شناسه خبر: 5027 منتشر شده در مورخ: 1393/7/9 ساعت: 09:54 گروه: فرهنگی  
من زنده مانده ام تا خاطره دوستانم را زنده نگه دارم

من زنده مانده ام تا خاطره دوستانم را زنده نگه دارم

(گپ و چای با ناصر ملک مطیعی "بخش پایانی")

دو هفته پیش، بخش نخست صحبت های ناصر ملک مطیعی، ستاره سه دهه سینمای ایران درباره سالهای آغازین رشد سینمای ایران را خواندید.در ادامه دومین و آخرین بخش صحبت های این هنرمند و بازیگر نام آشنا را که میهمان ایران سپید در جلسه گپ و چای بود، می خوانید.

ناصر ملک مطیعی در ادامه صحبت های خود به فیلم سوداگران مرگ که خودش آن را کارگردانی کرده بود اشاره می کند و درباره این فیلم که نخستین ساخته او با موضوع مواد مخدر است چنین توضیح می دهد: «وقتی بازیگری معروف می شود، پس از مدتی به این فکر می افتد که خودش وارد عرصه فیلمسازی شود و در واقع با این اندیشه که اشتباهات کارگردان ها را دیده است و خود دچار آن اشتباهات نخواهد شد، به سمت فیلم سازی می رود؛ غافل از اینکه فیلم خودش با اندیشه ای که دنبال کرده است، فروش چندانی نمی کند، چون عموم جامعه به دنبال فضاهای دیگریست. فیلم سوداگران مرگ هم یکی از همین نمونه ها بود. زمانی که من این فیلم را ساختم، موضوع مواد مخدر چندان مورد توجه نبود؛ البته امروز به این موضوع در سطوح وسیع و بین المللی توجه میشود، اما در آن دوران مواد مخدر مورد علاقه عموم جامعه نبود و به همین علت، این فیلم از سوی مردم استقبال چندانی نشد.»

بازیگر نقش امیرکبیر در سریال «سلطان صاحبقران» در ادامه به دکتر هوشنگ کاووسی، کارشناس،  مترجم و منتقد آن روزگار سینمای ایران اشاره می کند و درباره نقدهایی که وی راجع به سینمای آن روزگار ایران داشت، با همان احترام همیشگی به یاران رفته خود چنین توضیح می دهد: «دکتر کاووسی دوره تخصصی تحصیلی خود در رشته سینما را در فرانسه گذرانده بود و به تمام فنون فیلمسازی وارد بود. زمانی که به ایران آمد، از سوی فیلمسازان مورد استقبال قرار گرفت و در سال 1335 فیلم «هفده روز به اعدام» را ساخت که افتخار بازی در آن فیلم نصیب من شده بود. با وجودی که این فیلم از نظر دارا بودن استانداردهای سینمایی نسبت به سایر فیلمهای ایرانی در جایگاه قابل قبولی بود، متأسفانه نتوانست توجه جامعه را جلب کند و به اصطلاح آن زمان: (کار نکرد).

کم کم از آن پس، دکتر کاووسی شروع به انتقاد از سینمای آن روزگار ایران کرد و اصطلاح «فیلم فارسی» را به سینمای ایران اطلاق کرد. منظور ایشان از این اصطلاح، این بود که فیلم هایی که در سینمای ایلران تولید میشوند نه فیلم هستند و نه ایرانی و با سر هم نوشتن دو کلمه فیلم و فارسی میخواست این نکته را بیان کند که فیلمهای آن روزگار بدون رعایت استانداردهای سینمایی به سرعت و بیتوجه به اصول کار ساخته و تولید می شوند. با این حال، دکتر کاووسی یکی از بهترین مترجمان و کارشناسان سینمای ایران بود که خدایش بیامرزد.»

فرمان سینمای ایران در بخش دیگری از صحبت های خود به همکاریش با احمد شاملو اشاره کرده و اظهار می کند: «یکی از افتخارات من در حوزه فیلمسازی، همکاری با زنده یاد احمد شاملو در فیلم «فرار از حقیقت» است. در این فیلم، آقای جواد قائم مقامی و خانم فروزان به عنوان بازیگران اصلی در کنار من حضور داشتند. در فیلم فرار از حقیقت، من نقش پزشکی را بازی میکردم که مسنتر از آن روزگار من بود. وقتی شروع به ساختن این فیلم کردم، از آقای شاملو خواهش کردم تا دیالوگهای فیلمنامه این فیلم را تنظیم کند. در حین کار موضوع بازی آقای شاملو در نقش وکیل را مطرح کردم. اوایل نمی پذیرفت، اما بالاخره بر اثر اصرارهای من، نقش وکیل من در آن فیلم را بازی کرد و این فیلم اولین و آخرین فیلمی بود که مرحوم شاملو در سینمای ایران بازی کرد.»

ناصر ملک مطیعی با انرژی وصف ناپذیری همچنان از گذشته و سینمایی که در آن رشد نمو یافته است، سخن می گوید، تو گویی که سؤالات حاضران را از ضمیرشان تشخیص داده و بدون اینکه کسی سؤالی مطرح کند، پاسخ سؤالات ما فی الضمیر حضار را میدهد.

آقامهدی سینمای ایران در بخش دیگری از صحبت های خود، به توضیح درباره نقشهای به اصطلاح زیر بازارچه ای که ایفا کرده است می پردازد و اظهار می کند: «من این نقش ها را دوست داشتم و در دوران کودکی نمونه این لوطی ها و جوانمردان را دیده بودم. در آن روزگار هر محله ای دارای یک لوطی بود که آن لوطی با جوانمردی توانسته بود اعتماد اهل محل را جلب کند. اگر کسی از اهالی محل مدتی ناپیدا میشد، اهل محل دست به دامن لوطی آن محل میشدند تا جویای حال آن شخص شود؛ در نهایت لوطی پیگیر آن شخص میشد و وقتی متوجه میشد که حال او نامساعد است یا وضع مالی خوبی ندارد، سعی در حل مشکل او میکرد. من این نوع افراد را دیده بودم و قلباً به این افراد علاقه داشتم و سعی کردم در سینما صفات بهتری به این افراد بدهم. اساساً به این لوطیگیری و گرو گذاشتن خود برای رفیق را دوست داشتم. دوستی و دوست داشتن و به طور کلی رفاقت جایگاه خاصی در قلب من دارد. یاد داستانی افتادم: شخصی صاحب پرنده ای بود که آن پرنده را خیلی دوست داشت. روزی یکی از دوستانش آن پرنده را در دست این شخص دید و پرسید: این پرنده را به من می فروشی؟ شخص گفت: این پرنده رفق من است، آدم رفیقش را میفروشد؟ به هر حال این جوانمردان در حکم قهرمان بودند و سینما هم نیازمند قهرمان است تا مردم را به دنبال خود بکشد.»

ناصرخان سینمای ایران در پایان گپ و چای خاطره انگیز ما، با همان صداقت مردانه اش، در پاسخ به این سؤال که چرا بعد از انقلاب بازی نکرد؟ چنین پاسخ میدهد: «من نزدیک به 100 فیلم بازی کرده ام. زمانی که انقلاب پیروز شد، واقعاً خسته شده بودم و احتیاج به استراحت و معاشرت با یاران و دوستان ورزشکارم داشتم. کسی هم به من نگفته بود که تو حق نداری بازی کنی؛ یعنی منع رسمی نشده بودم، اما سنی از من گذشته بود و نوبت جوانها بود تا این سینما را به مراحل خوب و عالی برسانند که خدا شکر این اتفاق افتاده و ما هر سال شاهد حضور سینمای ایران در فستیوال های جهانی هستیم. بنابر این، من هم محتاج استراحت و فراغت از کار بودم؛ ضمن اینکه مردم هم هیچ بی احترامی به من نکردند و همیشه شرمنده محبت مردم بوده ام. اتفاقاً در همان ایام بعد از پیروزی انقلاب و در زمان دولت مهندس بازرگان، تصمیم گرفتم به دیدن پسرم در آمریکا بروم، گذرنامه ام را تهیه کردم و با توجه به شرایط حساسی که در مملکت بود، به فرودگاه مهرآباد رفتم. به علت حساسیت وضعیت کشور، فرودگاه فضای خاصی داشت و چند گیت بازرسی برای بازرسی بدنی نصب شده بود. وقتی مثل سایر مسافران در صف ایستادم، خانمی که جلوی من ایستاده بود به من گفت که شخصی از دور شما را صدا میکند، توجه نکردم، باز آن خانم به من اشاره کرد، دیدم یک پاسدار مرا صدا میزند، باز توجه نکردم، بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم دستی مرا به سمت خود می کشد، وقتی به دنبال آن شخص رفتم، پاسدار جوان پرده ای را باز کرد و گفت: بفرمایید. پرسیدم: نمی خواهی بازرسی بدنی انجام دهی؟ پاسدار گفت: نه آقا! فرودگاه مال شماست. هنوز این جمله در گوش من صدا می کند.»

  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *