افراد نابینا هم حق دارند از فضای مجازی استفاده کننداگر چند دقیقه چشمانمان را ببندیم و خودمان را جای افراد کم بینا و نابینا قرار دهیم، سختی گذرانِ امورات به ظاهر ساده زندگی را در دنیایی که فضای مجازی حرف اول را میزند، متوجه میشویم. |
به گزارش ایران سپید به نقل از خبرگزاری مهر - مرضیه کیان: اگر چند دقیقه چشمانمان را ببندیم و خودمان را جای افراد کم بینا و نابینا قرار دهیم، سختی گذرانِ امورات به ظاهر ساده زندگی را در دنیایی که فضای مجازی حرف اول را میزند، متوجه میشویم؛ از لحظهای که میخواهیم از خانه بیرون برویم و قصد گرفتن ماشین با اپلیکیشنهای رایج در بازار را داریم گرفته تا استفاده از سایتها و فروشگاههای آنلاین و شبکههای اجتماعی.
راستش تصور اینکه بتوان در ۲۴ ساعت شبانهروز حتی برای ۵ دقیقه هم گوشی هوشمند را دست نگرفت و برنامهها و اپلیکیشنهای مختلف را بالا و پایین نکرد هم دور از ذهن است؛ عادت روزمره و سرگرم شدن را که کنار بگذاریم، با این همه امکاناتی که فضای مجازی در اختیار کاربران قرار داده و روشهای سنتی از رونق افتاده، انجام دادن امورات معمولی روزمره هم بدون دسترسی به فضای مجازی سخت است؛ مخصوصاً در این روزهای کرونایی و توصیه به ماندن در خانه!
امید هاشمی ۳۵ سال دارد و فارغ التحصیل رشته زبانشناسی در مقطع کارشناسی ارشد است. او از سال ۸۳ در حوزه دسترسیپذیری فضای مجازی برای افراد نابینا و کمبینا فعالیت میکند. امید خودش هم از نابیناهای روشندل است که با درک کامل از دنیای عصاسفیدان، حدود ۱۶ سال است که دغدغهاش ترویج فرهنگ دسترسی پذیری فضای مجازی برای معلولین و آموزش در این زمینه است.
هاشمی میگوید: «به محض اینکه صحبت از برطرف کردن مشکلات نابینایان و دسترسیپذیری میشود، اولین چیزی که به ذهن مردم و حتی مسئولین میرسد، ایجاد شغل و مناسبسازی شهری است؛ مواردی که سالها مطرح شده و همچنان هم ادامه دارد، اما چون پرهزینه هست و منوط به تأمین بودجه، هیچ وقت به طور کامل اجرایی نشده. این بار قضیه بر سر دسترسی معلولین از فضای مجازی است که موانع و سدهای بسیار زیادی در این راه وجود دارد؛ موردی که بحث هزینه و مالی در آن مطرح نیست و با فرهنگ سازی و ترویج امکاناتی که فراهم است، به راحتی میتوان به آنها دست یافت.»
قابل دسترس بودن استانداردهای دسترسی پذیری فضای مجازی
امید با تعجب و تأسف میگوید: «آنطور هم که گفته میشود، فضای مجازی بیصاحب و بی در و پیکر نیست! در رأس تمام برنامههای مجازی، مثل ویندوز و اندروید و IOS متولیانی هستند که در هنگام طراحی این برنامهها، استاندارهایی را طراحی کردند و در اختیار برنامه نویسان قرار دادهاند که دسترسی پذیری فضای مجازی را برای تمام گروههای معلولین؛ اعم از نابینا، کمبینا، ناشنوا و کم توانان جسمی و… فراهم میکند، اما متأسفانه با وجود اینکه این استانداردها به زبان فارسی ترجمه شده و در اختیار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار گرفته، جامعه برنامهنویسان با این موضوع آشنایی ندارند؛ چرا که نه مدارس، نه دانشگاهها و نه هیچ کدامیک از مراکز آموزشی در ترویج این استانداردها همت نکردهاند! نتیجهاش هم این شده که حتی برخی برنامه نویسان حرفهای هم از این امکانات اطلاعی ندارند.»
دسترسی فضای مجازی به سود اپلیکیشنها
هاشمی از جنبه دیگر هم به این موضوع میپردازد و این بار سودی را که این دسترسی پذیریها برای بازار به همراه دارد را مطرح میکند: «ما در هر جامعهای به طور میانگین ۱۰ تا ۱۵ درصد افراد معلول داریم؛ انواع مختلف معلولین. ایران به دلیل بالا بودن آمار تصادفات و مجروحین جنگ ۸ ساله دفاع مقدس، جزو کشورهایی است که معلولیت ۱۵ درصدی را دارد و با توجه به جمعیت کشور، حدود ۱۴ تا میلیون معلول در ایران وجود دارد که اگر سرمایهداران دسترسیپذیری برای اپلیکیشنها را اجرایی نکنند، طبیعتاً این تعداد مشتری بالقوه را از دست میدهند! یعنی حتی اگر بُعد مسئولیت اجتماعی و وظیفه اخلاقی و انسانی را هم فاکتور بگیریم و با نگاه جذب بازار به این مسئله نگاه کنیم، عدم اجرایی کردن طراحی دسترسی پذیری، بازاریابی این طیف را ضعیف میکند.»
امید هاشمی از اپلیکیشنهایی مانند دیوار و تپسی نام میبرد که بعد از برگزاری جلسات، از ایده دسترسی پذیری استقبال کردند و به درستترین شیوه، این قابلیت را در برنامههایشان ایجاد کردند. او از استارتاپ های تازه کاری صحبت میکند که بعد از اطلاع یافتن از این امکانات، تشویق شدند که در کدنویسی و برنامههایشان این موضوع را مدنظر قرار بدهند. در مقابل این استقبالها از ارگانهای دولتی و برخی برنامهها که ژست حمایت از معلولین را میگیرند گله میکند: «انگار اصلاً معلولین در اولویت کاری خیلی برنامهها و سایتهای خصوصی و دولتی، قرار ندارند.»
دسترسی پذیری فضای مجازی عجیب و غریب نیست!
راستش اگر دسترسیپذیری فضای مجازی تبلیغ شود و فرهنگ آنجا بیفتد، نه تنها به گروه افراد نابینا کمک میشود، بلکه همه گروههای معلول هم میتوانند از این فضا استفاده کنند و محتاج کسی نباشند. دسترسی پذیری فضای مجازی کار عجیب و غریبی نیست و این دسترسی پذیری برای افراد نابینا، به لحاظ بصری هیچ تفاوتی را روی برنامه ایجاد نمیکند!
مثلاً در صورتی که فرد نابینا از برنامه صفحه خوان استفاده میکند، اگر کدنویسی برنامه طبق استانداردها انجام شده باشد، کل صفحه برای فرد نابینا خوانده میشود. اگر لابلای آن متن تصویری هم وجود داشته باشد و در مرحله کدنویسی، گزینه مورد نظر با توضیحی در مورد عکس پُر شده باشد، زمانی که فرد نابینا به آن عکس برسد، توضیح آن عکس را در قالب صوت میشنود، مثلاً اگر تصویر دختری در کنار دریا باشد که فرد بینا آن عکس را به راحتی میبیند، در صفحه خوان اینگونه توضیح داده میشود: "تصویر دختری تنها در ساحل" یا هر توضیحی که هنگام بارگزاری در خصوص عکس نوشته شده باشد.
در برخی اپلیکیشنها مثل توئیتر که قانون دسترسی پذیری اجرا شده است، اگر تایپ کلمات به درستی انجام نشود، کاربر نابینا را با مشکل مواجه میکند.
با این اوصاف اگر کمی در مورد استاندارهای برنامهها در فضای مجازی اطلاعرسانی بیشتری انجام شود و این ایده ترویج شود، کمک بزرگی در حق گروه معلولین به ویژه نابینایان انجام میشود که زحمت آن فقط تغییرات کوچک در بخش کدنویسیها است و بار مالی ندارد.