روزنامه یکشنبه 25 آبان ۱۳۹۹عناوین امروز: واریز کمک هزینه معیشتی ۳۰۰ هزارتومانی برای ۱۰۰ هزار خانوار تحت پوشش بهزیستی - راهی جز مراقبت نداریم - تعیین سه سطح هشدار در کشور - عشق نافرجام شاعری که به اقبال شرر می نازید - فعالیت 500 ورزشکار نابینا در اصفهان - کلاه گیسی که قاتل را لو داد/ تعجب کردم که چرا از کلاهگیس استفاده کرده |
روزنامه «ایران سپید»
یکشنبه 25 آبان ۱۳۹۹
29 ربیع الاول ۱۴۴۲
15 نوامبر 2020
سال بیست و چهارم شماره 6561
خبرگزاری جمهوری اسلامی مدیر مسئول: سهیل معینی
سامانه پیامکی: 3000465040
نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388
تلفن: 84711371
شماره انتشارات: 5-88548892
وب سایت: www.iransepid.ir
پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir
........عناوین این شماره......
واریز کمک هزینه معیشتی ۳۰۰ هزارتومانی برای ۱۰۰ هزار خانوار تحت پوشش بهزیستی
عشق نافرجام شاعری که به اقبال شرر می نازید
فعالیت 500 ورزشکار نابینا در اصفهان
کلاه گیسی که قاتل را لو داد/ تعجب کردم که چرا از کلاهگیس استفاده کرده
.........ویژه
* واریز کمک هزینه معیشتی ۳۰۰ هزارتومانی برای ۱۰۰ هزار خانوار تحت پوشش بهزیستی
رئیس سازمان بهزیستی کشور از واریز کمک هزینه معیشتی ۳۰۰ هزار تومانی برای ۱۰۰ هزار خانوار نیازمند تحت پوشش خدمات سازمان خبر داد.
وحید قبادی دانا در خصوص کمکهای بنیاد مستضعفان به مددجویان آسیب دیده از کرونا، اظهار کرد: در شرایطی که مردم با ویروس منحوس کرونا دست و پنجه نرم میکنند، با حمایت بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی برای حدود ۱۰۰ هزار خانوار نیازمند تحت پوشش خدمات سازمان بهزیستی کمک هزینه معیشتی موردی به مبلغ ۳۰۰ هزار تومان روی کارت بانکی آنها شارژ میشود.
وی ادامه داد: از این ۱۰۰ هزار خانوار، حدود ۷۰ هزار خانوار از خانوادههای افراد دارای معلولیت هستند و حدود ۳۰ هزار هم خانوار از خانوادههایی هستند که زنان سرپرست خانوار مسئولیت اداره خانواده را برعهده دارند؛ این خانوادهها، خانوادههای تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند که با تشخیص مددکاران در استانهای سراسر کشور این کمک هزینه به صورت موردی به آنها اختصاص یافته است.
به گفته رئیس سازمان بهزیستی کشور، حدود ۷۰ درصد این خانوارها، مستمری بگیر هستند و ۳۰ درصد نیز خانوادههایی هستند که پشت نوبت دریافت مستمری قرار دارند.
بنابر اظهارات قبادی دانا، حدود ۲۰ درصد مبلغ کلی برای استان و شهرستانهای تهران و ۸۰ درصد به سایر استانهای سراسر کشور اختصاص داده شده است.
وی افزود: کل مبلغ اختصاص داده شده که با کمک بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی انجام شده ۳۰ میلیارد تومان بوده است.
* فعالیتهای آموزش و پرورش استثنایی در آموزش تربیت بدنی به دانشآموزان
..........اخبار روز
* راهی جز مراقبت نداریم
رئیس جمهور: هدف از اعمال محدودیت ها این است که مردم عزیزمان لمس کنند که شرایط، فوق العاده است. همه باید کمک کنند که بتوانیم با کمترین ضرر از این شرایط عبور کنیم.
رئیس جمهوری از اول آذرماه محدودیت های شدید در کل کشور اجرا می شود.
ریزه کاری های طرح این هفته نهایی می شود اساس طرح تا پایان کرونا ادامه دارد.
راهی جز مراقبت از خود، مراقبت از اقوام و خانواده و دوستان نزدیک خود نداریم، باید مراقبت کنیم .
درست است که ظاهر این طرح به سبک تعطیلات برخی مشاغل، بخش های فرهنگی و آموزشی ظهور و بروز دارد یا جریمه در مواردی مشاهده می شود اما واقعیت این است که هشداری به مردم خواهد بود، با این تعطیلات مردم باید احساس کنند که در شرایط ویژه هستیم
رئیس جمهوری: هرچقدر اعتماد مردم به ستاد ملی مقابله با کرونا کمتر شود، به ضرر کشور است.
برخی از کسانی که گاهی در داخل کشور و گاهی با رسانههای ضد ایرانی خارج از کشور مصاحبه میکنند، انتقادات ناپختهای مطرح میکنند.
* ایرانچک ۱۰۰ هزار تومانی و اسکناس ۱۰ هزار تومانی جدید میآید
بانک مرکزی اعلام کرد: ایران چک ۱۰۰ هزار تومانی و اسکناس ۱۰ هزار تومانی جدید با طراحی و خصوصیت های امنیتی نوین به زودی توزیع خواهد شد.
ایران چک ۱۰۰ هزار تومانی جدید که با خصوصیات امنیتی نوین طراحی شده در پاسخ به نیازهای مبادلاتی نقد هموطنان عرضه خواهد شد. همچنین اسکناس ۱۰ هزار تومانی جدید در مقایسه با اسکناس های جاری از فاکتورهای امنیتی بالاتری برخوردار است.
* حذف پایدار قلیان از اماکن عمومی، تجربه موفق ایران در کنترل کووید ۱۹
معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرد: با حذف پایدار قلیان از اماکن عمومی، کشورمان به تجربه ای موفق در کنترل کووید ۱۹ دست یافته است.
* رکود در بازار مسکن تهران/ تقاضا برای خرید 43 درصد کمتر شد
بر اساس اطلاعات به دست آمده، بین روزهای ۱۴ تا ۲۱ آبان ماه تمایل برای فروش مسکن در تهران ۲۴ درصد افزایش و تقاضا ۴۳.۷ درصد کاهش داشته است. از طرف دیگر قیمت پیشنهادی در نیمی از مناطق کاهش و در نیمی دیگر افزایش یافت.
......بهداشت و سلامت
* تعیین سه سطح هشدار در کشور
سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا در، تشریح مصوبات چهل و پنجمین جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفت: با شروع فصل سرما میزان شیوع و موارد ابتلا به صورت شتابنده بالا می رود، به طوری که تلفات کرونا در اروپا و خیلی از کشورها روزانه به مرز ۱۰۰۰ نفر رسیده است.
به نقل از مهر، دکتر علیرضا رئیسی افزود: هر تصمیمی که گرفته می شود می تواند با رعایت پروتکل ها و کاهش تردد، باعث پایین آمدن میزان شیوع شود. اما وقتی رعایت نمی شود، مجبوریم تصمیمات شدیدتری بگیریم.
رئیسی ادامه داد: بر اساس بار بیماری در بیمارستان های هر شهرستان، سه سطح «هشدار» قرمز، نارنجی و زرد، تعریف شده است.
وی ادامه داد: متناسب با هر وضعیت محدودیت هایی اعمال می شود و حدود دو هفته زمان برای ارزیابی لازم است که بر اساس آن نیاز به تمدید یا تشدید و یا برعکس تسهیل محدودیت ها شود.
رئیسی گفت: اگر آن شهر یا شهرستان در سطح ۳ هشدار باشد به جز مشاغل خیلی ضروری بقیه مشاغل تعطیل می شود.
وی افزود: بر اساس ارزیابی اولیه بیش از ۱۰۰ شهر و شهرستان و اکثر مراکز استان ها که تهران نیز جزو آنها است، در سطح سه هستند.
رئیسی گفت: ۱۵۰ شهر و شهرستان جزو سطح هشدار ۲ هستند که مشاغل گروه ۳ و ۴ را شامل می شود.
وی افزود: حدود ۱۵۵ شهرستان در وضعیت زرد یا همان سطح ۳ هشدار قرار دارند که گروه شغلی ۴ را شامل می شود.
رئیسی با عنوان این مطلب که این تعطیلی ها فقط شامل مشاغل نیست و در حوزه آموزش مدارس و دانشگاه ها و...، نیز خواهد بود، گفت: در این شرایط، مدارس و دانشگاه ها غیر حضوری خواهند بود.
وی با اشاره به تصمیم گیری برای کارکنان، افزود: در شهرها و شهرستان های هشدار ۳ ، یک سوم کارکنان فقط حضور پیدا می کنند. در سطح ۲ هشدار، حدود یک دوم و در سطح یک هشدار، حدود دو سوم کارکنان حضور پیدا خواهند کرد.
رئیسی در ارتباط با ترددها، گفت: ممنوعیت ترددها مربوط به سطح ۲ و ۳ هشدار یعنی قرمز و نارنجی خواهد بود. به طوری که خودروهای پلاک بومی نمی توانند به شهر دیگر بروند و غیر بومی هم نمی توانند وارد شوند.
وی در پایان افزود: زمان اجرای طرح جدید، از یکم آذر خواهد بود.
* والدین جداسازی کودکان کرونایی را جدی بگیرند: اگرچه افراد مسن و کسانی که دارای مشکلات زمینهای سلامتی هستند بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری قرار دارند، اما کودکان و بزرگسالان نقش بیشتری در انتشار ویروس دارند زیرا بیشتر آنان علائم خفیف و یا بدون علائم کووید 19 را تجربه میکنند.
به نقل از ایسنا، تحقیق جدید کالج کینگ لندن، درک والدین از علائم مشابه کووید‑۱۹ در فرزندان و نگرش آنان نسبت به جدا کردن کودکان از دیگران را در خانه در صورت علامت دارشدن بررسی کرده است. این گروه دریافته است، والدین به دنبال یافتن قطعیترین علائم بروز این بیماری در کودک خود هستند به این معنی که بیشتر تمایل به عادی انگاشتن علائم دارند تا مجبور به جدا کردن کودک از دیگران نشوند.
محققان دریافتند که والدین در صورت افزایش درجه حرارت یا علائم غیرمعمول، حساسیت بیشتری برای جداسازی کودک از دیگران دارند درواقع وقتی علائم خفیف بود، نگرانی کمتری داشتند و تقریبا جداسازی صورت نمیگرفت.
والدین معتقدند جدا کردن خود از دیگران در خانه، بهویژه فرزندان و خصوصا فرزندان خردسال کار دشواری است زیرا آنان معنی جداسازی و قرنطینه را نمیفهمند
علاوه بر این، برخی از والدین گفتند که جداسازی سخت است زیرا آنان باید به تهیه غذا و مایحتاج خانواده بپردازند. همچنین والدین گفتند که جداسازی در فضاهای کوچک مانند آپارتمان سخت است بهویژه زمانی که اتاقهای خانه بین چند نفر مشترک باشد و در خانوادههایی که تعداد اعضای خانواده بیشتر است اقدامات جداسازی برای آنان سختتر است.
.........دُریافت
* عشق نافرجام شاعری که به اقبال شرر می نازید
محمد حسن نوزده روز بود که در حال اغما و بیهوشی به سر می برد. او هنوز شانزده سال بیشتر نداشت. مادر بر بستر فرزند اشک می ریخت و دعا می کرد. محمد حسن در آن زمستان سرد سال 1304 سرمایی سخت خورده و ذات الریه کرده بود. هیچ امیدی هم به بهبود نداشتند. حتی دکتر یونس خان افروخته، طبیب خانوادگی آنها و دکتر نیلیگان انگلیسی و دکتر ویلهلم آلمانی و لقمان الملک مالک هم نتوانسته بودند کاری از پیش ببرند. «او باید زنده بماند، آخر اول جوانی اش است؛ . شعر باید بگوید.» این را مادرش از خدا می خواست.
محمد حسن جوان پاک و فرهیخته تنها تن به قضای الهی سپرده است و فقط توسل می جوید و دعا می کند. اگر شفا هم می خواهد امشب وقت آن است، چه شب مبارکی شب تولد امام حسین (ع)، نیمه های شب عرق سردی بر پیشانی اش می نشیند. ناگاه از بستر برمی خیزد، گویی همه دردهای عالم از وجودش کنده شده اند. محمد شفا گرفته است. این معجزه است معجزه بزرگ زندگی اش. همان شب با کمال خلوص و اعتقادی کامل شعری می سراید و تقدیم مولایش می کند. این شفایافته محمد حسن شانزده ساله شاعر بزرگ و غزل سرای نامی عصر ما –رهی معیری– است.
بر خاطر ما گرد ملالی ننشیند
آیینه ی صبحیم و غباری نپذیریم
ما چشمه نوریم، بتابیم و بخندیم
ما زنده عشقیم، نمردیم و نمیریم
محمدحسن معیری در سال 1288 شمسی در تهران و در خانه محمدحسن خان مؤید خلوت، فرزند معیرالممالک نظام الدوله وزیر خزانه دوره ناصرالدین شاه متولد شد. خانواده اش همگی از بزرگان علم و سیاست بودند. پدرش نست به بایزید بسطامی عارف بزرگ و فروغی غزل سرای دوره قاجار می برد و مادر آذری الاصل و نوه ی بدیع السلطنه بود. دوران تحصیل ابتدایی اش را در مدرسه ثروت در خیابان لاله زار سپری کرد و آنگاه راهی مدرسه دارالفنون شد. شعر را نیز از همان سال های جوانی آغاز کرد و اشعارش در مجلات ادبی آن روزگار چاپ می شد.
رباعی زیر اولین تجربه شعری محمد حسن بود:
کاش امشبم آن شمع حرف می آمد
وین روز مفارقت، به شب می آمد
آن لب که چون حسان ماست، دور از لب ماست
ای کاش که جان ما به لب می آمد
معیری شعر را پناه و درمان دردهای پنهان خود می دانست. امیری فیروزکوهی ضمن اشاره به محافل ادبی آن عصر و حضور خود «رهی» در انجمن ادبی «قدس» می نویسد: « من و او هر دو از نوآموزان و حاشیه نشینان انجمن بودیم، قصایدی در مدح ائمه ی اطهار، به خصوص سرور اولیا و سیدالشهدا حضرت امام حسین بن علی صلوه الله علیهما با تغزلاتی درست به شیوه ی فرخی و سروش می سرود و می خواند که واقعا بالنسبه به متن و وضع آن روزها و مایه ی اعجاب و تحسین همه حضار، به خصوص اساتید انجمن می شد تا آنجا که گاهی پهلو پهلوی قصاید ایشان می زد و جمله را به حیرت و تعجب می انداخت. »
از دیگر انجمن هایی که رهی در آن شرکت می کرد انجمن ادبی حکیم نظامی به مدیریت وحید دستگردی بود. در انجمن های فرهنگستان ایران، انجمن روابط فرهنگی ایران و پاکستان، جامعه باربد، انجمن موسیقی ملی و دیگر انجمن ها نیز همکاری می کرد. رهی پس از فراغت از تحصیل در اداره ثبت، شهرداری تهران، وزارت کار، خدمات اداره ی انتشارات و مطبوعات، وزارت اقتصاد ملی و وزارت پیشه و هنر مشغول خدمات اداری و دولتی بود. پس از انصراف از کارهای دولتی به رادیو رفت و تصنیف ها و ترانه ها و آهنگ های بیشماری ساخت.
رهی سفرهایی نیز به خارج از ایران کرد. از جمله سفر به ترکیه (1136)، اتحاد جماهیر شوروی شوروی سابق (1337)، انگلستان (1339)، ایتالیا و فرانسه (1338)، افغانستان (1341) و پاکستان (1346). سرانجام پس از یکدوره بیماری ممتد سرطان معده، علیرغم سفر به انگلستان جهت مداوا پس از 48 ساعت بیهوشی در شامگاه روز پنجشنبه به هوش آمد. خوردنی خواست و سیگاری طلب کرد و اندکی با خداوند مناجات نمود و آیاتی از کلام الهی خواند و پس از ادای این سخنان که «خدایا پناهم تویی و خود را به تو واگذار می کنم» در 58 سالگی در بامداد روز جمعه 24 آبانماه سال 1347 به خواب ابدی فرو رفت. پیکر پاکش پس از تشییع گسترده دوستدارانش در آرامگاه ظهیر الدوله ی تجریش به خاک سپرده شد.
بخش قابل توجهی از آثار رهی را طنزهای وی تشکیل می دهد. طنزهای سیاسی و اجتماعی او با امضای زاغچه، شاه پریون، حق گو، گوشه گیر در نشریات فکاهی آن روزگار همچون بابا شمل، تهران مصور، توفیق و ... منتشر شد.
برخی معتقدند, بلوغ شعری رهی, همانند بسیاری از شاعران با عشقی نافرجام آغاز شد؛ عشق او به بانویی به نام مریم فیروز. مریم فیروز که در اواخر دوران رضاشاه یکی از زنان مشهور شهر محسوب می شد، از خانواده ای مشهور و پرنفوذ بود و زیبایی و سر پرشورش او را جذاب تر می کرد. از همه مهم تر خانه اش محل رفت و آمد روشنفکران عصر خود بود.
مریم فیروز, شاهزاده قجری, دختر عبد الحسین فرمانفرما, نوه عباس میرزا, نتیجه مظفر الدین شاه قاجار و دختر دایی دکتر محمد مصدق بود که در نوجوانی, یعنی در ۱۵ سالگی بنا به امر پدر قدرتمندش به عقد سرهنگ عباسقلی اسفندیاری که سی سال از او بزرگتر بود, در آمد و خیلی زود از او صاحب دو دختر بنامهای افسانه و افسر شد. ازدواج اجباری مریم فیروز منجر به عشقی ماندگار بین او و همسرش نشد؛ بطوری که در سالهای پایانی مرگ فرمانفرما،مریم مهریه اش را بخشید وبا شوهرش متارکه نمود.
نخستین ملاقات مریم و رهی در یکی از روزهای اردیبهشت 1318، پیش از مرگ فرمانفرما(پدر مریم)، و در روزهای تلاش مریم فیروز برای جدایی از همسر اجباری اش، در یک مهمانی صورت گرفت؛ دیداری که برای همیشه زندگی رهی معیری را تغییر داد. او آن زمان حدود ۳۰ سال داشت. پس از مرگ فرمانفرما در سال ۱۳۱۸، مریم از همسرش جدا شد و رابطه او و رهی معیری جدی شد. فضای باز سیاسی و اجتماعی بعد از تبعید رضاشاه باعث شد تا مریم فیروز نقش پررنگ تری در فعالیت های اجتماعی به عهده بگیرد. آشنایی او با بزرگ علوی و دیگر اعضای حزب توده دریچه تازه ای به زندگی مریم باز کرد. هر چند رابطه اش با رهی ادامه داشت. عشق به مریم، زندگی رهی را زیر و رو کرد. به تشویق او با نام های مستعار، به نوشتن مطالب انتقادی در روزنامه ها می پرداخت و همچنان منبع ذوق شاعرانه او بود.
اما حال و هوای مریم دیگرگونه شد؛ روزنامه های فرانسوی تصویر او را با لباس چرمی و پرچم چاپ کرده بودند. در محافل چپ مشهور و مطبوعات تهران به او لقب «مریم سرخ» داده بودند. اما چرخ روزگار با رهی معیری نچرخید و مریم فیروز پس از آشنایی با «نور الدین کیانوری» فرزند شیخ مهدی نوری و نوه ی شیخ فضل الله نوری,ترجیح داد با این مهندس معمار که یکی از سران حزب تازه تأسیس توده بود ازدواج کند تا رهی معیری شاعرپیشه و شوریده سر.
مریم تا ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ که به دنبال ترور نافرجام و مشکوک شاه، حزب توده منحل و سران آن تحت تعقیب قرار گرفتند، گاهی به دیدار رهی می رفت. اما به نظر می رسد بعد از آنکه مریم فیروز به طور غیابی به حبس ابد محکوم و متواری شد، دیگر او و رهی معیری یکدیگر را ندیدند. این ناکامی تا آخر عمر با رهی معیری باقی ماند و او هیچ گاه ازدواج نکرد.
همچو نی می نالم از سودای دل,
آتشی در سینه دارم جای دل؛
من که با هر داغ پیدا ساختم,
سوختم از داغ نا پیدای دل؛
همچو موجم یک نفس آرام نیست,
بسکه طوفان زا بود دریای دل؛
دل اگر از من گریزد وای من,
غم اگر از دل گریزد وای دل؛
ما ز رسوایی بلند آوازه ایم,
نامور شد هر که شد رسوای دل؛
خانه مور است و منزلگاه بوم,
آسمان با همت والای دل؛
گنج منعم خرمن سیم و زر است,
گنج عاشق گوهر یکتای دل؛
در میان اشک نومیدی رهی,
خندم از امیدواریهای دل.
مفتون امینی، شاعر مطرح درباره خصوصیات رهی تعریف می کند: «رهی خیلی خوش مشرب بود. کسی می خواست جایی برود، پیش او می آمد تا ببیند او کاری ندارد. با اهل هنر بسیار صمیمی و ساده بود. گاهی رهی می گفت از من می پرسند کارت چیست و من هم می گویم «کار ما پدرسوختگی است و مزاحم خانواده مردم می شویم» و بعد می خندید.»
رهی معیری اعتقادی به شعر نو نداشت و بر این باور بود که ادبیات به قالبی جدید نیاز ندارد؛ برخلاف شهریار که در این زمینه طبع آزمایی کرده بود و چند شعر نو هم نوشته بود. امینی درباره اختلاف این دو شرح می دهد: «رهی معیری برخلاف گفته برخی، آدم ساده ای بود. مهدی سهیلی همیشه در التزام ایشان بود و دوست نزدیک شان بود. آن زمان آنها دو گروه بودند و هرکدام دوره ای داشتند. در اداره اقتصاد در خیابان نادری اتاقی داشت و بنده هم آنجا می رفتم. البته کاری هم نمی کرد. اغلب هنرپیشه ها و خواننده ها و نوازندگان مثلا احمد عبادی به دیدن رهی می آمدند. آدم خیلی ساده و بی ریایی بود. با شهریار هم مقداری اختلاف داشتند. برخی هم که می دیدند آنها اختلاف دارند، دستکاری می کردند و به اختلاف آنها دامن می زدند. یک روز پیش رهی نشسته بودیم که یکی از در وارد شد گفت من استاد دانشگاه هند هستم. اسمم شکرالدین احسن است و به دیدن شما که از برجستگان و چهره های درخشان شعر هستید آمده ام. رهی تشکر کرد و صحبت کردند. بعد شکرالدین احسن گفت به من گفته اند در تبریز شاعری با نام شهریار تبریزی است و گفته اند باید او را ببینم، شاعر معروفی است. رهی گفت «چه کسی گفته شاعر خوبی است، او پاک دیوانه است». احسن گفت یعنی در دیوانه خانه است؟ رهی هم گفت نه خانه خودش است. این را که گفت من ناراحت شدم و چای را که ریخته بود دست نزدم. بعد بیرون رفتم، به احسن گفتم هم این دوست من است هم شهریار. حتما برو تبریز و شهریار را ببین. اگر او را نبینی و چیزی از او ننویسی کارت ناقص است. برگشتم داخل و نشستم. رهی گفت چای نخوردی، از چای بدت آمد؟ من هم گفتم صحبتت درخصوص شهریار کم لطفی به او بود. بعد رهی به من گفت آقای مفتون شما چند سال است که با شهریار دوست هستید؟ گفتم ۱۱ سال. گفت ما ۲۶ سال است که شهریار را می شناسیم. امیری فیروزکوهی و ابوالحسن ورزی هم او را می شناسند. من با رهی خداحافظی نکردم و آمدم بیرون. البته بعدها پیش او رفتم و عذرخواهی کردم. این خاطره مربوط به سال ۱۳۴۴ است.»
رهی معیری در سال های آخر عمر در برنامه گل های رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی می کرد و یکی از درخشان ترین دوران برنامه گلها را رقم زد که ترانه های نوای نی، دارم شب و روز، شب جدایی، یار رمیده، یاد ایام، بهار، کاروان و مرغ حق از یادگاران آن ایام است.
.........ورزشی
* فعالیت 500 ورزشکار نابینا در اصفهان
رئیس هیأت نابینایان اصفهان گفت: در استان اصفهان حدود 500 ورزشکار حرفه ای، نیمه حرفه ای و مبتدی داریم که علی رغم کمبود امکانات در سال های 97 و 98، هیأت نابینایان اصفهان در کشور رتبه اول را به دست آورد.
علی فیاض اظهار کرد: در شرایط کنونی و با توجه به شیوع بیماری کرونا، هیأت نابینایان با محدودیت هایی رو به رو است.
در سه رشته شطرنج، گلبال و دو و میدانی در مهرماه به صورت آمادگی جسمانی تمرین وجود داشت که با توجه به شرایط کنونی فعلاً تعطیل شده است.
رئیس هیأت نابینایان استان اصفهان تصریح کرد: نابینایان در جهان 14 رشته ورزشی دارند که در ایران حدود 10 رشته از آنها فعال است. اصفهان نیز در هشت رشته ورزشکار دارد.
وی افزود: در حال حاضر، در استان اصفهان هفت شهرستان فعال هستند که یک یا دو رشته فعال دارند، اما در خود اصفهان با توجه به امکاناتی که وجود دارد و همچنین دسترسی ورزشکاران به آن راحت تر است، هشت رشته فعال وجود دارد.
* نامزد جنجالی ریاست فدراسیون فوتبال کیست
به نظر میرسد حضور محمدرضا زنوزی مالک باشگاه تراکتور در انتخابات فدراسیون فوتبال قطعی شده است.
مدتی قبل شایعه ورود زنوزی به انتخابات فدراسیون فوتبال دهان به دهان چرخید و حالا شکل واقعی به خود گرفته و مالک تراکتور قصد دارد که به شکلی وارد این کارزار شود و بعید هم هست که حضورش، نمادین باشد.
نکته مهم این است که زنوزی پس از اعلام آمادگی برای شرکت در انتخابات با تماس های متعددی از سوی مدیران فوتبال در ایران مواجه شد که حالا مهم ترین مشوق مرد پرسروصدای تراکتور برای تصدی بر ریاست فدراسیون به حساب میآیند.
زنوزی روی رای مدیران و همچنین هیأت های فوتبال چند استان ترک زبان حساب باز کرده و اگر برنامه هایش عملی شوند، احتمالاً زنوزی به عنوان یک رقیب جدی در این انتخابات حضور خواهد داشت.
وی همیشه یکی از منتقدان سفت و سخت سیستم ورزش ایران و در رأس آن ها وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال بوده و حالا خود به میان گود آمده تا انتخابات را به چالش بکشد. ورود او به انتخابات فضا را به شدت رقابتی میکند و همچنین احتمالا ابعاد رسانه ای ماجرا هم تقویت خواهند شد.
.........حوادث
* کلاه گیسی که قاتل را لو داد/ تعجب کردم که چرا از کلاهگیس استفاده کرده
ایران نوشت: پاییز سال 97 گزارش تیراندازی در یکی از خیابانهای شهرری به پلیس اعلام شد. بهدنبال اعلام این خبر، مأموران بلافاصله راهی محل شده و در بررسیهای اولیه مشخص شد مرد جوانی به نام بهروز با شلیک گلوله به قتل رسیده است.
با مرگ بهروز، تحقیقات برای شناسایی و رازگشایی از این تیراندازی مرگبار ادامه یافت.
قاچاق مواد مخدر
بررسیها نشان میداد که بهروز در کار خرید و فروش مواد مخدر بوده است و با تحقیقات میدانی و بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه، هویت عامل جنایت به نام خشایار نیز شناسایی شد. اما متهم پس از این جنایت متواری شده بود. تحقیقات برای یافتن قاتل مسلح ادامه داشت اما هیچ رد و سرنخی از او بدست نیامد؛ تا اینکه چندی قبل اتفاق عجیبی رخ داد.
تغییر چهره
چند روز قبل مرد جوانی با پلیس یکی از شهرستانهای غربی کشور تماس گرفت و از مخفیگاه خشایار خبر داد. او گفت: من از اقوام بهروز هستم و خشایار هم ولایتی ما محسوب میشود. مدتی قبل من به عنوان کارگر در ساختمانی نیمه ساز مشغول به کار شدم. تازگیها یک کارگر در ساختمان ما استخدام شده که خودش را امین معرفی کرده بود اما چهرهاش برایم خیلی آشنا بود. با این حال هر چه فکر میکردم او را کجا دیدهام یادم نمیآمد. تا اینکه دیروز سر موضوعی با هم درگیر شدیم. او باید مقداری مصالح با خودش میبرد اما گفت کار من نیست و سر همین موضوع دعوای ما بالا گرفت. در همین حین ناگهان کلاهگیس امین به زمین افتاد. با اینکه خودش مو داشت تعجب کردم که چرا از کلاهگیس استفاده کرده است. آن شب تا صبح فکر کردم که این مرد را کجا دیدهام تا اینکه بالاخره او را شناختم. این مرد همان خشایار است که بهروز را کشته بود.
نیابت قضایی
با اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران پلیس شهرستان مورد نظر به استعلام پرداختند. مشخصات خشایار به عنوان قاتل فراری در سیستم ثبت شده بود و گزارش شناسایی مخفیگاه متهم جوان به کارآگاهان پلیس پایتخت اعلام شد.
بدینترتیب تیم جنایی با هماهنگیهای قضایی راهی شهرستانی که مخفیگاه خشایار بود شده و مرد جوان را دستگیر کردند. خشایار برای تحقیقات به تهران منتقل شد و به جنایتی که دو سال قبل مرتکب شده بود اعتراف کرد. خشایار در تحقیقات گفت: چند سال قبل برای کار به تهران آمدم اما آنطور که فکر میکردم نه کار بود و نه درآمد خوبی داشتم. تا اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد داد قاچاق مواد مخدر انجام دهم. من هم کمکم وارد کار خلاف شدم و تریاک از شهرستان میآوردم و در تهران میفروختم. یکی از خریداران مواد مخدرم، بهروز بود. برای او چندین بار مواد مخدر آورده بودم اما بار آخر پولم را نداد. تا اینکه با او قرار گذاشتم، بهروز با خودش اسلحه آورده بود و به سمت من شلیک کرد. من زخمی شدم و بعد برای دفاع از خود به سمت او شلیک کردم که کشته شد.
در تحقیقات از مخفیگاه متهم، اسلحه او نیز کشف شد. مرد جوان روانه اداره آگاهی شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.