عزیزیان، خود از کمبینایان است و بهعنوان معلم به تدریس نابینایان اشتغال دارد. او میگوید خدمات کتابخانه رودکی نسبت به دهه ۸۰ بسیار ضعیف شده است. رودکی، اولینمرکز توانبخشی نابینایان کشور است که بین سالهای ۴۲ و ۴۳ توسط محمد خزائلی تاسیس شد و خدمات مشاوره توانمندسازی، آموزشی و تولید و توزیع کتب بریل را در دستور کار خود قرار داد.
درباره اتفاقاتی که طی دهه ۸۰ به بعد در کتابخانه و مرکز رودکی رخ داده، از عزیزیان پرسیدیم که در اینباره گفت: رودکی، یکمرکز دولتی بود ولی سال ۸۷ به مرکز ریحانه واگذار و خصوصی شد. با خصوصیشدن، رودکی ابتدا خوب کار میکرد اما در سال ۹۴ یا ۹۵ بود که این مرکز دوباره دولتی شد چون آن را به سازمان بهزیستی واگذار کردند. آنچه امروز مورد اعتراض ما و دیگر نابینایان عضو کتابخانه رودکی است، مربوط به روز نابینایان امسال است که بهدلیل جابهجاییهای سال کبیسه، امسال ۲۴ مهر برگزار شد و در آن رؤسای بهزیستی و کتابخانه ملی از مرکز رودکی بازدید کردند و بنا را بر این گذاشتند که منابع کتابخانه رودکی به کتابخانه ملی منتقل شود. اقداماتی هم در این زمینه انجام شد اما این تصمیم مورد اعتراض و نگرانی نابینایان شده است.
وی در ادامه گفت: مخالفت ما، دلایل مختلفی دارد. اولیندلیل این است که اکثر منابع بریل موجود در رودکی، یک یا دو نسخه هستند. بیش از ۵۰ درصد منابع کتابخانه ما اینگونه هستند و اگر به کتابخانه ملی منتقل شوند، عملاً رودکی، بیکتاب میشود. دلیل دوم این است که کتابخانه ملی در کتابخانههای عباسآباد واقع شده و نابینایان اگر آنجا کاری داشته باشند، باید با آژانس رفت و آمد کنند. همچنین ساختماناش معماری بسیار پیچیدهای دارد که مردم بینا در آن گم میشوند چه برسد به نابینایان! اما کتابخانه رودکی در مرکز تهران و نزدیک ایستگاه مترو و اتوبوس واقع شده و ساختمانش هم برای نابینایان، مناسبسازی شده است.
این آموزگار نابینایان ادامه داد: سومیندلیل مخالفت ما، این است که طبق کنوانسیون حقوق معلولین، مصوب ۱۳۸۷ مجلس شورای اسلامی _ ماده سوم، بند پ؛ بر مشارکت معلولین در تصمیمگیریهای مربوط به خودشان تاکید شده است. اما طی چندماه گذشته هرچه نامهنگاری کردیم و NGOهای نابینایان تماس گرفتیم، به نامهها و درخواستهایمان پاسخی داده نشد. در فرایند تصمیمگیری برای انتقال منابع به کتابخانه ملی هم که نابینایان هیچ نقشی نداشتند.
عزیزیان گفت: دلیل چهارم ما برای مخالفت، به اساسنامه کتابخانه ملی برمیگردد که در بخش اهداف، بند ۶، اشاره شده این کتابخانه باید در مسیر حفظ و توسعه کتابخانههای دیگر اقدام و خدماترسانی کند. بهاینترتیب کتابخانه ملی، با انتقال منابع کتابخانه رودکی و نابودی این کتابخانه، عملاً دارد خلاف اساسنامه خود عمل میکند. دلیل بعدی این است که کتابخانه ملی مدعی است یک مرکز بینالمللی است و با مراکز بینالمللی در ارتباط است که این، صحیح است اما در کشورهای پیشرفته، رویه اصلی، توسعه مراکز مادرتخصصی است. بنابراین اگر پیرو روشهای صحیح هستیم، نباید به تعطیلشدن یکمرکز مادرتخصصی مثل کتابخانه رودکی اهتمام داشته باشیم.
وی گفت: دلیل دیگرمان این است که کتابخانه ملی که میخواهد کتب بریل را توزیع کند، تجربه این کار را در زمینه کتابهای بینایان در سراسر کشور ندارد، چون یکمرکز حفظ و بایگانی است و مرکز توزیع نیست. حالا این کتابخانه چگونه میخواهد کتب بریل را در حوزه تخصصی قرار دارند، بین نابینایان کشور توزیع کند؟ آخرین دلیل هم این است که چنیناقدامی در ماههای پایانی دولت چه توجیهی دارد؟ چون احتمال دارد با تغییرات مدیریتی، مدیر بعضی راضی به چنینکاری نباشد و ماندن بین انجام یا عدم انجام، عملاً بهمعنی بلاتکلیفی کتابخانه رودکی و محرومشدن نابینایان از خدمات آن است.