روز بیست و سوم مهر، روز عصای سفید استروزی که نابینا جهانْ طراوت، پویایی و نشاط را به جویبار زندگی فرا می خوانند. این روز بر تمامی نابینایان عزیز ایران اسلامی مبارک باد. |
قدرت خداوند
تحقیقات فراوانی نشان داده که بیش تر ما، ترس به خصوصی از نابینایی داریم. یکی از دلایل این ناراحتی این است که چشم های ما، بیش از حد آسیب پذیرند؛ مثلاً حس شنوایی و مغز ما در جای امنی قرار دارند، در حالی که چشم ها به صورت نمایان وآشکارند. البته نکته جالب این است که نابینایی در بین معلولیت های دیگر، کم ترین تعداد را دارد و این چیزی جز قدرت خدا بر حفظ این حسّ ظریف از آسیب های خطرناک نیست.
درمان و پیش گیری
بسیاری از نابینایی ها قابل پیش گیری هستند؛ زیرا نابینایی و کم بینایی، یا ارثی است یا غیرارثی که هر کدام، پیش گیری و درمان مخصوص به خود را دارد. به عنوان مثال در موارد ارثی، می توان با انجام مشاوره های پیش از ازدواج، از بروز آن ها جلوگیری کرد و در موارد غیرارثی، می توان با مراجعه به موقع به پزشک متخصص و رعایت مسائل ایمنی و بهداشتی، از بروز آن جلوگیری به عمل آورد. پس بهتر است با توجه عملی به شعارِ «پیش گیری، بهتر از درمان»، زندگی ای سرشار از سلامت و نشاط برای خود، خانواده و جامعه به ارمغان آوریم.
وظیفه مهم مسئولان
از آن جایی که نابینایی و کم بینایی، در بسیاری از موارد به دلیل عدم دسترسی اطلاعات دقیق و عدم شناخت علل آن ها از سوی مردم، به ویژه مردم روستاهای دورافتاده و محروم است، اطلاع رسانی مردم از طریق رسانه ها، مطبوعات، مراکز بهزیستی و خانه های بهداشت روستاها اهمیت بیش تری دارد؛ از این رو شایسته است مسئولان و فرهیختگان جامعه مردم را به یادگیری این مسائل ترغیب کنند؛ زیرا هزینه پیش گیری برای دولت و خانواده ها، بسیار کم تر از هزینه خدمات بعدی به نابینایان و کم بینایان خواهد بود.
ترجمه قرآن به الفبای بریل
از جمله کارهای مهم و امید بخشی که توسط نابینایان صورت گرفته و روزنه امیدی در دل دیگر روشن دلان باز کرده است، اختراع خط بریل، تالیف و ترجمه کتاب، شعر، موسیقی و... . غیره است؛ به عنوان نمونه، یکی از مسلمانان نابینای آمریکا، ترجمه انگلیسی قرآن کریم را براساس الفبای بریل تهیه کرده و نسخه هایی از آن را برای استفاده نابینایان در اختیار کتاب خانه های مختلف قرار داده است. آن چه به روشن دلان قدرت و امید می بخشد، مواجه شدن با این گونه نوآوری هاست؛ نوآوری ها و اختراعاتی که با هوش و امید و تلاش نابینایان ساخته شده است.
درس زندگی
تلاش و امید به زندگیِ نابینایان و رشد و پیشرفت آن ها در زمینه های مختلف اختراع، ترجمه، تألیف و فرصت های شغلی، علاوه بر این که سبب آرامش، احساس ارزشمندی، عزّت نفس و استقلال خودِ نابینایان است، می تواند درس بزرگی برای افراد بینا باشد؛ چرا که آن ها با نداشتن نعمت بزرگی چون بینایی، ثابت کرده اند که می توانند به زندگی خودکفا و همراه با عزّت خود ادامه دهند، مدارج علمی را بپیمایند یا در عرصه های ورزشی بدرخشند. آن ها به ما می آموزند که آن چه ملاک اصلی موفقیت است، اراده و تلاش است. به ما می آموزند که چگونه در مقابل مشکلات کوچک و بزرگ زندگی بایستیم و فقط به قلّه پرافتخار موفقیت فکر کنیم. آن ها به ما می آموزند که دریای زندگی با همه سختی هایشْ سرشار از شیرینی هاست.
زندگی مستقل
همواره باید در هنگام کار با نوجوانان و بزرگ سالانِ نابینا، احساس استقلال و نیز زندگی مستقل آنان حفظْ یا تقویت شود. اندیشه این که آن ها افرادی ناتوان هستند، اشتباهی نابخشودنی است که ریشه در تجربه های خود ما دارد. ما فکر می کنیم چون در اتاق بی نورْ کاملاً ناتوان هستیم، پس آن ها هم که جایی را نمی بینند، مثل ما درمانده اند، درحالی که آن ها چنین نیستند و احساس یک سانی با افراد بینا در موقعیت های کم نور یا بدون نور ندارند. ما باید بکوشیم با درک صحیح از آن ها و خواسته های منطقی شان، زمینه زندگی ای مستقل را برای شان فراهم آوریم.
نابینا و شغل
یکی از مشکلات اساسی افراد نابینا، مسأله اشتغال آن هاست. باید توجه داشت که لزوما تمام نابینایانْ بدون شغل نخواهند ماند. حتی آن هایی که در میان سالی بینایی خود را از دست می دهند، بی هیچ وقفه ای می توانند به کار و زندگی عادی باز گردند؛ بنابراین، بینایی تنها عامل موفقیت شغلی نیست، همان طور که نابینایی هم به تنهایی عامل عدم پیشرفت در شغل و کسب و فرصت های شغلی نخواهد بود. بیش تر اوقات، از دست دادن شغل یا فرصت های شغلی، به ارزشی بستگی دارد که توسط فرد به کار داده می شود. استقلال اقتصادی و احساس امنیت مالی، رابطه ای تنگاتنگ با شغل دارد از نظر نابینایان کار برای کسب امنیت، احساس تعلق به دیگران، احساس اعتماد به نفس، کسب احترام و احساس خودشکوفایی است. بدون تردید کسب فرصت های شغلی توسط نابینایان، موجب می شود که آنان از زندگی یک نواخت فاصله بگیرند؛ بنابراین، توجه مسئولان و اولیا و مربیان به این امر بسیار مفید خواهد بود.
پدر شعر فارسی
رودکی از جمله افرادی است که در عمل به اثبات رسانده که نابینایی، مساوی شکست و خزان زندگی نیست. او نابینایی است که در عرصه شعر، سخن و هنر درخشید و به تعبیرعالمان ادب فارسی، مقام پدر شعر فارسی را به خود اختصاص داد. او در سال 260 ق در «رودک» روستایی از ماوراءالنهر و نزدیک سمرقند به دنیا آمد. در هشت سالگی حافظ کل قرآن شد و در تلاوت آیاتْ مهارتی خاص پیدا کرد. این نابینای پرتلاش و باذوقْ با تسلط بر زبان عربی، کلیله و دمنه را به نظم درآورد. ترانه های نغز و حکیمانه و ماندگاری از او برجای مانده و در افکار و آثار سخنورانی مثل فردوسی، سعدی، جامی و دیگران، تأثیر ژرفی از این شاعر و هنرمند پرتوان مشاهده می شود.
نکته سنجی یک نابینا
مردی از اهل بصره می گوید: در سفری در شبی تاریک، به روستایی رسیدم، ناگهان نابینایی را دیدم که چراغی در دست دارد و کوزه ای پر از آب بر دوش نهاده و به خانه اش می آورد. تعجب کردم و سر راهش را گرفتم و به او گفتم: ای نابینا، با این که شب و روز تو برابر است. این چراغ را برای چه به دست گرفته ای؟ او در پاسخ گفت: «تا کوردلی مثل تو پهلو به من نزند و کوزه مرا نشکند».
ابوبصیر و امام صادق علیه السلام
ابوبصیر که یکی از شاگردان پاک و باصفای امام صادق علیه السلام است، نابینا بود، ولی نابینایی او هیچ گاه مانع نشد تا از الگوی کاملی هم چون امام صادق علیه السلام بی بهره بماند. او بسیاری از مواقع خدمت امام می رسید و از سرچشمه زلال امامت ایشان، شهد معارف می نوشید. وی با نابینایی ظاهری خود، کراماتی از ائمه علیه السلام دید که بسیاری از افراد بینا از آن بی بهره بودند. او از جمله افرادی بود که به دلیل تهذیب نفس و صفای باطن، بشارت بهشت را از امام صادق علیه السلام دریافت کرد.
نابینای مبارز
آن چه انسان را به اوج موفقیت می رساند، گوهر اراده، خواستن و تلاش است. معلولیت های ظاهری و بدنی، مانع جدّی ای برای رشد و ترقی به شمار نمی آید و نمی تواند انسان را از راه حق و حتی جهاد در راه خدا بازدارد. از جمله افراد نابینایی که این گفته با عمل خویش را ثابت کرده، ابن امّ مکتوم است. وی از یاران و مؤذّن پیامبر صلی الله علیه و آله بود که همراه با پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه مهاجرت کرد و در جنگ بدر نابینا شد. وی با وجود نابینایی اش، در برخی از جنگ ها مانند احد و خندق شرکت داشت و در جنگ قادسیه نیز پرچم دار سپاه بود. به گفته مفسّران، سوره عَبَسْ درباره وی نازل شده است.
نظرهای نادرست
عدم شناخت صحیح از دیگران، در نوع برخورد با آن ها مؤثر خواهد بود. در مورد نابینایان نیز گمان های نادرستی بین مردم شیوع دارد که باعث برخوردهای نامناسب با آن ها می شود؛ گمان هایی چون: افراد نابینا دارای یک حسّ اضافی هستند که آن ها را قادر می سازد تا مانع روبه رو را تشخیص دهند؛ نابینایان در حواس دیگر قوی تر هستند؛ آن ها از استعداد موسیقی برتری برخوردارند؛ افراد نابینا ناتوان و وابسته به دیگران هستند؛ کودکان نابینا به طور خودکار توانایی بیش تری در تمرکز و دقت دارند و شنوندگان بهتری هستند. با اصلاح نظرات و شناخت دقیق تر از شرایط نابینایان، می توان به آن ها کمک کرد، بدون این که بی جهت، آنان را مورد ترحم قرار دهیم و یا این که با دل سوزی بی مورد، باعث برهم زدن استقلال و احساس اعتماد به نفس آن ها شویم.
خط بریل
خط بریل، خطی است که در قرن نوزدهم میلادی، برای سهولت کار افراد نابینا و کم بینا در امر تحصیل و تعلیم و تربیت توسط لویی بریل فرانسوی ابداع گردید. پدر لویی بریل کفاش بود و لویی درکارگاه وی کار می کرد. روزی درفش کفاشی به چشم وی برخورد کرد و در اثر این حادثه، لویی از نعمت بینایی محروم گردید. پس از آن، او درباره افرادی که از نعمت بینایی برخوردار نبودند، بسیار اندیشید و سرانجام به فکر افتاد تا خطی را به وجود آورد که افراد نابینا به وسلیه آنْ به راحتی به امر خواندن و نوشتن بپردازند. او پس از مدت ها، موفق به ابداع خطی گردید که به نام وی، بریل، نامیده شد.
چگونگی رفتار با نابینایان
نوع رفتار با نابینایان در جامعه، می تواند در سرنوشت آن ها و حالات روحی و روانی شان تأثیرات متفاوتی بگذارد. برای رفتار و تعامل با نابینایان، باید از یک سری نکات غافل نبود؛ از جمله آن ها این که واقع بین باشیم و به آن ها بفهمانیم که با دیگران هیچ گونه تفاوتی ندارند؛ آن ها را با نام صدا بزنیم و وقتی به آن ها نزدیک می شویم، به نحوی آن ها را از حضور خود آگاه کنیم و اگر احتمال می دهیم ما را نشناسد، بهتر است خود را دقیق به آن ها معرفی کنیم؛ از کمک هایی که به استقلال و خودکفایی آن ها لطمه می زند، جدا بپرهیزیم. نباید با ترحم های بی خود و یا مهر و علاقه و احساس بی مورد، باعث رنجش آن ها شد؛ برای راهنمایی آن ها، از کلمه هایی مثل آن جا، این جا، کمی آن طرف تر و غیره استفاده نکنیم، بلکه باید از کلمات دقیق و با معنای روشن استفاده کرد؛ هنگام صحبت با آن ها روبه رویشان بنشینیم؛ از جابه جایی وسایل آن ها بدون اجازه شان بپرهیزیم؛ از او بخواهیم در فعالیت های مختلف شرکت کنند و والدین، اطرافیان و مربیان را از طریق آموزش های لازم و برنامه های مشاوره، با مسائل نابینایان آشنا ساخت.
نویسنده نابینا برای نابینایان
اولین نابینایی که در خصوص نابینایان کتاب نوشت، «رودِنْباخ» بود. او چندین کتاب در خصوص زندگی نابینایان نوشت و در کتاب هایش، ضمن ارائه اطلاعات بیش تر و عمیق تر از زندگی نابینایان، نظر عمومی مردم و به ویژه مسئولان را تغییر داد و آنان را وادار به تعمق و تأمل بیش تر در خصوص این گروه اجتماعی و حضور فعّال آنان در زندگی نمود.
نابینا و اطرافیان
روان شناسان معتقدند که نابینا سعی دارد مستقل باشد. دوست ندارد مورد ترحم واقع شود. او می خواهد اعلام کند که مثل بقیه انسان ها می تواند از استعدادهای خدادادی خود استفاده کند و به رشد و کمال برسد؛ بنابراین، از اطرافیان و مربیان می خواهد که اجازه دهند خود او اداره امور خود را به عهده بگیرد و جای وسایل خود را انتخاب کند و در این میان، مربیان و اطرافیان تنها از دور مراقب آن ها باشند که خطر جدی ای آن ها را تهدید نکند.
نابینا و مذهب
نابینایان، بیداردلانی هستند که خدای بزرگ را از درون می یابند و با او به نجوا می نشینند. «رودِنْباخ» اولین نابینایی که در خصوص نابینایان کتاب نوشته است، در مورد نابینایان و مذهب چنین می نویسد: «باید دانست که عده زیادی از نابینایان، بدون این که در عبادت گاه ها و صومعه ها به سر برند، مذهب را یگانه راه و بهترین وسیله برای توسل به خدا و تسکین آلام و مشقات خود می دانند؛ پس ارتباط آنان با خدای خود حقیقی و دور از هرگونه ریا و تظاهر است».
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه