راز مرگ زوج پیر، پس از ۱۰ سال افشا شد3متهم این پرونده جنایی که دیگر نمی توانستند راز قتل زوج مغازه دار را پنهان کنند پس از گذشت بیش از ۱۰ سال از ماجرای جنایت، راز خود را فاش کردند. |
سیدخلیل سجادپور - ۳ جوان که ۱۰ سال قبل به خاطر سرقت، وارد منزل زوج پیری در مشهد شده و پس از کشتن آن ها، ۸۰۰ هزار تومان وجه نقد را بین خودشان تقسیم کرده بودند، روز گذشته راز این جنایت هولناک را در حضور مقام قضایی فاش کردند.
۳ متهم این پرونده جنایی که دیگر نمی توانستند راز قتل زوج مغازه دار را پنهان کنند پس از گذشت بیش از ۱۰ سال از ماجرای جنایت، تصمیم گرفتند تا با افشای حقیقت خود را از عذاب وجدانی که سال ها درگیر آن بودند رها کنند. متهمان در حالی که مقابل منزلی در خیابان مسلم ۱۱ مشهد از خودروی پلیس پیاده می شدند و حلقه های قانون بر دستانشان گره خورده بود، در برابر دوربین قوه قضاییه ایستادند تا جزئیات ۲ قتل را در حضور قاضی امام وردی (رئیس دادگاه عمومی - جزایی مجتمع قضایی شهید قدوسی) تشریح کنند.
ابتدا کارآگاه نریمانی (افسر پرونده) خلاصه ای از ماجرای قتل در هجدهم اسفند سال ۸۲ و چگونگی ظن پلیس به ۴ متهم این پرونده را شرح داد و گفت: اگر چه متهمان تا امروز (روز گذشته) به قتل زوج پیر اعتراف نکرده بودند، اما دلایل و مدارک مستند نشان می داد که ۳ متهم این پرونده در جنایت نقش داشتند تا این که با بررسی دوباره این پرونده و احضار متهمان از زندان به دستور قاضی امام وردی، لب به اعتراف گشودند و راز جنایت را فاش کردند. سپس قاضی دادگاه با تفهیم مواد قانونی از آنان خواست تا مواظب اظهارات خود باشند و حقیقت ماجرا را بیان کنند.
در این حال یکی از متهمان گفت: نقشه قتل را در اتاقک نگهبانی یکی از همدستانمان «ر» کشیدیم و در نیمه های شب سوار بر خودرو پیکان به سمت منزل زوج پیر حرکت کردیم. او با اشاره به یکی دیگر از متهمان حاضر در محل ادامه داد: «ش» به ما گفته بود که زوج مغازه دار پول ها را در خانه نگه می دارند. وقتی ۴ نفری به اینجا (محل قتل) رسیدیم «ر» در بیرون از حیاط ایستاد تا نگهبانی بدهد و یکی از ما از بالای در حیاط به داخل پرید و در را باز کرد.
وقتی وارد اتاق شدیم، زوج پیر خواب بودند. «ج» افزود: من رختخواب ها را به هم ریختم و دنبال پول می گشتم که حدود ۸۰۰ هزار تومان را پیدا کردم در این حال بود که با سر و صدای ایجاد شده، پیرزن بیدار شد. «ف» به سمت او رفت و او را با یک پارچه خفه کرد. در حالی که مشغول سرقت دیگر اموال مانند سی دی و تلویزیون ۱۴ اینچ بودیم ناگهان پیرمرد هم نیم خیز شد که بلافاصله من با چوب ضربه ای به صورت او زدم.
پیرمرد خون آلود روی زمین افتاد و سر و صدا می کرد چیزی شبیه این که کمک می خواست! که در این هنگام «ش» چوب را گرفت و ضربه دیگری به سرش زد که دیگر بی حرکت ماند. پس از مرگ زوج پیر، به داخل مغازه آن ها که کنار حیاط بود رفتیم و هر کدام مقداری تخمه، سیگار، کنسرو و دیگر لوازم را برداشتیم و از محل فرار کردیم. آن شب من پول ها را تقسیم کردم که به هر کدام ۲۰۰ هزار تومان رسید. لوازم مسروقه را هم در پنجراه پایین خیابان مشهد فروختم.
وی در پاسخ به سوال قاضی که آیا صورت خود را پوشانده بودید؟ نیز گفت: نه صورت هایمان باز بود و چوب (آلت قتاله) را هم در مسیر راه انداختیم. وی همچنین در پاسخ به سوال دیگر قاضی حسین امام وردی که پرسید چرا بعد از ۱۰ سال حاضر به بیان حقیقت شدید؟ هم گفت: وقتی با وثیقه آزاد شدم، فکر نمی کردم که پلیس بتواند مدارکی علیه ما پیدا کند ولی در زندان فهمیدم که بالاخره خون بی گناه دامن ما را می گیرد. به خانواده هایمان هم چیزی نگفته بودیم چون اگر می گفتیم دیگر ما را به خانه راه نمی دادند.
«ف» متهم دیگر پرونده نیز ضمن اقرار صریح به قتل پیرزن گفت: وقتی او بیدار شد ترسیدیم که شناسایی شویم به همین خاطر هم پارچه ای را که داخل اتاق بود برداشتم و دور گردنش پیچیدم تا خفه شد. ولی وقتی دستگیر شدیم با خودم می گفتم اگر اقرار نکنم شاید آزاد شوم اما دیگر از این وضعیت خسته شده بودم و می خواستم که این ماجرا تمام شود. متهم این پرونده جنایی اضافه کرد: در واقع فقط همان ۲۰۰ هزار تومان از قتل زوج پیر نصیب من شد!
بنابراین گزارش، در ادامه «ش» متهم دیگر نیز گفت: الان خیلی پشیمانم از ترس اعدام و زندان نمی خواستم اعتراف کنم ولی دیگر هم خودم و هم خانواده ام در عذاب بودیم. من و «ر» (جوان افغانی) پس از سرقت با هم به مسافرت رفتیم. آن شب تاریک بود که من ضربه ای به پیرمرد زدم «ج» هم ضربه ای به او زد! گزارش خراسان حاکی است: پس از اعترافات صریح متهمان این پرونده جنایی، مقام قضایی با صدور قرار بازداشت موقت آن ها را روانه زندان کرد تا این پرونده مراحل دیگر قانونی خود را طی کند.
کلید واژه
نظرات بینندگان
نظر شما