بگذارید استعداد معلولین شکوفا شودمسئولان می توانند با همکاری بیشتر با معلولان جامعه زمینه رشد و بالندگی آنان را در زمینههای مختلف فراهم کرده تا آنان هم بتوانند مانند افراد عادی به فعالیتهای مورد علاقه خود بپردازند. |
منطقه کهگیلویه وبویراحمد، همیشه معلولیت محدودیت نمی سازد گاه باعث شکوفایی استعدادهای نهفته درون فرد خواهد شد.
اگر زمانی فرد عضوی را از دست میدهد به دنبال شکوفا کردن استعدادهای دیگر می رود تا جایی که در زمینه های مختلف در جامعه بدرخشد.
مسئولان می توانند با همکاری بیشتر با معلولان جامعه زمینه رشد و بالندگی آنان را در زمینههای مختلف فراهم کرده تا آنان هم بتوانند مانند افراد عادی به فعالیتهای مورد علاقه خود بپردازند.
عرفان شروانی لک نوجوان 15 ساله روشندل گچسارانی با نداشتن عضو بسیار مهم مانند چشم می تواند بهتر از یک فرد عادی نوازندگی کند که این نشان می دهد، خواستن در هر شرایطی توانستن است.
عرفان شیروانیلک گفت: حکم خداوند بر این بود که به جای اینکه من عصای دست والدینم در پیری باشم آنها دستان من را بگیرند و عصایی به دستم بدهند.
این نوجوان روشندل اظهار کرد: عصای من سفید است اما من رنگ سفید و روشنی را هرگز ندیدهام و تنها رنگی را که خوب می شناسم رنگ سیاه است.
وی افزود: 11 ماهه بودم که مادرم متوجه نابینایی من شد، مهد کودک را از سه سالگی آغاز کردم و پنج سالم بود که به مدرسه رفتم و یادگیری خط بریل را از طریق آقای فرهاد نفیسنژاد با شیوه آموزش منحصر بفردش و سپس مادرم یاد گرفتم.
وی بیان کرد: علاقه به موسیقی در من از سن هشت سالگی آغاز شد در آن سالها آواز میخواندم و به موسیقیهای مختلف گوش میدادم یادم میآید با قوطی و هرچه دم دستم بود به قول خودم آن زمان به نواختن موسیقی میپرداختم.
شیروانی لک تصریح کرد: علاقه به بازیهای کامپیوتری و بازیسازی از سن ۱۰ سالگی مرا به این حوزه کشاند، اما مدتی بعد از این حوزه دست کشیدم.
وی عنوان کرد: نویسندگی هم از دیگر علایق من بود که به همراه علاقه به موسیقی در من ایجاد شد که در این حوزه نیز داستانهای زیادی به رشته تحریر درآوردم؛ خط بریل با لوح و قلم به دستانم خیلی فشار می آورد و گاهی آنها را زخمی هم می کرد، البته باید بگویم درس خواندن یک نابینا با دیگران متفاوت به نظر میرسد و یک نابینا شاید دچار چالشهایی شود که حتی آرزوهای خود را نیز به فراموشی بسپارد، اما من هیچگاه ناامید نشدم.
این روشندل پانزده ساله اظهار کرد: در حال حاضر مجموعهای از داستانها و نوشتههای خود را در مجموعهای جمعآوری کردهام، اما هنوز نامی برای آن انتخاب نکردهام که در این مجموعه داستان کفش پاره که با انتشار در رسانههای مختلف اینترنتی طرفداران زیادی پیدا کرده است.
وی گفت: در میان سازهای موسیقی ویالون را انتخاب کردم که نه کلاوی داشت و نه جای انگشت که این کار را برای یک نابینا سختتر میکرد. پدرم با استادهای مختلفی در خصوص آموزش من صحبت کرد و آنها اما آموزش یک نابینا آن هم آموزش ساز ویالون را کاری غیرممکن میدیدند. با پیگیری پدرم یکی از اساتید موسیقی به نام مسعود افشاری کار آموزش من را بر عهده گرفت که بعد از چندین جلسه از کار من راضی است.
وی عنوان کرد: در حال حاضر تعدادی از موسیقیهای سنتی از جمله مرغ سحر و الهه ناز و تعدادی از آهنگهای محلی قشقایی از جمله کارهایی است که در حال تمرین و نواختن آنها هستم؛ در مجموع افزون بر ۶۰ موسیقی سنتی و محلی را کار کردهام. موسیقی بسیار گسترده است و دنیای بسیار بزرگی دارد.
شیروانی لک تصریح کرد: همیشه کنجکاو بودم که یک رایانه چگونه کار میکند با آشنایی با رایانه به دنیای بازیهای رایانهای وارد شدم، اما در اوج دوران بازیهای گیم به دلیل نابینایی نتوانستم بازی کنم و سعی کردم با صدا بازی کنم خیلی از بازیها را با صدا بازی کردم. بزرگتر که شدم از خودم پرسیدم چرا من بازیساز نشوم و در حال حاضر بزگترین آرزوی من نیز ساخت بازیهای رایانهای است.
وی بیان کرد: بازیسازی کامپیوتری و موسیقی برای من مثل قلب و روح است که با کنار گذاشتن یکی از آنها توان ادامه زندگی برای من وجود نخواهد داشت.
وی اظهار کرد: در سال تحصیلی ۹۰-۹۱ رتبه یک کشوری را در کانون قلمچی به دست آوردم و سال دیگر نیز با معدل ۱۹.۷۵رتبه یک کشور را به دست آوردم که در مجله و نشریات عکسها و مصاحبههای من منتشر شد، اما به دلیل علاقه شدید به موسیقی از میان قلمچی و موسیقی، من موسیقی را انتخاب کردم.
شیروانی لک عنوان کرد: میخواهم برای یکبار هم که شده شانس خود را به چند دلیل در این خصوص امتحان کنم و مانند فرود گرگین یکی از بزرگترین آهنگسازهای نابینا موفق باشم میخواهم به دنیا ثابت کنم که یک نابینا با هیچ کسی فرق ندارد؛ به همین دلیل قصد ساخت کامپیوتری در خصوص بازیهای کامپیوتری را دارم که در این زمینه در حال حاضر در حال تحقیق و بررسی از طریق سیدیهای آموزشی با کمک خانواده خود هستم.
وی اضافه کرد: دوست دارم داستانهایم را منتشر کنم و برنامه نویسی را از متخصصان و اساتید مجرب بیاموزم که در استان ما کم هستند و باید به مناطق دور دست بروم و موسیقی را بیشتر و بهتر بیاموزم، علاقه خاصی به گویندگی دارم که اینها همه وهمه مستلزم همکاری کردن مسئولان با من است.