همه‌‌چیز در این پرونده با پیدا شدن جسد مرد جوانی در دل دره‌ای بین استان لرستان و مرکزی شروع شد. اواسط مرداد بود که جسدی را مرد چوپانی هنگام عبور از دره پیدا کرد و پلیس را در جریان قرار داد.

تیمی از کارآگاهان جنایی استان لرستان راهی محل حادثه شدند و در بررسی‌ها معلوم شد از مرگ مرد جوان مدت زیادی نگذشته و او با ضربات چاقو به قتل رسیده است. هر چند هیچ مدرک شناسایی همراه این مرد نبود اما 200متر آنطرف‌تر و کنار جاده، خودروی پرایدی رها شده بود که احتمال می‌رفت متعلق به مقتول باشد. مأموران با استعلام شماره پلاک آن به زنی به نام سودابه رسیدند که صاحب ماشین بود. او وقتی جسد مقتول را دید، مدعی شد که جسد متعلق به شوهرش به نام مهیار است.

سودابه مدعی بود که مهیار ساعاتی قبل‌تر برای انجام کاری خانه را ترک کرده و نمی‌داند که چه بلایی سرش آمده است. از سوی دیگر او می‌گفت که شوهرش با کسی دشمنی نداشت و احتمالا قربانی سارقان شده است. با این حال در ادامه تحقیقات سرنخ‌هایی به‌دست آمد که انگشت اتهام را به سمت زن جوان می‌گرفت.

• پیامک مرموز

کارآگاهان که در پرس و جو از اطرافیان مقتول، متوجه اختلافاتی میان او و همسرش شده و به سودابه مشکوک شدند. این شک وقتی بیشتر شد که پیامکی عجیب در گوشی زن جوان کشف شد. پیامک را مرد جوانی به نام امین فرستاده و در آن نوشته بود: «چند بسته قرص خواب‌آور بخر». وقتی پزشکی قانونی اعلام کرد که مقتول پیش از قتل بیهوش شده بود، این فرضیه که سودابه در قتل شوهرش دست دارد، قوت گرفت و او بازداشت شد. زن جوان وقتی با شواهدی علیه خود روبه‌رو شد، چاره‌ای جز اعتراف ندید و به قتل شوهرش اقرار کرد.

• همدستی برای جنایت

سودابه گفت: چند‌ماه پیش متوجه چت‌های مرموز شوهرم در لاین شدم. وقتی فهمیدم که او مخفیانه با دختری به نام فرانک در مشهد چت می‌کند، عصبانی شدم. شماره فرانک را از گوشی‌اش برداشتم و با او تماس گرفتم و خواستم که پایش را از زندگی ما بیرون بکشد. چند روز بعد اما مردی به نام امین با من تماس گرفت و گفت که دوست فرانک است.

او چندبار دیگر هم تماس گرفت و در نهایت همین تماس‌ها باعث شد که به هم علاقه‌مند شویم تا جایی که حتی همدیگر را ملاقات کردیم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. اما برای این کار یک مانع بزرگ وجود داشت و آن، شوهرم بود. با امین نقشه قتل او را کشیدیم.

قرار شد یک روز به بهانه تفریح همراه شوهرم از شهرمان (خمین) خارج شویم و بین راه من او را بیهوش کنم. من با قرص‌های خواب‌آوری که از قبل خریده و در فلاسک چای ریخته بودم، این نقشه را اجرا کردم و وقتی به محل خلوت در خارج از شهر رسیدیم، سر و کله امین هم پیدا شد.

امین شوهرم را از داخل ماشین بیرون کشید و چند ضربه چاقو به او زد و جسدش را داخل دره انداخت و بعد آنجا را ترک کردیم تا اینکه من دستگیر شدم. با اعترافات زن جوان، محل زندگی امین در مشهد شناسایی و او جمعه گذشته دستگیر شد. مرد جوان در بازجویی‌ها به جنایت اعتراف کرد و گفت: دوستی به نام فرانک داشتم که از طریق لاین با مقتول که در خمین زندگی می‌کرد، چت می‌کرد.

یک روز فرانک شماره تلفنی به من داد و گفت که متعلق به همسر مقتول است. او می‌گفت که این زن با وی تماس گرفته و تهدیدش کرده و از من خواست که او را اذیت کنم. من هم با شماره تلفن تماس گرفتم اما این تماس شروع آشنایی و رابطه پنهانی ما شد تا جایی که تصمیم به جنایت گرفتیم.به گفته سرهنگ دالوند، رئیس پلیس آگاهی استان لرستان، پس از اعترافات زن و مرد جوان برای هر دوی آنها قرار قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.