گفتگو با صدیقه رفیعی از اصفهان:
قبل از دادن تاوان سنگین به چاره مشکلات بیندیشیمیکی دیگر از دوستانی که در بی آر تی و اتفاقا در اصفهان دچار حادثه شده است صدیقه رفیعی است او در دی 95 هنگامی که بعد از سوار شدن به اتوبوس قصد دارد بر روی صندلی انتهای اتوبوس بنشیند در اثر حرکت زودهنگام اتوبوس تعادل خود را از دست میدهد و به شدت با لبه فلزی پله برخورد میکند |
به گزارش ایران سپیددر این حادثه پیشانی او پاره شده و عینکش به صورتش کوفته میشود به طوریکه کوفتگی حاشیه عینک بر روی صورت تا روزها بعد به صورت کبودی دیده میشود و خونریزی شدید ، صورت او و کف اتوبوس را پر میکند. رفیعی که از این حادثه دچار شوک میشود با کمک سایر مسافران خونریزی را تا حدی کنترل میکند و در انتهای خط موضوع را به راننده میگوید اما او قضیه را انکار میکند رفیعی بعد از آن به مسئول خط مراجعه میکند اما در عین ناباوری میبیند مسئول خط بی آر تی نیز از راننده اش حمایت میکند ولی مسئول خط اتوبوس عادی با پافشاری میخواهد که راننده او را به مرکز درمانی ببرد سرانجام راننده قبول میکند که او را به درمانگاهی در نزدیکی برساند که با اصرار همان مسئول خط اتوبوسهای عادی به اورژانس اطلاع داده میشود رفیعی میگوید: با اطلاع دادن تصادف به اورژانس ؛ کلانتری هم در جریان قرار گرفت و مامور کلانتری قبل از اورژانس به پایانه رسید و پیگیری موضوع را شروع کرد که در آنجا راننده با گفتن این جمله که این خانم نابیناست و پله را ندیده خود به خود تقصیر را به سمت خود متوجه کرد. رفیعی می افزاید: هرچند کارشناسان بی آر تی افسر نیروی انتظامی را تحت فشار قرار داده بودند که حداقل نیمی از تقصیر را به گردن من بیندازند اما در دادگاه در شهریور 96 ،قاضی راننده را مقصر دانست . وقتی پدرم با راننده صحبت میکرد او میگفت اصلا به ما آموزش نمیدهند اگر مسافری نابینا یا سالمند یا باردار بود چه باید بکنیم فقط سرعت حرکت و تعداد بیشتر مسافر جا به جا شده و بحثهای مالی مد نظر است و ما تحت فشاریم رکورد سرعت را در نظر داشته باشیم . رفیعی ادامه میدهد: در نهایت بی آر تی به پرداخت دیه محکوم شد و یک سال بعد بیمه دیه را پرداخت نکته جالب توجه برای من این بود که در آمبولانس و بعد از آن کسی از مسئولان بی آر تی ،سراغی از من نگرفت.من همان موقع مسئولان تشکلهای اصفهان را در جریان قرار دادم تا بی آر تی را تحت فشار قرار دهند که به رانندگان خود آموزشهای لازم را بدهند ولی کسی به این حرفها اهمیت نداد در حالیکه تصادف من به گونه ای بود که میتوانست عوارض بسیار خطرناکتری داشته باشد یا منجر به مرگ شود. اگر همان وقت قضیه را جدی گرفته بودند و به این بهانه بی آر تی مجبور به آموزش رانندگان خود میشد چه بسا از حادثه تلخی که برای آقای ایزدی پیش آمد؛ جلوگیری میشد و بی آر تی میفهمید معلولان پشت و پناه دارند و ما نیز هربار برای چاره جویی مشکلات خود تاوانی به این سنگینی ندهیم.