همراه با خوانندگان ایران سپیدایران سپید نوزده ساله شد (قسمت دوم) |
بخش اول نظرسنجی از خوانندگان روزنامه را خواندید که در آن خوانندگان به این سؤالها که اولین روزی که خبر انتشار روزنامه را شنیدند و احساسشان وقتی روزنامه بریل را در حضور خانواده شان میخواندند به عنوان اولین سؤال و در سؤالهای بعد در خصوص جذابترین مطلبی که در روزنامه خوانده اند و آیا تا به حال روزنامه توانسته انتظاراتشان را برآورده کند و دوست دارند روزنامه را به صورت پستی دریافت کنند یا از روی سایت بخوانند، پاسخ دادند. اینک بخش پایانی را در زیر میخوانید:
هانی عباسی، کارمند سازمان خدمات موتوری شهرداری اهواز که از سال 81 خواننده روزنامه است میگوید: همان سالهای 77-76 برای اولینبار روزنامه را در کتابخانه بهزیستی دیدم. خیلی احساس سربلندی میکردم از اینکه میدیدم من هم صاحب روزنامه ای مختص خودم هستم. البته بعدها که با مشکل دیرکرد مواجه شدم ترجیح میدادم هفته نامه باشد تا روزنامه. برای خانواده ام اوایل، ایران سپید یک چیز مبهم بود، اما بعدها که ماهیت ایران سپید برایشان مشخص شد در جریان کار روزنامه قرار گرفتند و پز روزنامه را به دوستان و فامیل میدادند. من در زمان مدیریت آقای معینی تحلیلهای سیاسی، اجتماعی ایشان را دوست داشتم. روزنامه تا کنون در حوزه نابینایی و بهزیستی اطلاعات به روز و کاملی را در اختیارمان گذاشته است. در حال حاضر روز به روز مطالب روزنامه زیباتر میشود. البته من تحلیلهای کارشناسی شده را بیشتر میپسندم.
شهناز ذاکری، خواننده قدیمی روزنامه ایران سپید و بازنشسته اداره گمرک میگوید: اولین بار که روزنامه را دیدم و خواندم، نمیدانید چقدر ذوق کردم و خوشحال شدم حتی اگر برایم هم نمیآمد میرفتم فرهنگسرا یا کتابخانه وزارت ارشاد روزنامه را میخواندم. من مطالب سیاسی، حوادث همینطور خانه داری به سبک نابینایی و جدول را خیلی دوست دارم. به نظرم روزنامه نابینایی ما تقریباً همسطح با روزنامه بینایی است. اگر هم اطلاعات روزنامه کامل نیست به خاطر کمبود صفحات است. ذاکری دوست دارد که مطالب تاریخی، طنز و همینطور جغرافیا در روزنامه گنجانده شود و به نظرش خواندن روزنامه جذابتر از خواندن سایت است.
محمد رهروان نیز که از اوایل چاپ روزنامه خواننده ایران سپید بوده میگوید: همان اوایل مشترک شدم. همین که ما یک رسانه مستقل و اختصاصی داریم پیش دوستانمان فخر میفروشیم که ما هم صاحب روزنامه هستیم. من بخش فناوری را خیلی دوست دارم، به خصوص در زمینه نابینایی. به نظرم روزنامه خیلی خوب توانسته نیازهای ما را برآورده کند. حتی با این حجم کم و محدودیت صفحه سایت هم خیلی خوب است. هرچند گاهی اوقات که روزنامه دیر میرسد به سراغ سایت میروم. با توجه به حجم روزنامه من از محتوای روزنامه راضی هستم.
امیر بازرگانی، کارمند دانشکده داروسازی 10 سال است که خواننده روزنامه است. او میگوید: اولین بار در بهزیستی با ایران سپید آشنا شدم و خیلی خوشحال شدم. چون مطمئن بودم این روزنامه در آینده پیشرفت خواهد کرد. 10 سال پیش هم از اینترنت خبری نبود که ما خبرها را بگیریم و کلاً اطلاعرسانی در زمینه های مختلف خیلی ضعیف بود. آن موقع روزنامه ارتباط خوبی بین ما و جامعه بیرون برقرار کرده بود. من چاردیواری و حوادث را خیلی دوست دارم. البته جدیداً روزنامه خیلی خوب شده. قبلاً روزنامه به روز نبود و به نظرم روزنامه همه نیازهای من را به عنوان خواننده برطرف میکند و من دوست دارم روزنامه را به صورت بریل مطالعه کنم.
مجتبی بهمنآبادی که به اپراتوری مشغول است سالها پیش، از طریق رادیو متوجه چاپ روزنامه ایران سپید شده؛ او در مورد خبر خوش آن روز چنین میگوید: خبر را که شنیدم خیلی خوشحال شدم، به خصوص وقتی در رادیو میگفت که ایران سپید تنها روزنامه به خط بریل در خاور میانه است. آن موقعها من برای برادرم هم که در مشهد بود روزنامه را تلفنی میخواندم. میخواهم مطالب از حالت مختص افراد نابینا دربیاید و در واقع مطالب صرفاً اخبار مربوط به نابینایان نباشد.
ابو القاسم شکر از بهبهان که از اولین شماره خواننده روزنامه و علاقمند به مسائل علمی است، میگوید: تا کنون روزنامه من را به چیزیهایی که میخواستم رسانده، ولی بعضی اوقات چیزهایی که باید نمینویسید. مثلاً کاربرد کامپیوتر یا طرز استفاده از برنامه های امروزی مثل سیستم عامل اندروید. علت اینکه دلم میخواهد مطالب آموزش کامپیوتر در روزنامه درج شود این است که در شهرستان ما کارگاههای آموزشی در این زمینه وجود ندارد و همین مسأله موجب شده تا خیلیها آموزش اینترنت ندیده باشند و نتوانند از سایت استفاده کنند.
رحمان بیاتی از شیراز میگوید: وقتی خبر آمدن روزنامه نابینایان را شنیدم خیلی خوشحال شدم. همان موقع به دوستانم که از چاپ روزنامه بیخبر بودند اطلاعرسانی کردم. آن زمان فقط روزنامه داشتن برایم مهم بود و مطالب داخل روزنامه زیاد در ذهنم نمانده است، اما مطالب تخصصی و اخبار علمی مربوط به نابینایان را دوست داشتم. در حال حاضر نیز دلم میخواهد ایران سپید باعث اتحاد بین بچه های نابینا شود. مطالبی هم که در مورد ازدواج مطرح میکنید را دوست ندارم. چون به عقیده من ازدواج امری شخصی و کاملاً خصوصی است. من روزنامه را از طریق سایت میخوانم. ولی همسرم نسخه چاپی را مطالعه میکند. به نظرم خیلیها به اینترنت دسترسی ندارند. پس بهتر است نسخه چاپی باشد. سالگرد روزنامه ایران سپید را به همه دست اندرکاران آن تبریک میگویم.
آقای نجومینیا از مشهد دیگر خواننده ایران سپید است که از ستون حوادث لذت میبرد، چون اخبار دیگر را از طریق تلویزیون و رادیو میشنود. او گفتگوی گروهی را مطالعه نمیکند، چون برایش جذابیتی ندارد. او درخواست میکند که کتابها و سی دیهای مذهبی به همراه روزنامه فرستاده شود و بر غنای مطالب مذهبی در روزنامه نیز افزوده گردد.
هادی زورقی از دزفول زمانی از چاپ روزنامه مطلع میشود که روزنامه در مراحل چاپ آزمایشی بود و او در ایستگاه راه آهن بود که کسی این روزنامه را بدستش میدهد. هادی میگوید: آن موقع نمیدانستم این روزنامه ویژه نابینایان است، ولی بعد از مطالعه متوجه شدم که این روزنامه است. بعد از آن هر روز به باجه روزنامه فروشی مراجعه میکردم و هر روزنامه را به مبلغ 25 تومان خریداری میکردم. تا آنجا که اطلاع دارم این روزنامه در خاور میانه نمونه است. به نظرم روزنامه خیلی خوب شده چون با بالا رفتن حجم صفحات همه حوزه ها بیشتر میتوانند به مطالب مخصوص خودشان بپردازند.
آقای فکری از کرمان به عنوان آخرین خواننده نظرسنجی ما علاقمند به مطالب مربوط به رفاه اجتماعی است و دوست دارد روزنامه هم به صورت نسخه چاپی و هم به صورت اینترنتی برای همیشه در نزد دوستدارانش با دوام بماند.