گفتگو با حمید کیانیان، کارگردان تئاتر
ما انسانی توانمند می سازیم + فایل صوتیموسسه توانمندسازی بچه های بارانی علاوه بر آموزش تئاتر و موسیقی در امور دیگر نیز فعالیت دارد و به یاری معلولان آمده است. |
حمید کیانیان در باره فعالیتهای دیگر مؤسسه می گوید: گروه موسیقی مؤسسه تا حال شش کنسرت موفق در برج میلاد،تهران و در حافظیه شیراز، مشهد، یزد و شاهرود داشته است. در کنار کلاسهای هنری تئاتر و موسیقی، مؤسسه آموزش صنایع دستی ایجاد کردیم و معلولانی که دوست داشتند به صورت رایگان آموزش می بینند. بعد از آموزش برای آنها سرمایه کار را تأمین می کنیم و بعد از تولید صنایع دستی خودمان محصولات را از آنها می خریم و بعد به دوستانی که استعداد ندارند یا اساسا توان تولید ندارند آموزش بازاریابی می دهیم و با راه اندازی غرفه های نمایشگاهی به آنها برای فروش اجناس دوستانشان، غرفه می دهیم. به این صورت دو قشر وارد بازار کار می شوند. یک عده تولید کننده می شوند و عده دیگری فروشنده. ما معلولی داریم که cp شماره هشت است که هر کس او را ببیند فکر می کند معلول ذهنی است حتی تکلم ندارد و بدنش لرزش دارد. تا قبل از کرونا که غرفه های نمایشگاهی ما باز بود این دوستمان تا ماهی یک میلیون و هفتصد درآمد داشت. یعنی به اندازه حداقل حقوق کارگری. در صورتیکه هیچ جایی امکان کار کردن برای او وجود نداشت. من ادعا می کنم که بچه های ما و کسانی که در این مؤسسه آموزش دیده اند پر نشاط ترین و پر انگیزه ترین و پر تلاشترین معلولان ایران هستند.
س: شما چند نفر از معلولان را در مؤسسه جذب کرده اید؟
ج: ما حدود 106 نفر عضو داریم که به دلیل محدودیت مکانی که داریم و مشکلات مالی، حدود 35-40 نفر آنها فعال هستند و بقیه منتظرند. چون امکانات برگزاری کلاس و جلب اساتید جدید و .. را نداریم. اساتید رشته موسیقی شامل استاد سنتور، دوتار، تنبک، دف، کاخان و پیانو هستند که همه از اساتید آزموده ای هستند که به بچه ها درس می دهند. در بخش تئاتر من خودم با بچه ها کار می کنم و همکارانی که در کنار من هستند. در صنایع دستی هم معلم بافندگی، چرم، قالی بافی ،گلیم و تابلو فرش داریم همچنین کلاس خوشنویسی داریم که یکی از بچه های ما بدون داشتن پنجه و آرنج الان استادی خوشنویسی را گرفته است و مشغول کار است. البته ما افراد خیر زیادی نداریم. چون ما ترحم آدمها را بر نمی انگیزیم. چون بچه های ما اینجا باید خوش تیپ و خوش لباس و تمیز و مرتب باشند. و خیرین وقتی وارد مؤسسه ما می شوند با یک معلول بدبخت و بیچاره که روی تخت افتاده و نیاز به کمک دارد مواجه نمی شوند و گمان می کنند اینها حالشان خیلی خوب است و به کمک احتیاج ندارند. در صورتیکه اینها به کمک نیاز دارند چون اینجا انسان ساخته می شود.اینجا یک انسان مصرف کننده ساخته نمی شود که مردم بخواهند به او پول بدهند. برای غذاا و حمامش یا پوشکی که استفاده می کند. ما دختری داشتیم که 24 سال روی تخت خوابیده بود حتی سرویس بهداشتی روی تخت انجام می شد الان خودش با ویلچر به دانشگاه می رود و بر می گردد. حتی خود بهزیستی به آسایشگاههایی که تنها کار نگهداری معلولان را انجام می دهند ماهیانه شهریه می دهد اما برای ما که به معلولان آموزش می دهیم و به این حد از توانمندی می رسانیم و آنها را وارد جامعه می کنیم تا دنبال زندگی و کار و شغل بروند حتی یک ریال هم کمک نمی کند.
س: استقبال مردم از کارهای هنری بچه ها چطور است؟
ج: استقبال در تئاترها و کنسرتها فوق العاده است. ما نمایشگاهی داشتیم که سه تا از بچه ها در آن یکی ویلچری ، یکی cp و دیگری فلج اطفال بود. خانمی از خیرین آمد کلی جنس خرید و بعد گفت شما که نوشته اید گروه تئاتر معلولان جسمی حرکتی ، اینها که معلول نیستند و اینها خیلی خوشگل و خوشحال هستند و جنس را پس داد و رفت. تفکر مردم نسبت به بچه های معلول در این حد خراب است و تصور می کنند آنها حتما باید بدبخت و بیچاره و روی تخت باشند و او جمعه ها به عیادت آنها برود و اصلا فکر نمی کنند که یک معلول بتواند کار کند یا زیبا و خوش لباس باشد. این فرهنگ جامعه ما بزرگترین سد جلوی کار ماست و بزرگترین آرمان و آرزوی ما شکستن این فرهنگ خراب و کهنه است تا معلولان ما بتوانند با خیال راحت در جامعه تردد کنند؛ کار کنند و مردم با اینها ارتباط بگیرند. به همین علت هم کارها و شغلهایی را برای آنها پیشنهاد می کنیم که در ارتباط رو در رو با مردم باشند. مثل تئاتر، موسیقی، بازاریابی، فروش صنایع دستی و تولید. ما در کنار این کارها قلعه هزار پله رودخان را را 5 ساعت صعود کردیم و این می توانست ثبت گینس شود ولی چون باید در آن زمان مبلغ 75 میلیون تومان می دادیم؛ به دوبی می رفتیم و مدارک می بردیم و ... این کار را انجام ندادیم. اما این کار ثبت رکوردهای ایران و آسیا شد و ما اولین معلولینی در جهان بودیم که 1200 پله را در فومن صعود کردیم و به آن قلعه رسیدیم. بچه های ما توانمندیشان را به خودشان و جامعه اثبات کرده اند.
س: بچه ها بیشتر از مشهد هستند؟
ج: همه بچه های مشهد هستند. یکی دو نفر هم از شهرهای اطراف داریم. اگر خدا بخواهد یکی از اهداف ما این است که برای اولین بار یک آموزشگاه تخصصی در دنیا در مشهد احداث کنیم که تمام آموزه های هنری را به طور رایگان در اختیار این بچه ها قرار دهد تا خود این افراد فرهنگ ساز جامعه باشند. اشتغال داشته باشند و درآمدزا باشند. اگر معلولی دارای مهارتهای نوشتاری باشد از خاطراتی که دارد، ارتباطش با مردم و از نوع زندگی کردنش، از به دنیا آمدنش و چگونه زندگی کردنش و بزرگ شدنش بهترین فیلمنامه ها و بهترین قصه ها و داستانها را می تواند بنویسد؛. بهترین موسیقیها را می تواند بسازد؛ بهترین فیلمها را می توان کارگردانی کند. چون خودش دردکشیده است. قرار است آموزشگاه را در سه فاز بسازیم یک فاز درمانی دارد که آب درمانی کاردرمانی و فیزیوتراپی است یکی از بزرگترین مشکلات ما در ایران این است که صبر می کنیم معلول بزرگ شود و بعد او را به کاردرمانی می بریم. در صورتیکه اگر در کودکی این درمانها را انجام دهد خیلی وضعیت بهتری خواهد داشت. ما اگر این فاز را بسازیم و به صورت رایگان این خدمات را ارائه دهیم خیلی از معلولینی که الان روی ویلچر هستند و با عصا راه می روند اگر از کودکی درمان شوند به این وسایل نیاز نخواهند داشت. فاز دوم آموزشگاه ایجاد سالنهای تئاتر، گالریهای آثار هنری و سالن همایش است که دوستان به صورت دائمی آثار هنریشان را در آنجا عرضه کنند و در آنجا نمایش بدهند و یک یک فروشگاه و نمایشگاه دائمی از آثارشان همیشه باشد. یک طبقه هم آموزشگاه برای آموزش کارهای هنری است. یک فاز هم قرار است یک زائرسرا مختص معلولان باشد که وقتی به مشهد برای زیارت می آیند بتوانند از آموزشهای ما هم استفاده کنند. و به صورت یک انسان توانمند به شهرشان برگردند نه به عنوان یک معلول زیارت رفته.
به گزارش ایران سپید