به گزارش ایران سپید با او در شعبه 18 پلیس آگاهی در حالی گفت‌وگو کردیم که گوشه‌ای ایستاده بود و سعی ‌می‌کرد از لنز دوربین عکاسان و خبرنگاران فرار کند؛ اما شناختن سامان، معروف به «دزد عنکبوتی» میان دیگر سارقان خیلی سخت نیست. با اکراه حاضر به گفتگو می‌شود و می‌گوید شما که همه چیز مرا می‌دانید.

چند سال داری؟

38 سال، اما من دیگر آن دزد عنکبوتی معروف بام‌های تهران نیستم. خیلی وقت است توبه کرده‌ام و الان دزدی نمی‌کنم.

اما این بار هم به اتهام سرقت دستگیر شده‌ای.

خب، این سرقت مال 15 روز پیش بود.

یعنی از 15 روز پیش توبه کرده‌ای؟

خب آره، اصلاح شده‌ام، مگر ایرادی دارد؟

چرا به تو می‌گویند دزد عنکبوتی؟

راستش این لقبی بود که از بچگی به من داده بودند؛ چون براحتی از دیوارهای بلند بالا‌می‌روم.

الان هم از دیوار‌ها بالا‌می‌روی؟

بله.

چند سال از عمرت را در زندان سپری کرده‌ای؟

حدود 24 سال در زندان بودم، سابقه زیادی دارم، اما تعداد دقیق آن را نمی‌دانم.

در پرونده اشاره شده در زمان کوتاهی در خانه‌ها را برای سرقت باز می‌کنی.

بله، خیلی زمان نمی‌برد.

برای سرقت از یک خانه، چه مدت زمان صرف می‌کنی؟

حدود سه چهار دقیقه که دو دقیقه آن برای باز‌کردن در است.

هنگام سرقت‌ها مشکلی پیش نیامده است؟

چرا. تاکنون دو بار با گلوله پلیس زخمی شده‌ام.

همسر و فرزند داری؟

بله، دو دختر دارم.

به فرزندانت گفته‌ای چه شغلی داری؟

گفته‌ام در بازار کار می‌کنم. خرید و فروش می‌کنم.

وقتی به زندان می‌روی، فرزندانت نمی‌گویند در این مدت کجا رفته بودی؟

می‌گویم رفته بودم خارج برای خرید کالا.

همسرت می‌داند سارق هستی؟

بله و بار‌ها بر سر این موضوع با هم اختلاف پیدا کرده‌ایم، او پاسوز بچه‌ها شده و نمی‌تواند مرا ترک کند.

در این مدت چه مقدار پول از سرقت‌ها به‌دست‌آورد‌ه‌ای؟

خیلی نیست.

چه شغلی داری؟

شغل خاصی ندارم. مدتی در زندان نجاری کردم.

سه خودروی گرانقیمت کشف شده را با چه پولی‌خرید‌ه‌ای؟

خب، داشتم کار می‌کردم.

خودروی مگان را چند خریدی؟

هنوز پولش را نداده‌ام، فکر کنم 80 تومانی بشود.

خواهرزاده‌ات هم با تو دستگیر شده، او هم در سرقت‌ها با تو همدست بود؟

نه، او بچه است. هفده سال بیشتر ندارد.

اما او اعتراف کرده به او آموزش دزدی می‌دادی.

نه آقا دروغ است، خودش می‌خواست همراه من باشد.

حرف آخر؟

من توبه کرده‌ام، همین را بنویسید.