پله برقی، رمپ و آسانسورهای موجود در سالنها استفاده کنند.
قائم مقام و معاون اجرایی بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با بیان اینکه سالن مخصوص غذا خوری هنوز در این نمایشگاه راهاندازی نشده است، میافزاید: با توجه به تازه ساز بودن شهرآفتاب هنوز امکانات متناسب با فضا وجود ندارد اما دکههای مخصوصی برای ارائه غذاهای آماده در نمایشگاه تعبیه شده است که برای دسترسی همه افراد به این دکهها آنها را در فضای همسطح قرار دادهایم.
شهرام نیا در پایان صحبتهایش اظهارداشت: «ما پذیرای نظر همه بازدیدکنندگان مخصوصاً معلولان هستیم تا بتوانیم نواقص موجود در این نمایشگاه را سال آینده برطرف کرده و محیط را برای حضور همه افراد آماده کنیم.» بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با تمام کمی و کاستیها به کار خود پایان داد؛ امیدواریم سال آینده مشکلات اشاره شده در این گزارش برای افراد دارای معلولیت مرتفع شود و آنها بتوانند براحتی در نمایشگاه حضور یابند.