خاطرات نابینایان از مراسم تشییع امام راحل13 خرداد 68 ، یکی از غم بارترین روزهای تاریخ ایران است.امیر عقیقی از جانبازان نابینا نیز قطره ای بود از دریای تشییع کنندگان امام راحل. |
به گزارش ایران سپید او از آن روزها می گوید: ما در شهرکی زندگی می کردیم که اکثرا بچه های جانباز بودند از آنجا شب سیزده خرداد به سمت جماران حرکت کردیم. که به ما اجازه ندادند جلو برویم. خیابانهای اطراف بسته بود. تا فردای آن روز که پیکر امام را به مصلا آوردند آن روزها مصلا بیابانی بود. پیکر اما در محفظه ای بود و مردم برای وداع به مصلا می آمدند. حدود دو روز آنجا عزاداری بود. دو شب آنجا بودیم و شاهد بودیم که تعداد زیادی از مردم از حال می رفتند و آمبولانسها مرتب مردم را به بیمارستان می بردند. روز تشییع به اتفاق یک جانباز نابینای دیگر و همراهمان حرکت کردیم. جمعیت پشت سر پیکر امام حرکت می کرد و دسته های عزاداری مانند روز عاشوراتشکیل شده بود . به سمت میدان هفت تیر آمدیم و بعد پل کریم خان و خیابان حافظ و مسیر تا بهشت زهرا ادامه داشت . ما شب را نخوابیده بودیم و در آن شرایط تا میدان حسن آباد بیشتر نتوانستیم دوام بیاوریم. اینقدر خسته شده بودیم که توانمان را از دست داده بودیم. چیزی که به مردم توان می داد که هر یک تا سر حد توان در صحنه بمانند علاقه مندی بود که به امام داشتند و وقتی گفته می شود این مراسم تشییع بزرگترین بدرقه بود به گزاف نگفته ایم. آنقدر جمعیت در بهشت زهرا جمع شده بود که موفق نشدند همان روز ایشان را دفن کنند و برخی گفتند کفن امام پاره شد و مجبور شدند بعد از مدتی ،دوباره پیکر را به بهشت زهرا بیاورند و با تدابیر امنیتی جمعیت را کنترل کنند و اینگونه امام به خاک سپرده شد.