شناسه خبر: 21990 منتشر شده در مورخ: 1399/7/19 ساعت: 23:10 گروه: اخبار روزنامه ایران سپید  
روزنامه یکشنبه 20 مهر ۱۳۹۹

روزنامه یکشنبه 20 مهر ۱۳۹۹

عناوین امروز: نحوه فعالیت «خانه‌های مراقبتی کوچک» معلولان - برجام، قره‌باغ و کرونا محور رایزنی روحانی و پوتین - امنیت مددجویان بهزیستی قربانی طرح تفصیلی شهر بابلسر - تأثیر کرونا بر کودکان معلول - های کرونایی بیمارستان‌ها پُر شده است - نگاهی مجمل به راز مانا - رضایت کادر فنی رشته های پارالمپیکی از برنامه سنجش قابلیتهای جسمانی ورزشکاران - سرگذشت وحشتناک یک زن!

روزنامه «ایران سپید»

یکشنبه 20 مهر ۱۳۹۹

23 صفر ۱۴۴۲

11 اکتبر 2020

سال بیست و چهارم شماره 6534

خبرگزاری جمهوری اسلامی      

مدیر مسئول: سهیل معینی

سامانه پیامکی: 3000465040

نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388

تلفن: 84711371

شماره انتشارات: 5-88548892

وب سایت: www.iransepid.ir

پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir

........عناوین این شماره......

نحوه فعالیت «خانه‌های مراقبتی کوچک» معلولان

برجام، قره‌باغ و کرونا محور رایزنی روحانی و پوتین

امنیت مددجویان بهزیستی قربانی طرح تفصیلی شهر بابلسر

تأثیر کرونا بر کودکان معلول

های کرونایی بیمارستان‌ها پُر شده است

نگاهی مجمل به راز مانا

رضایت کادر فنی رشته های پارالمپیکی از برنامه سنجش قابلیتهای جسمانی ورزشکاران

سرگذشت وحشتناک یک زن!

...........ویژه

* نحوه فعالیت «خانه‌های مراقبتی کوچک» معلولان

سید احمد خادم معاون امور توانبخشی بهزیستی استان تهران از گسترش «خانه‌های مراقبتی کوچک» ویژه معلولان ذهنی خفیف، معلولان جسمی- حرکتی و توانبخشی بیماران روانی مزمن خبر داد.
وی با بیان اینکه در حال حاضر برای نگهداری از معلولان ذهنی خفیف، معلولان جسمی- حرکتی و توانبخشی بیماران روانی مزمن آسایشگاه‌ها و مراکز بزرگی فعالیت می‌کنند که این مراکز به صورت شبانه‌روزی از آن‌ها مراقبت کرده و روند درمان آنها تحت نظر پزشکان انجام می‌شود، گفت: «سازمان بهزیستی استان تهران قصد دارد با راه‌اندازی و گسترش «خانه‌های مراقبتی کوچک» افرادی که دارای توانمندی‌های بیشتر از سایرین بوده را جدا کرده و با وارد کردن آن‌ها به این خانه، آن‌ها را مجددا با اجتماع پیوند دهد.»
خادم با بیان اینکه خانه‌های مراقبتی کوچک در سه بخش «معلولان ذهنی خفیف»، «معلولان جسمی و حرکتی» و «توانبخشی بیماران روانی مزمن» دسته‌بندی می‌شوند، افزود: «معلولان ذهنی افرادی هستند که دارای نقص در کارکرد هوشی(عقلانی)  مانند حل مسئله، برنامه ریزی، استدلال و قضاوت و همچنین دارای نقص در عملکرد سازگارانه (مانند ارتباط، مشارکت اجتماعی، و زندگی مستقل) در حوزه عملی، اجتماعی و مفهومی هستند و نمره هوش آنها براساس استاندارد نیز پایین است.»
خادم در ادامه درباره نحوه فعالیت خانه‌های مراقبتی کوچک ویژه «معلولان ذهنی خفیف» بیان کرد: «خانه‌های کوچک معلولان ذهنی خفیف واحدهایی هستند که توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی با کسب مجوز از سازمان بهزیستی تاسیس می‌شوند و تحت نظارت و مطابق دستورالعمل‌های سازمان به فرزندان معلول ذهنی خفیف مجهول‌الهویه بی سرپرست یا فاقد سرپرست موثر خدمت ارائه می‌کنند. فرزندان در این گونه خانه‌ها علاوه بر برخورداری از اقدامات مراقبتی با رضایت قیم از خدمات مهدهای کودک مدارس و مراکز روزانه توانبخشی خدمات درمانی و توانبخشی خارج از خانه بهره مند شده و در داخل خانه‌ها نیز تحت آموزش‌های متنوع در زمینه‌های رشدی و مورد نیاز قرار می‌گیرند. هدف غایی در این خانه ها مشارکت در انجام امور شخصی به منظور تقویت حس مسئولیت‌پذیری متناسب با سن و توانمندی و امکان زندگی مستقل فرزندان است.»
 معاون امور توانبخشی بهزیستی استان تهران با اشاره به خانه‌های مراقبتی کوچک ویژه «بیماران روانی مزمن» نیز گفت: «باتوجه به اینکه بیماران روانی مزمن باید به صورت پله پله با آنها برخورد شوند و مورد درمان قرار گیرند تا به مرور وارد اجتماع شوند، در همین راستا خانه‌های مراقبتی کوچک برای بیماران روانی مزمن در سه دسته «خانه‌های حمایتی یک چهارم راهی»، «خانه‌های حمایتی نیمه‌راهی» و «خانه‌های حمایتی گروهی» تقسیم می‌شوند.»
وی ادامه داد: «بیمارانی که دوره درمان و بازتوانی را با موفقیت در مرکز شبانه‌روزی طی کنند و طبق تشخیص کمیته توانبخشی بهزیستی استان به این مرحله از بازتوانی رسید باشند و یا بیماران روانی مزمن (متوسط-خفیف) که طبق نظریه کمیته توانبخشی استان توانایی ورود به خانه‌ها را دارند به صورت موقت (حداکثر ۱۲ ماه) در این خانه‌ها اسکان می‌کنند که در این خانه‌ها بیماران نیازهای رفاهی و درمانی را از مرکز دریافت می‌کنند و از نظر عملکرد شخصی و اجتماعی کاریابی و حرفه‌آموزی نیز تحت حمایت مرکز خواهد بود.»
بنابر اظهارات خادم، افرادی که با موفقیت از خانه‌های حمایتی یک چهارم راهی ترخیص می‌شوند و یا افرادی که با معلولیت متوسط یا خفیف به کمیته توانبخشی استان معرفی می‌شوند، در خانه‌های حمایتی اسکان می‌یابند. این خانه‌ها در محدوده شهری و خارج از مراکز توانبخشی ایجاد می‌شود و تنها یک روانشناس و مددکار به صورت روزانه به همراه یک مراقب به صورت تمام وقت در آن حضور دارد؛ افراد در این مرحله از نظر عملکرد شخصی به استقلال نسبی می‌رسند و تهیه غذا، نظافت منزل، شستشوی لباسها و کلیه کارهای خانه توسط مددجویان انجام می‌شود و مراقب صرفاً جهت نظارت بر حسن انجام کار، مصرف صحیح داروها و رفتار بیماران در مرکز حضور دارد و در صورت بروز مشکل موضوع را به روانشناس مرکز پشتیبان گزارش می‌کند.
 معاون امور توانبخشی بهزیستی استان تهران افزود: «افرادی که با معلولیت خفیف در خانه‌های حمایتی نیمه راهی به استقلال فردی می‌رسند و بیماری آنها با دارو تحت کنترل کامل باشد و همچنین به قوانین زندگی مشارکتی آگاه باشند، خود را ملزم به رعایت اصول آن بدانند و، توانایی مدیریت دارو و اقدامات درمانی را کسب کنند و شاغل باشند، به خانه‌های حمایتی گروهی که در محدوده شهری و خارج از مرکز توانبخشی ایجاد می‌شود منتقل می‌شوند. در این خانه‌ها پرسنل و مراقب وجود ندارد و باید کار به صورت روزانه در تمام ایام هفته و روانشناس دو روز در هفته در خانه حاضر می‌شود.»
خادم در ادامه درباره اهداف راه‌اندازی این خانه‌های مراقبتی کوچک ویژه «بیماران روانی مزمن» گفت: «ارائه مداخلات به هنگام جهت رفع آسیب‌های احتمالی فردی و اجتماعی، آموزش مهارت‌های ارتباطی حرفه‌ای و ایجاد شغل، ایجاد بستر مناسب جهت آموزش زندگی مستقل ارزیابی و ارتقای میزان توانمندی فرد در رویارویی با مشکلات فردی و بین فردی از اهداف راه‌اندازی خانه‌های مراقبتی کوچک ویژه بیماران روانی مزمن است.»

.........اخبار روز

* برجام، قره‌باغ و کرونا محور رایزنی روحانی و پوتین

دفتر مطبوعاتی کاخ کرملین اعلام کرد که حسن روحانی رئیس جمهور ایران گفت و گویی تلفنی با ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه درباره میانجیگری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر مسئله قره باغ، توافق هسته ای ایران و چشم انداز تعامل درباره واکسن کرونای ''اسپوتنیک وی'' روسیه داشته اند. دفتر مطبوعاتی کرملین در بیانیه ای در این باره اعلام کرد: دو طرف درباره وضعیت اجرای برجام (توافق هسته ای) و اهمیت حفظ کارایی این توافق در زمینه امنیت بین المللی گفت و گو کردند./ ایسنا

* مدیرعامل سازمان پایانه‌های تهران: از ارائه خدمات به افراد بدون ماسک معذوریم

مدیرعامل سازمان پایانه‌ها و پارک‌سوارهای شهرداری تهران گفت: از شنبه پوشش ماسک بهداشتی برای همه افرادی که به پایانه ها وارد می‌شوند الزامی است و تنها به افراد دارای ماسک، خدمات ارائه می‌شود./ایرنا

* رئیس اداره اعتبارات بانک مرکزی: طبق مصوبه ستاد کرونا، افرادی که از تاریخ یکم اسفندماه ۹۸ تا پایان طرح چک برگشتی دارند مانعی برای دریافت وام ودیعه مسکن ندارند.

متقاضیان با مراجعه به سایت بانک مرکزی درخواست خود را ثبت کنند./شبکه خبر

* ایران هرگز استادی همچون شجریان به خود نمی‌بیند

سالار عقیلی: ایران هرگز استادی مانند شجریان به خود نخواهد دید و فکر نمی‌کنم مادر گیتی چنین گوهر و گنجینه‌ای را دوباره خلق کند. استاد شجریان متعلق به این ملت و جامعه و البته تمام دنیاست، با فوت ایشان امروز یک ملت عزادار شد./ ایرنا

* مدیر روابط عمومی و بین‌الملل سازمان برنامه و بودجه شایعه ابتلای محمدباقر نوبخت به کرونا را تکذیب کرد.

* آخرین وضعیت کرونا در استان‎های کشور

سخنگوی وزارت بهداشت: استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحال و بختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان و یزد در وضعیت قرمز قرار دارند.

استانهای کردستان، هرمزگان، فارس و گلستان نیز در وضعیت هشدار قرار دارند.

........گزارش روز

* امنیت مددجویان بهزیستی قربانی طرح تفصیلی شهر بابلسر

امنیت و شاید موجودیت این پناهگاه و میزبان مهربان مددجویان بهزیستی ، امروز اسیر کشاکش بر سر طرح پرماجرای تفصیلی حدود ۲۰ ساله‌ای شده است که برخی آن را طراحی هدفمند زمین خواران برای برج سازی و ویلاسازی می دانند و بعضی ها هم امری لاجرم برای توسعه شهری قلمداد می کنند ، ولی هر چه که باشد تا همینجا بهایش ایجاد ناامنی برای بی آزارترین قشر جامعه شده است.
اردوگاه شهید عظیمی بابلسر یکی از ۲ اردوگاه متعلق به بهزیستی است که در خط ساحلی دریای خزر واقع است . این مجموعه تفریحی و ساحلی تنها دلخوشی ایتام ، معلولین و کودکان بی سرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی از سراسر کشور در ساحل دریای مازندران است. این مرکز در سال ۱۳۴۲ با نام " روستا زادگان " و به منظور استفاده ایتام استان تاسیس شد و پس از پیروی انقلاب اسلامی هم گسترش یافت تا خدمت رسانی به این قشر مطلوب تر شود.
اردوگاه در زمینی به مساحت ۱۷ هکتار ساخته شده و دارای ۲۱ خوابگاه ۲۰ نفره ، مراکز رفاهی ، آموزشی و توانبخشی است و بنا بر آمار رسمی تنها در سال ۹۸ از حدود ۳۰ هزار مددجو در این اردوگاه پذیرایی شد.
مهربانی اردوگاه شهید عظیمی نسبت به معلولان ، ایتام و کودکان بی سرپرست زیر پوشش بهزیستی کشور از سال پیش با شکستن دیوار اطرافش رو به نقصان گذاشت . این را متولیان بهزیستی و اردوگاه می گویند . گفته می شود این دیوار به بهانه اجرای طرح تفصیلی و گذر دادن خیابان ۳۵ متری شکستته شده ، ولی در برخورد با سد قانونی تصرف به شرط تملک ، اردوگاه به همان حالت رها شده و شهرداری اجازه ساخت دیوار یا فنس کشی را نمی دهد.
اسناد و نقشه های موجود نشان می دهد که عبور دادن خیابان ۳۵ متری از داخل حریم امن معلولان و یتیمان بهزیستی مبتنی بر ایجاد انحراف در طرح تفصیلی شهر بابلسر مصوب سال ۱۳۷۰ است.در طرحی که آن سال مصوب شد قرار بود خیابانی ۳۵ متری از منطقه امیرآباد در شرقی ترین نقطه بابلسر واقع در پشت دانشگاه مازندران آغاز شود و با عبور از کنار اراضی اردوگاه شهید عظیمی متعلق به بهزیستی به سمت مناطق مرکزی شهر بابلسر امتداد یابد.
این طرح اما در بهار سال ۱۳۸۱ تغییر کرد و خیابان ۳۵ متری با انحنایی محسوس وارد حریم اراضی اردوگاه شهید عظیمی بابلسر شد. در تغییرات صورت گرفته خیابان ۳۵ متری به طول حدود ۲۰۰ متر با انحنا از ضلبع جنوبی اردوگاه عبور می کند و خیابان سابق به ملک شخصی تبدیل می شود.
با گذشت تقریبا ۲ دهه ، زمین هایی که در طرح اولیه قرار بود تبدیل به خیابان شود توسط مالکانش تبدیل به برج و آپارتمان شده است. مشاهدات میدانی خبرنگار ایرنا نشان می دهد که اردوگاه این روزها با شکسته شدن دیوارهایش تبدیل به مکان ناامنی برای مددجویان شده است . حتی شهرداری به ساختمان های مجاور بهزیستی اجازه داده تا به سمت این اردوگاه درب ورود و خروج برای خودشان بگیرند و این یعنی باید منتظر ماند تا خیابان از داخل زمین اردوگاه عبور کند.
از سوی دیگر ، مسئولان بهزیستی هم می گویند که شهرداری پس از تخریب دیوار حفاظتی اطراف ارودگاه ، به آنها اجازه دیوارکشی یا فنس کشی را برای تأمین امنیت اردوگاه نمی دهد و این هم مشکل دیگری است عرصه را بر آنها تنگ تر کرده است.
قصه تلخ اردوگاه شهید عظیمی بابلسر برای خبرنگاری که اولین بار دنبال چرایی وضعیت کنونی است ، تا حدودی پیچیده به نظر می آید. سابقه حدود ۲۰ ساله طرح تفصیلی و چرایی تغییر آن از یک سو و پاسخگو نبودن شهرداری به رسانه ها از سوی دیگر در کنار حرف و حدیث های زیادی که پیرامون چنگ اندازی به زمین در شهرهای ساحلی مازندران بویژه شهرهایی چون بابلسر و محمودآباد دهان به دهان می چرخد ، کار را دشوارتر می کند. ایجاد ربط و ارتباط منطقی میان همه این موضوعات خارج از حوصله یک گزارش اجمالی است و به همین دلیل تنها راه دریافت اطلاعات تلخیص شده مراجعه به طرف های کشمکش است.
مدیر اردوگاه شهید عظیمی براحتی در دسترس است . اصغر رحمان نژاد روزهای پراسترسی را پشت سر می گذارد . او دل پردردی از مجموعه شهرداری دارد . می گوید که کار به جایی رسیده که حتی کارهای روزمره اشان هم اگر به شهرداری بیفتد بر سر موضوع زمین و خیابان کشی اردوگاه گرو کشی می شود.
وی گفت : اردوگاه شهید عظیمی یک ملک دولتی است و جزو املاک دولت محسوب می شود. مساله پیش آمده ناشی از سودجویی عده‌ای خاص از انبوه سازان است که به صورت هدفمند در طرح جامع اثرگذاری کرده و آن را تغییر دادند.
رحمان‌نژاد افزود: تغییر طرح تفصیلی هیچ توجیه منطقی نداشته و ندارد زیرا نه تنها موجب بدشکل شدن مسیر خیابان شده بلکه صرفا برای انبوه سازان منافع در میان دارد و از هر ۲ طرف ساختمانشان برای آنها خیابان و مسیر دسترسی ایجاد می کند.
وی ادامه داد : خیابانی که در طرح جامع اولیه مدنظر بوده ، از اراضی سابق منابع طبیعی عبور می کرد ، اراضی که ۲ دهه پیش به شرکت مخابرات واگذار و سپس میان کارمندان آن تقسیم شد و حالا چندین دست فروخته و تبدیل به برج و آپارتمان شد.
مدیر اردوگاه شهید عظیمی به جلسات متعدد با شهرداری بابلسر اشاره کرد و گفت: شهرداری بابلسر در باره علت تغییر طرح تفصیلی خودش را پاسخگوی ما نمی داند و مدعی است شهرداری هر جا را  که صلاح بداند ، جاده می گیرد و یا تغییرش می دهد و تمامی دستگاه ها باید در این زمینه تابع باشند.
رحمان‌نژاد بر مالکیت سنددار مجموعه شهید عظیمی از سوی بهزیستی تأکید کرد و ادامه داد : مجموعه بهزیستی کاملا تابع قانون است و قانون نیز به شهرداری اجازه را می دهد بر اساس طرح تفصیلی یا طرح جامع املاک حقیقی و حقوقی را تملک کند، اما بر اساس همین قانون باید ملک مورد نظر به قیمت روز از بهزیستی خریداری شود.
وی گفت: حتی با توجه به شرایط قانونی تملک نیز شهردار بابلسر حاضر به خرید ملک ما نشده و همچنان خواستار عقب نشینی رایگان بهزیستی است.
مدیر اردوگاه شهید عظیمی به تخریب دیوارهای جنوبی اردوگاه توسط انبوه سازان و مالکان شخصی اشاره کرد و افزود : شهرداری نه تنها اراضی مورد نظر را طبق قانون تملک نمی‌کند، بلکه با استفاده از ابزار قهری مانع از دیوارکشی یا فنس کشی شده و به نوعی امنیت اردوگاه را نیز از بین برده است.
رحمان نژاد تأکید کرد: در حال حاضر ضلع جنوب غربی اردوگاه کاملا از نظر تردد باز و بدون حفاظ است و به شدت مورد تهدید سودجویان قرار دارد.
مدیر اردوگاه شهید عظیمی همچنین به مشکلات پیش آمده در مسائل روزمره اردوگاه اشاره کرد و گفت: شهرداری بابلسر این روزها حتی کارهای اداری ما را نیز به دلیل عدم عقب نشینی به تعویق می اندازد و به نوعی در حال گروکشی است. به نقل از ایرنا
رحمان‌نژاد از پیگیری مساله از طریق فرمانداری اشاره کرد و افزود : خوشبختانه فرماندار نگاه قانونی به موضوع دارد و معتقد است که باید از طریق خرید یا تهاتر اراضی مورد نظر تملک شود.
وی مساحت زمین مورد نیاز شهرداری برای عبور دادن خیابان را حدود ۲ هکتار عنوان کرد و گفت : این تقریبا یک هشم مساحت کل اردوگاه است که هم ارزش مادی و هم ارزش معنوی بالایی برای مجموعه دارد.
همان طور که گفته شد اردوگاه شهید عظیمی در خط اول دریا قرار دارد. با توجه به گردشگرپذیر بودن شهر بابلسر قیمت این زمین ها بسیار بالا است. طبق بررسی خبرنگار ایرنا اراضی منطقه اطراف اردوگاه در حال حاضر متری ۶ تا ۱۰ میلیون تومان قیمت‌گذاری و خرید و فروش می شود.
با توجه به متراژ ۲۰ هزار متری اراضی مورد مناقشه ، درصورتی که شهرداری بخواهد این منطقه را تملک کند با فرض حداقل قیمت باید مبلغی حدود ۱۲۰ میلیارد تومان پرداخت کند رقمی که نیمی از بودجه عمرانی استانی مازندران است.
شهرداری بابلسر باید ملک مورد نظر را با خرید تملک کند
معاون اداره کل راه و شهرسازی مازندران هم در باره سرنوشت اردوگاه شهید سلیمی و قصه عبور خیابان ۳۵ متری از داخل زمین های آن به خبرنگار ایرنا گفت : آنچه برای راه و شهرسازی مستند است این است که طرح تفصیلی بر عبور خیابان از داخل زمین های اردوگاه طراحی و مصوب شده است.
رستمعلی پاکدامن افزود : برای ما آنچه در طرح تفصیلی آمده لازم الاجرا است و خدشه‌ای به آن وارد نیست زیرا این طرح ها توسط شورای معماری و شهرسازی کشور تایید و تصویب می شود.
وی گفت : آنچه در علت تصمیم‌گیری به تغییر طرح جامع یا تفصیلی تأثیر گذاشت و تغییرات و فرآیند تصمیم‌گیری، فعلا موضوعیتی ندارد و باید طرح جامع و تفصیلی مصوب شده اجرایی شود.
معاون معماری و شهرسازی اداره کل راه و شهرسازی مازندران ورود بی اجازه طرح‌های شهرسازی به درون املاک دولتی را طبیعی دانست و افزود: اما قانون‌گذار در اینجا ساکت نبوده و تعیین کرده که شهرداری موظف است تا اراضی مورد نظر را از دولت یا بخش خصوصی از طریق خرید تملک کند.
پاکدامن ادامه داد: تا زمانی که شهرداری ملک مورد نظر را برای اجرای طرح، تملک نکند هیچ ادعایی بر آن نمی‌تواند داشته باشد و در طرف دیگر مسئله در صورت توانایی شهرداری ، بهزیستی نیز نمی‌تواند از فروش سر باز زند.
وی خرید زمین یا تهاتر (جابه جایی با اموال دیگر) را تنها راه برای بهره مندی و بازگشایی مسیر مورد نظر دانست و افزود: تا زمانی که شهرداری این ملک را تملک نکند و ناتوانی از سوی شهرداری باشد، هیچ ادعایی نمی تواند در اراضی مذکور داشته باشد.
آنچه مسلم است با توجه به کارکرد و هدف تعریف شده احداث و فعالیت مجتمع شهید عظیمی به عنوان مرکزی برای ارائه خدمات رفاهی به مددجویان بهزیستی، امروز در کشاکش بحث و دعوا بر سر زمین بین شهرداری و بهزیستی و دیگر نهادهای مربوطه آنچه فراموش شده امنیت این اردوگاه و به تبع آن جامعه هدفی است که امنیتش امروز قربانی نزاع های اداری شده است مسأله ای که در رسانه ها و افکار عمومی صورت خوشی نمی تواند داشته باشد.

..........گزارش ویژه

* تأثیر کرونا بر کودکان معلول
 
روز چهارشنبه گزارش ایران سپید از وبینار تأثیر کرونا بر کودکان معلول را خواندید. در ادامه بخش دوم این گزارش را میخوانید. دل آرام نبوی، مدیرعامل انجمن توان یاب  بود که به بررسی خشونت در دوران کرونا بر کودکان پرداخت. او گفت: بر اساس گزارشهایی که از تغییر رفتار کودکان ب ما رسیده به خشونت خانگی رسیدیم و احساس نیاز کردیم که جامعه درمانگران را نسبت به این مقوله آگاه کنیم و شیوه مدیریت ارتباط درمانگر با کودک را ارائه کنیم. بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، خشونت سو رفتار جسمی، عاطفی ، آزار جنسی و اعمال  رفتار غفلت گرانه و استسمار جسمی و بهره کشی است که به روند رشد کودک آسیب می زند.
خشونت عامل ژنتیک  و محیطی دارد. در عوامل محیطی نقش عوامل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی پر رنگ تر است
خشونت خانگی : در محیط خصوصی خانه اتفاق می افتد که با اعمال زور و اجبار جسمی و جنسی و روانی و رفتار خشونت آمیز همراه است که به چهار نوع تقسیم می شود: خشونت جسمی، جنسی، عاطفی و غفلت و بی توجهی.
در خشونت خانگی جسمی در کودکان، جسم کودک آزار می بیند گاه این خشونت به نیت کنترل بیش از حد کودک و تنبیه بدنی و به نیت آسیب و تهدید کودک صورت می گیرد. حال این سوال مطرح می شود که  آیا یک پس گردنی ساده خشونت به حساب می آید یا نه؟ در این زمینه اختلاف نظر زیاد است اما به طور کلی اگر این پس گردنی، باعث ایجاد ترس در کودک شد خشونت آمیز بوده است. 
خشونت آزار جنسی کودک، وقتی است که کودک به سن بزرگسالی نرسیده و نسبت به رابطه جنسی آگاهی ندارد و با این شرایط وارد یا وادار به این رابطه می شود.
سومین خشونت در اثر بی توجهی و غفلت است که در اشکال مختلفی بروز می یابد. مشخص ترین آن نیز بی توجهی به خوراک، پوشاک و بهداشت و ارجاع به مراکز سلامت است یا اینکه وقتی کودک رها می شود و در اثر بی توجهی به وسایل خطر زا نزدیک می شود مثل برق گرفتگی. یا غفلت هیجانی  که پدر و مادر در حضور کودک درگیر می شوند و کودک دچار اضطراب می شود.یا غفلت در تعلیم و تربیت کودک که می بینیم کودک رشد متعادل دارد ولی در شش سالگی در سنجش برای ورود به مدرسه رد می شود که این نشان از غفلت والدین نسبت به رشد او دارد.این نوع از غفلت  را در کودکان معلول زیاد می بینیم و خانواده ها اینقدر درگیر مسائل توانبخشی این کودکان می شوند که از مسائل دیگر او غافل می شوند.
.خشونت روانی یا عاطفیهم داریم که می تواند به صورت مستقل اعمال شود یا عقبه انواع خشونت دیگر باشد رفتارهایی که باعث می شود کودک در طولانی مدت احساس ناکارآمدی روانی پیدا کند مثل شوخی های مکرر و بی ارزش کردن کودک و انتظارات نامناسب از کودک داشتن . گاه مادر و پدر دعوای فیزیکی می کنند  و هنگام دعوا از کودک می خواهند از یکی طرفداری کند و به دیگری بی احترامی کند که این خواسته ها کودک را در فشار قرار می دهد
پیشگیری از این رفتارها در سه سطح ممکن است. در سطح جامعه با وضع قوانین جدید و پیاده سازی آنها و کارآمدتر کردن قوانین قبلی. مثل برابری کودک معلول و سالم و اصلاح محیطهای نا امن و ارائه خدمات به افراد تحت خشونت
پیشگیری در سطح خانواده و فرد هم شامل حمایت ، آموزش مهارتهای زندگی به ویژه کنترل خشم و مهارتهای زندگی به کودک
انجمن توان یاب آمار خشونت را در چند ماه اخیر تحت بررسی قرار داده که بر اساس آن در هفتاد درصد اقشار مراجعه کننده پدرها شغل روزمزدی داشته اند که تحت تأثیر قرنطینه دوران کرونا و حضور مداوم پدر در خانه و کاهش سطح اقتصادی خانواده سبب افزایش خشونت پدر نسبت به همسر و کودکشده است. 
در ده درصد موارد نیز پدر کارمند بوده و فشار اقتصادی کمتر بوده است که شاهد افزایش خشونت مادر بوده ایم که در اثر استرس بیشتر بوده است.
در 20 درصد از خانواده ها هم شغل پدر آزاد بوده است که فشار اقتصادی کمتر از گروه اول بوده ولی باز شاهد خشونت آن هم بیشتر از سمت پدر بوده ایم.
از اینرو درمانگران وظیفه دارند در مصاحبه های اولیه خود با کودکان دقیقتر وارد شوند و جنبه های بیشتری از زندگی را جویا شوند  و بعلاوه به رفتارهای ناخودآگاه کودک توجه بیشتری کنند  مثل صحبت و سکوت بیش از حد کودک و اگر مورد خطرزایی دیدند  ریشه های آن را پیدا کنند.
همچنین درمانگر حیطه کودک باید مهارتهای زندگی را خود آموزش دیده باشد تا آن را در عمل پیاده کند و همچنین مهارت کنترل استرس را به صورت غیر مستقیم به کودک بیاموزد...
در ادامه وبینار محمد کمالی، عضو هیئت علمی دانشگاه ایران بحث را با مداخلات توانبخشی در دوران کرونا پی گرفت. او گفت: با شروع همه گیری کرونابه ویژه در بخش توانبخشی ، با وضعیت نابسامانی مواجه شدیم از جمله شاهد توقف مداخلات توانبخشی بودیم که از اسفند ماه اتفاق افتاد همچنین تعطیلی مراکز توانبخشی به دلیل ارتباط نزدیک با مراجعین که این توقف دو تا چهار ماه طول کشید و بعدها قرار شد با رعایت پروتکلها این مراکز باز شوند که باز هم به دلیل رعایت نشدن این پروتکلها بعضی از این مراکز مجددا تعطیل شدند.
در وزارت بهداشت و آموزش و پرورش استثنایی پروتکلهای بهداشتی برای باز شدن مراکز خدماتی تدوین شد و نحوه ارائه خدمات مشخص شد مثلا قرار شد به ده درصد مددجویان خدمات داده شود یا در مورد نوبت دهی و فاصله گذاری ملاکهایی در نظر گرفته شد. یکی از پیشنهادها  هم ارائه خدمات آن لاین و از راه دور بود. والدین کودکان معلول نسبت به حضور در بیرون از خانه نگرانی داشتند و این امر سبب شد مراجعه به مراکز توانبخشی کاهش یابد و شاهد پس رفت درمانی در این کودکان بودیم. علیرغم تعیین پروتکلهای بهداشتی، این موارد از سوی برخی از مددجویان رعایت نمی شد. در بیشتر گروهها در توانبخشی نیاز به لمس و فاصله کم بین درمانگر و درمانجو وجود دارد. همچنین استفاده از ماسک رابطه موثر در گفتاردرمانی را تحت تأثیر قرار داد. در این روزها ما شاهد افزایش بدرفتاری و کاهش همکاری و اضطراب کودکان بودیم که به دلیل عدم بیرون رفتن و در خانه ماندن افراد بود. همچنین با شروع بحث خدمات آن لاین با مشکل بیمه افراد از سوی بهزیستی روبرو شدیم.
دکتر کمالی افزود: درمان آن لاین و توانبخشی غیر حضوری یک برنامه جوان است و مسیر آزمایش و خطا را طی می کندگاه در ارتباط آن لاین نمی توانیم با خانواده ارتباط موثری بگیریم مسئله فقر و ناتوانی خانواده در تأمین هزینه توانبخشی و ارتباط آن لاین مهم است. و به طور کلی در بحث فقر و افزایش خشونت  خانواده های دارای کودک معلول مشکلات بیشتری دارند. گاه تا سه برابر خشونت بیشتری نسبت به کودکان معلول می بینیم. نگرشهای منفی به شدت وجود دارد کودک نمی تواند به مدرسه برود سطح آگاهی خانواده پایین است بعلاوه همه اینها دسترسی به تبلت و تلفنهای هوشمند در این خانواده ها کم است و همچنین سرعت اینترنت در جلسات توانبخشی اختلال ایجاد می کند. البته کرونا فرصتهایی هم در حوزه توانبخشی فراهم کرده است از جمله امکان استفاده بیشتر از فضای مجازی، علاقمندی درمانگران به حضور در فضای مجازی و ارائه  مباحث تخصصی در این بستر.
در این دوره شیوه نامه توانبخشی از راه دور تدوین شد که در برخی از استانها اجرا شده مثل گیلان که بسته های آموزشی به درب منازل فرستاده می شود. در توانبخشی مبتنی بر جامعه هم معتقد هستیم که هفتاد درصد خدمات توانبخشی باید در خانواده اجرا شود که اکنون فرصت برای اجرای این کار فراهم شده است.
پیشنهاد  من این است که پروتکلهای یکسانی در رشته های مختلف توانبخشی ایجاد شود هرچند تنوع در این پروتکلها گاه خوب است اما اگر یکسان سازی نشود خانواده ها دچار تزلزل می شوند نکته مهم دیگر بازنگری در دانشگاه ها برای آموزشهای دانشجویان است تا بتوانند کارآموزیها را به اتمام برسانند همچنین نیاز به گسترش بسترهای فضای مجازی داریم.
آخرین سخنران این وبینار دکتر شیوا دولت آبادی، روانشناس و فعال حقوق کودک بود که در مورد حقوق کودکان معلول صحبت کرد
او سخنان خود را اینگونه شروع کرد که چه کنیم که حق یکبار زندگی شایسته به همه کودکان داده شود. حقی که تحت تأثیر شرایط متغیر جهانی در همه جا یکسان نیست و به خاطر شرایط به وجود آمده حق رشد مناسب کودکان تضییع می شود.
ایران نیز به پیمان جهانی حقوق کودک پیوسته است من از حقوق کودک که در این پیمان نامه آمده صحبت می کنم بچه ها چقدر از امکانات بهداشتی و پزشکی و توانبخشی برخوردار هستند از پایینترین نیازهای بشر برای بقا و رشد و تبدیل شدن به یک انسان .
در ماده 23 این پیمان نامه، حقوق کودکان معلول طرح می شود. معلولیت که باشد دسترسی سخت تر است اما ما چطور باید این زندگی تغییر یافته را به زندگی طبیعی نزدیک کنیم. انسان نیاز به ارتباط و احساس امنیت و پشتیبانی و حمایت دارد. کرونا احساس ایمنی را از ما گرفته نگرانی از ابتلا به بیماری، از دست دادن انسانها، نگرانی از اینکه تا چه زمانی با این شرایط زندگی خواهیم کرد، شرایط را دشوار ساخته است.
کودکان در شرایط بسیار متفاوتی از نظر ذهنی و عاطفی رشد می کنند وقتی بزرگسالان از اینکه آلوده باشند، از دیدن و ارتباط با دیگران نگران هستند مرتب مواظبند از دیگران فاصله بگیرند، ماسک بزنند و در خیابان دست هایشان را بشویند باید توجه داشته باشند که آنها تجربیات دیگری هم دارند ولی ذهن بچه ها الان در این شرایط شکل می گیرد و در سنین رشد تحت تأثیر نگرانی و رفتار والدین هستند در سالهایی طلایی که ذهن و طرحوارهایی که با آنها می خواهند دنیا را بشناسند در حال شکلگیری هستند
بنابر این باید آگاه باشیم بچه ها نیاز به احساس امنیت دارند حتی اگر خود مام امن نیستیم به آنها امنیت را انتقال دهیم بگوییم ما در این شرایط این راه حلها را داریم مثلا اگر این کار را انجام دهیم در امان هستیم، یا ما  با هم هستیم، یا شرایط بهتر خواهد شد.
 اگر رفتارهای ما شایسته نباشد کودکان این احساس نا امنی را با خود خواهند داشت و خواهند برد و آسیب عمیق عاطفی می بینند باید سعی کنیم کودکان با سلامت روان بیشتری رشد کنند تا ساختار عاطفی سالمی پیدا کنند والدین و مربیان که حامیان کودکان هستند باید بیش از پیش فداکاری کنند چون کودکان حق دارند در شرایط سالم عاطفی زندگی کنند ارتباط با طبیعت بسیار مهم است با رعایت پروتکلها می توان این ارتباط را حفظ کرد، با ارتباط با هنر و موسیقی و ادبیات می توانیم یک زندگی شبیه زندگی عادی قبلی برای کودکان ایجاد کنیم.
بچه ها و نوجوانان تجارب قبلی و شرایط سخت ما را ندارند و شرایط این روزها را درونی می کنند حق آنها را تضییع نکنیم و در حد توان زندگی را برای آنها شبیه به زندگی طبیعی کنیم
در پایان این وبینار در پاسخ به والدینی که در مورد روش مقابله با اضطراب خود در این دوران سوال داشتند شماره 66901010 جهت مشاوره رایگان ارائه شد.

...........بهداشت و سلامت

* تخت‌های کرونایی بیمارستان‌ها پُر شده است

معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: در دور اول بیماری ۱۱ درصد مراجعه‌کنندگان کرونایی به بستری نیاز داشتند، اما در شرایط فعلی بالای ۲۲ درصد مراجعه کنندگان نیاز به بستری پیدا می‌کنند که نشان می‌دهد افرادی که اکنون مراجعه می‌کنند، بدحال‌تر هستند.
به نقل از ایسنا، دکتر فرشاد علامه افزود: بیمارستان به بیمارستان وضعیت تخت‌ها و بستری متفاوت است، اما از ۲۵ تا ۳۵ درصد تخت‌های هر بیمارستان‌مان به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص دارد. حال تصور کنید که بیماران دیگر هم وجود دارند، اما با افزایش مبتلایان به کرونا،  مجبوریم تخت‌های خدمات و بیماران دیگر را به کرونا اختصاص دهیم و فقط بیماران اورژانسی را بپذیریم و بیماران الکتیو و غیراورژانسی مجبورند که منتظر بمانند. در این صورت عمل‌ها تاخیر می‌خورد و در این حوزه هم به مشکل برمی‌خوریم.
علامه ادامه داد: بیمارستان‌ها دائما در حال برنامه‌ریزی هستند؛ چراکه بخش‌هایی که به بیماران کرونایی اختصاص داده‌اند، پر شده و عملا باید بخش‌هایی را که بیماران دیگر در آن حضور دارند، به سمت کرونا اختصاص دهند. در عین حال باید مسائل مربوط به ایزوله کردن، مدیریت ساختمان، جداسازی ساختمان و... را هم انجام دهند تا امکانات ایزوله برقرار شود که این موضوع سختی کار را افزایش می‌دهد، اما چاره‌ای نداریم و فعلا داریم رو به جلو حرکت می‌کنیم.

* جایگزین‌های واکسن آنفلوانزا در پاییز و زمستان

یک متخصص طب سنتی گفت: سبک زندگی درست، تغذیه مناسب و تقویت بدن و همچنین دوری از اضطراب منجر به سلامتی میشود و دیگر نیازی به تزریق واکسن آنفلوآنزا نیست.
به نقل از مهر، ناصر رضایی پور، اظهار داشت: به افراد توصیه می‌شود به جای اضطراب زیاد و تزریق بیهوده واکسن آنفلوانزا، موارد دیگری را برای تقویت قوای بدن و حفظ سلامتی، مدنظر قرار دهند، چراکه سبک زندگی درست، ایمنی غذایی و آرامش، سلامت فردی و اجتماعی را به ارمغان می‌آورد.
وی افزود: اصلاح الگوی خواب یکی از این روش‌ها است به طوری که بهترین زمان خواب از حدود ۱۱-۱۰ شب تا حدود ۶-۵ صبح است.
این متخصص طب سنتی اظهار داشت: انجام ورزش هوازی «انفرادی»، صبح اول وقت یا پیش‌از غروب در روز، دوری از اضطراب و دل‌شوره بیهوده، اندوه و تنش عصبی، خشم و افکار منفی، مصرف نان برشته سبوس‌دار، کره و مرباهای انجیر، سیب، به، بالنگ، شقاقل یا عسل در وعده صبحانه نیز توصیه می‌شود.
وی گفت: استفاده از آب لیموترش در وعده‌های غذایی به عنوان چاشنی و همچنین جعفری، ریحان و نعنا در کنار غذا، افزودن پیاز و سیر به خورش‌ها و سوپ در وعده‌های غذایی مفید است.
رضایی پور افزود: پرهیز از گوشت گاو و گوساله، فست‌فودها، نوشابه‌ها، انواع کمپوت و کنسرو، سس سفید و قرمز، پنیر پیتزا و ترشی‌جات به‌ویژه سرکه و کاهش مصرف تخم‌مرغ به‌ویژه سفیده آن، ماکارونی و لازانیا، قارچ، سیب‌زمینی، ماست و دوغ ترش توصیه می‌شود.
به گفته وی، مصرف روزانه ۱۰ عدد مغز بادام، ۱۰ عدد عناب و ۲۰ عدد مویز، همچنین مصرف روزانه پرتقال شیرین، لیموشیرین، انار ملس، به و سیب مفید است.
این متخصص طب ایرانی، ادامه داد: خوردن یک عدد شلغم پخته، هر شب در تمام طول پاییز و زمستان و بخور دادن با بخار آن و مصرف دم‌نوش‌های عناب و آویشن، نعنا، بابونه، ختمی، به و گل محمدی، به‌لیمو، دارچین و زنجبیل، به‌تناوب و نوشیدن هرروزه شربت تخم بالنگو با زعفران یا بدون زعفران، حدود ۳-۲ ساعت پس‌از ناهار توصیه می‌شود.
وی افزود: پرهیز از سفرهای درون‌شهری غیرضروری و استفاده از ماسک در مواجهه نزدیک با افراد و شست‌وشوی دست‌ها با آب گرم و صابون، پس‌از تماس با سطوح مشکوک نیز ضروری است.

.........دُریافت

* نگاهی مجمل به راز مانا

به مناسبت درگذشت محمد رضا شجریان, استاد آواز ایران, این هفته کتاب «راز مانا» را که حاصل گفت و گوی محسن گودرزی, محمد جواد غلام رضا کاشی و علی اصغر رمضان پور است و به زندگی و دیدگاه های این استاد فقید می پردازد, معرفی می کنیم.
لازم به ذکر است که این معرفی را سایت «متمم» انجام داده و اگر نقدی هم بر این کتاب وارد آمده, از سوی این سایت صورت گرفته است.
پیش از معرفی و آوردن بخش های کوچکی از این کتاب, لازم به تأکید است که کتاب «راز مانا» بهترین معرفی نامه محمد رضا شجریان است؛ چرا که در کنار زندگی و آثار, دیدگاه های او را بیان می کند. چندان که حقیقت بینان با مطالعه ی این کتاب, به ابعاد شخصیتی و حرفه ای استاد فقید آواز ایران واقف می شوند.
«این گفتگوها در سال ۱۳۷۵ انجام شده‌اند و آن‌چه در کتاب مطرح شده، به زندگی ایشان از بدو تولد تا پنجاه و شش سالگی مربوط می‌شود. اما این چیزی از اهمیت کتاب راز مانا به عنوان یک سند تاریخی نمی‌کاهد. خصوصاً این‌که محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۲ در نامه به رسانه‌ها گفت: «به آگاهی مردم شریف و هنردوست ایران، که همواره در سایه‌ی بزرگواری‌هایشان آسوده‌ام، می‌رسانم که از مجموع مطالبی که به نقل یا عنوان و نام این‌جانب چاپ شده فقط کتاب راز مانا مورد تأیید اینجانب است.»
کتاب راز مانا به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول با عنوان دیدگاه‌ها، عمدتاً به نگاه محمدرضا شجریان به موسیقی ایرانی و مقایسه آن با موسیقی غربی می‌پردازد. بحثی که به خاطر طرح سوالات تکراری و بعضاً کلیشه‌ای، شاید خواننده را نیز – مانند محمدرضا شجریان – خسته و فرسوده کند. بخش دوم کتاب به زندگی و آثار وی می‌پردازد و با مرور خاطرات مختلف از مقاطع متفاوت زندگی ایشان همراه می‌شود. به قضاوت ما در متمم، شیرینی بخش دوم، به خوبی تکرارهای پراکنده‌ی بخش اول را جبران می‌کند (البته نکات مهم و ارزشمند در بخش اول هم کم نیستند).
درباره‌ی راز مانا این نکته هم قابل ذکر است که در کتاب، اشارات فراوانی به اصطلاحات تخصصی موسیقی ایرانی می‌شود و از این منظر، راز مانا احتمالاً برای کسانی جذاب خواهد بود که علاوه بر علاقه‌مندی به محمدرضا شجریان، آشنایی اولیه‌ای هم با مفاهیم و اصطلاحات و مشاهیر موسیقی ایرانی داشته باشند.
بعد از این مقدمه، با هم بخش‌های کوتاهی از کتاب راز مانا را می‌خوانیم:
[در مقایسه‌ی موسیقی ایرانی و موسیقی غربی] از موضوع کلی‌تری شروع می‌کنم. به نظر من موسیقیِ هر سرزمینی به نیازهای مردم آن سرزمین پاسخ می‌دهد. مردم هر سرزمینی روحیات خاص خودشان را دارند و هر روحیه‌ای موسیقیِ ویژه‌ی خود را دارد. موسیقیِ یک سرزمین نمی‌تواند به نیازهای مردم آن بی‌اعتنا باشد. اگر این‌گونه باشد اصلاً دوام نمی‌آورد.
تاریخ هر سرزمین، اقلیم آن و شرایط دیگر، انسان‌های آن سرزمین را از دیگر سرزمین‌ها متمایز می‌کند. وقتی ما دو نوع موسیقی را مقایسه می‌کنیم، باید ببینیم آیا تاریخ زندگیِ آن‌ها یکی بوده است؟ آیا شرایط اقلیمی یکسان است؟
نه می‌توان موسیقیِ غربی را کاملاً کنار گذاشت و نه می‌توان موسیقیِ ایرانی را به نفع موسیقیِ غربی از میدان خارج کرد.
محکوم کردن یکدیگر و موضع‌گیریِ افراطی درست نیست. به عقیده‌ی من از روحیه‌ی هنرمندی بیرون است. وقتی آدم می‌تواند زیبایی خلق کند، با هر ابزاری که شد باید این کار را انجام دهد.
وقتی آدم می‌خواهد شنونده‌اش از زیباییِ موسیقی لذت ببرد با هر ابزاری که توانست، باید آن زیبایی را خلق کند. شاید در کار نقاشی هم عده‌ای فکر می‌کردند نقاشی صرفاً باید با مداد یا آبرنگ باشد، یا با قلم‌مو و رنگ. ولی حالا خیلی مواد و چیزهای دیگر به کار می‌آید تا تابلوی نقاشی خلق شود. و این تابلوها ارزش هنریِ خودشان را دارند.
… ما موسیقیِ ایرانی را به خاطر این نمی‌خواهیم که به ما ارث رسیده است، به خاطر این می‌خواهیم که فکر می‌کنیم با آن بهتر می‌توان زیبایی خلق کرد. ظرفیت آن برای خلق زیبایی بالاست. پس باید از هر روشی که این توانایی را افزایش می‌دهد، استفاده کنیم.
اگر سنتی ماندن موسیقی به بهای محدود ماندن موسیقی تمام شود و امکان خلق زیبایی در آن کاهش یابد، روش ما درست نیست.
اصلاً شاگردان من زمانی کسی خواهند شد که به قول شما بر شجریان تمرّد کنند. اگر از شجریان گذر نکنند فوقش همان تکرار من می‌شوند.
من بارها گفته‌ام که اگر شاگرد من موسیقی را در سطح خودم اجرا کند، به این معناست که موسیقی درجا زده است. آن‌ها باید چندگام از من و گذشتگان جلو باشند. اگر شاگردان تکرار استاد باشند، موسیقی درجا زده است. شاگردان باید چند گام فراتر از استاد خود باشند.
هر موسیقی و هر آهنگی، بسته به زمان و مکان، روی شنونده تأثیر متفاوتی می‌گذارد. جا و مکان آن که عوض شود، تأثیرات موسیقی هم عوض می‌شود.
انسان‌ها متفاوت می‌شنوند و تأثیرات متفاوت می‌گیرند. هر کدام در رابطه با فرهنگ خود و خاطرات‌شان و به طور کلی در رابطه با زمان و مکان، از یک موسیقی برداشت‌های متفاوت پیدا می‌کنند.
ولی مهم‌ترین هدف موسیقی این است که به شنونده‌ی خود آرامش بدهد و او را به اندیشیدن وادارد. موثرترین موسیقی، موسیقی‌ای است که به انسان آرامش دهد؛ چون سعادت در آرامش است. آرامش، نه آسودگی!
در بهمن ماه ۱۳۵۵ یک هفته بعد از درگذشت برومند، یک روز آقای دوامی به من تلفن کرد و گفت کارت دارم، بیا این‌جا! عصر رفتم منزل دوامی. ایشان با تأسف گفت برومند سنی نداشت حیف شد مُرد.
بعد گفت آقا دنیا حساب و کتاب ندارد ممکن است من هم همین روزها بمیرم. قرار بود از این فرهنگ و هنر بیایند و تصانیف قدیمی را ضبط کنند. یک جلسه ضبط کردند و رفتند و دیگر نیامدند. الآن نزدیک به یک سال است که خبری از آن‌ها نیست، بگو بیایند بقیه‌اش را ضبط کنند.
پرسیدم مگر با شما قرارداد نبسته‌اند؟ گفت نه! قرار بود که بعداً قرارداد ببندند، ولی دیگر نیامده‌اند. حیف است آقا این تصانیف را فقط من بلدم. من گفتم یک پیشنهاد دارم. گفت چه پیشنهادی؟ گفتم همان قراردادی که بنا بود با فرهنگ و هنر ببندید، با من ببندید. آن‌چه آن‌ها قرار بود بدهند من می‌دهم. قبول کرد.
… وقتی کار تمام شد، دیدم تقریباً صد و بیست و پنج تصنیف خوانده است. این نوارها الآن هم هست.
صحبت‌های دوامی برای من خیلی جالب بود. او دوست داشت هر روز از خانه بیرون برود. من هم برای او برنامه‌ای ترتیب دادم و بعدازظهرها با ماشین خودم می‌بردمش بیرون، و با هم گشتی می‌زدیم.
یک ضبط‌صوت فیلیپس داشتم که آداپتور داشت و آداپتورش را به فندک ماشین می‌زدم. میکروفون را جلو داخل داشبورد ماشین گذاشته بودم.
… از او در مورد موسیقی سوال می‌کردم. او برای توضیح دادن شروع به خواندن می‌کرد. به محض این‌که می‌خواند من [فندک را می‌زدم و] ضبط را روشن می‌کردم. این‌طوری به صورت پنهانی، بخشی از ردیف‌ها و گوشه‌ها را یاد گرفتم. در حقیقت از اعتماد او سوء استفاده می‌کردم! ولی این گناه به خدمت ارزنده‌اش می‌ارزد.
واقعاً آدم دلش برای خودش تنگ می‌شود. به کارهای شخصی و روزمره هم نمی‌رسیم.
… زندگی مشکل شده است. دلم می‌خواهد فرار کنم. بروم جایی که این مشکلات را نداشته باشد. بتوانم به کار هنری‌ام برسم. الآن دو-سه ماه است که نتوانسته‌ام یک خط شعر، غیر از این‌ها که در کنسرت ارائه می‌کنم، بخوانم. گاهی اوقات آهنگی به ذهنم رسیده است، آن را زمزمه کرده‌ام، ولی چون نرسیده‌ام روی آن کار کنم، فراموش کرده‌ام.
دنبال این می‌گردم که گوشه‌ای پیدا کنم، دو-سه سالی از دسترس خارج شوم، نوارهایم را بردارم و به تحقیق برسم.
… حوصله‌ی شاگرد درس دادن را هم ندارم. متأسفانه شاگردها هم شاگردی نمی‌کنند. آن‌چه را می‌خواهم، ندارند. غیر از چندتایی که خوبند و آن‌ها را نگه داشته‌ام، بقیه چیزی ندارند. کسی که بتواند این پرچم را بالا نگه دارد، نمی‌بینم.
بزرگ‌ترین آرزوی من این است که آن انتظاری را که مردم از من دارند، و یا من از خودم دارم، برآورده کنم. به هر حال من زمانی می‌توانم شجریان باشم که در کار موسیقی وقت بگذارم؛ اگر چنین نباشد که من شجریان نیستم.
نکات جذاب و آموزنده در کتاب راز مانا فراوان است. اما از آن‌جا که باید حقوق ناشر را هم رعایت کنیم، به ذکر همین نکات بسنده می‌کنیم و اگر به حوزه‌ی موسیقی و استاد شجریان علاقه‌مند باشید، می‌توانید کتاب را تهیه کنید و آن را به صورت کامل و دقیق بخوانید.»
کتاب «راز مانا» در قالب کتاب گویا در مراکز عرضه ی کتب گویا و بریل مثل مرکز رودکی موجود است.

.........ورزشی

* رضایت کادر فنی رشته های پارالمپیکی از برنامه سنجش قابلیتهای جسمانی ورزشکاران

کادر فنی چهار رشته پارالمپیکی از حضور در نشست سنجش قابلیت های جسمانی ورزشکاران ابراز رضایت کردند.
این نشست به تازگی توسط دپارتمان ارتقای عملکرد ورزشکاران آکادمی ملی پارالمپیک و با حضور کادر فنی رشته های جودو نابینایان، پارا کانو، پارا تیر اندازی با کمان و پارا تیر اندازی برگزار شد و علاوه بررسی وضعیت آمادگی پارالمپین ها، راهکارهای پیشنهادی برای بهبود آمادگی و ارتقای عملکرد ایشان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
مجید کهتری، سرمربی تیم ملی پارا تیر اندازی با کمان در خصوص این نشست گفت: برنامه سنجش و ارزیابی قابلیت های جسمانی ورزشکاران ابزاری برای کنترل شرایط ورزشکاران است که در اختیار کادر فنی قرار می گیرد و نتایج آن هم برای برنامه ریزی مربیان و هم برای ورزشکاران بسیار مفید است.
وی افزود: نکاتی که توسط کارشناسان و پس از آنالیز نتایج سنجش ارائه می شود بسیار راه گشاست و از طریق آن می توانیم برای برطرف کردن نقاط ضعف جسمانی و رسیدن به حد مطلوب اقدام کنیم.
محمدرضا حاج یوسف زاده، سرمربی تیم جودو نابینایان و کم بینایان نیز گفت: از دپارتمان ارتقای عملکرد ورزشکاران بسیار تشکر می کنم که با انجام این سنجش ها به ما کمک کردند تا شرایط ورزشکاران را بهتر بشناسیم و متوجه شویم در فاصله بین دو سنجش چه نقاط ضعف و قوتی به وجود می آید.
همچنین از برگزاری کلاسهای دانش افزایی هم تشکر می کنم که بسیار مفید و کارساز بود و به ارتقا سطح عملکرد و بروزرسانی ما کمک کرد.
حسین امیری، سرمربی تیم ملی پارا تیر اندازی نیز افزود: این برنامه سنجش از ابعادی پرده برمی دارد که ممکن است برای کادر فنی پوشیده باشد و از زوایای جدیدی شرایط جسمانی ورزشکاران را بررسی و به ما کمک می کند تا از طریق تغییر در برخی تمرینات نقاط ضعف را پوشش دهیم.
دپارتمان ارتقای عملکرد ورزشکاران آکادمی ملی پارالمپیک طی ماه های اخیر فعالیت خود را با ارزیابی برنامه زمان بندی تمرین سالانه ورزشکاران، برگزاری کارگاه پیشرفته زمان بندی تمرین برای مربیان و ورزشکاران گروه طلایی و برگزاری جلسه آنالیز نتایج سنجش قابلیت های جسمانی با کادر فنی تیم های ملی را آغاز و دنبال کرده است.

.........حوادث

* سرگذشت وحشتناک یک زن!

خراسان نوشت: زن ۳۳ ساله سابقه داری است که در عملیات طرح ارتقای امنیت اجتماعی پلیس مشهد دستگیر شده است، درباره سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیحاتی ارائه داد.
 این زن که برای سومین بار و به اتهام نگهداری مواد مخدر با ظاهری ژولیده به مقر انتظامی هدایت شده بود، درباره سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد گفت: من هیچ گاه پدرم را ندیدم، چون او قبل از به دنیا آمدن من فوت کرد. از مادرم نیز فقط یک تصویر مبهم در ذهنم باقی مانده است و خاطره‌ای از او به یاد ندارم. مادرم بیماری قلبی داشت و در حالی که من وارد سومین بهار زندگی ام شده بودم، از دنیا رفت.
در این شرایط خواهر و برادران ناتنی ام مرا نزد خودشان بردند و بزرگم کردند. زمانی که در کلاس سوم ابتدایی درس می‌خواندم، ناگهان لباس سفید عروس بر تنم کردند و مرا پای سفره عقد نشاندند. آن زمان اصلا نمی‌فهمیدم که قرار است ازدواج کنم و زندگی مستقلی داشته باشم. شوهرم پیرمردی موادفروش و خلافکار بود که باید بقیه عمرم را در کنار او می‌گذراندم. در واقع برادرانم با گرفتن دو میلیون تومان به عنوان شیربها مرا به او فروختند.
تازه به سن نوجوانی رسیده بودم که شوهرم را با یک محموله سنگین موادمخدر دستگیر کردند و به اعدام محکوم شد. او در مدت پنج سال زندگی مشترک مرا که کودکی ناآگاه بودم به مواد مخدر آلوده کرد و زمانی که اعدام شد پسرم را باردار بودم.
آن زمان ۱۴ سال بیشتر نداشتم و هنوز نمی‌فهمیدم که حالا بعد از مرگ شوهرم باید چه کار کنم. مادرشوهرم پسرم را به عنوان یادگار فرزندش از من گرفت تا در کنار او بزرگ شود. من هم که غرق در اعتیاد بودم مخالفتی نکردم، زیرا از عهده مخارج او بر نمی‌آمدم. به ناچار دوباره نزد برادر ناتنی ام بازگشتم و چند سال بعد باز هم با مردی معتاد و بیکار ازدواج کردم. با این حال نه تنها طعم خوشبختی را نچشیدم بلکه هر روز روزگارم سیاه‌تر می‌شد. «قدیر» زمانی که خمار می‌شد مرا به شدت کتک می‌زد و آزارم می‌داد. او نمی‌توانست مخارج زندگی و هزینه‌های اعتیادمان را تأمین کند، به همین دلیل مرا به کارگری می‌فرستاد و به کارهایی وادارم می‌کرد که از انجام آن‌ها نفرت داشتم.
سال‌ها این وضعیت اسفبار را در حالی تحمل کردم که سه فرزند نیز داشتم، ولی آن‌ها نیز روزگار خوبی نداشتند و به خاطر اعتیاد شدید من و شوهرم حتی از خورد و خوراک معمولی نیز محروم بودند.
بالاخره با حکم قضایی فرزندانم را تحویل بهزیستی دادند و بعد هم از همسرم طلاق گرفتم. این در حالی بود که دیگر هیچ کس از من حمایت نمی‌کرد و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. خلاصه، خیلی زود به زنی کارتن خواب تبدیل شدم و سر از پاتوق‌های مصرف مواد مخدر در آوردم. چند بار به جرم مواد مخدر توسط پلیس دستگیر شدم، اما بعد از آزادی دوباره به همین پاتوق‌ها می‌رفتم و گذشته تلخم را تکرار می‌کردم، چون کسی پشتیبانم نبود و خودم نیز حرفه یا هنری بلد نبودم که از آن طریق امرار معاش کنم. به ناچار مانند خیلی از معتادان به جمع آوری ضایعات می‌پرداختم و با تحویل آن‌ها به مواد فروشان محله مقداری مواد مخدر صنعتی می‌گرفتم تا یک روز را بگذرانم. این زندگی تلخ در حالی ادامه داشت که من چاره‌ای جز رفتن به پاتوق‌های خلافکاران نداشتم. با آن که دلم برای کودکانم که در شیرخوارگاه هستند خیلی تنگ شده است، اما در گرداب مواد افیونی فرو رفته ام و نمی‌توانم حتی به دیدار آن‌ها بروم. حالا هم که با داشتن مقداری کریستال در یکی از این پاتوق‌های خلافکاران توسط نیروهای کلانتری دستگیر شدم و ...
شایان ذکر است، به دستور سرهنگ محمد فیاضی (رئیس کلانتری شهرک ناجا) اقدامات قانونی برای معرفی این زن جوان به مراکز حمایتی و ترک اعتیاد در حالی انجام شد که تلاش مشاوران و کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی برای پیگیری مشاوره‌های روان شناختی و دیگر اقدامات قانونی در این باره ادامه دارد.

 

  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *