هیاهوی یک رویداد یا تداوم فاصله هاتابستان امسال برای نابینایان تهرانی با سال های قبل تفاوتی آشکار داشت؛ چه، اتفاقی در حوزه ی فرهنگ و هنر رخ داد که نظر گروه های مختلف این شهروندان اعم از دانشگاهی، دانش آموزی، اداری، خانه دار و جویای کار را به خود جلب کرد. |
به گزارش ایران سپید استقبال نابینایان از این اتفاق چندان بود که از همان آغاز خبر ساز شد و حاشیه های آن با انعکاس های گسترده ای در رسانه و فضای مجازی مواجه شد. عموماً بازخورد های این اتفاق فرهنگی-هنری، مثبت بود؛ چه، نابینایان و اهالی سینما از این اقدام فرهنگی با تحسین و تمجید فراوان گفتند و نوشتند.
گلاره عباسی، بازیگر سینما و تلویزیون، امسال با ایده ای موسوم به «سوینا» (سینمای ویژه ی نابینایان) کوشید تا امکان حضور شهروندان نابینا و کم بینا را برای تماشای فیلم در سینما فراهم کند. این بازیگر در گفت و گو های مختلف، مخصوصاً بعد از نمایش فیلم «سرخپوست» برای نابینایان که در پردیس چارسو اتفاق افتاد، یکی از مهمترین اهداف خود از اجرای این ایده را، برگزاری یک «دورهمی» سینمایی نابینایان عنوان کرد.
بحث درباره ی کیفیت برنامه های «سوینا» و نحوه نگرش گلاره عباسی و گردانندگان این رویداد، نیازمند مجالی مناسب است تا موافقان و منتقدان نظرات و آرای خود را مطرح کنند. اما هدف این یادداشت، تمرکز بر تأثیریست که «سوینا» در میان نابینایان ایجاد کرده و آن، گرد همآیی آن ها در فضایی مفرح به بهانه ی تماشای یک فیلم سینمایی یا یک اپراست.
کاملاً انکار ناپذیر است که «سوینا» واسطه ی خوبی شده تا نابینایانی که مدت ها از هم بیخبر بودند، دیدار ها را تازه کنند زنگار فاصله ها را از دل ها بزدایند و دوستی های گذشته را از سر بگیرند. اقدامی که خیلی پیشتر، باید تشکل های نابینایان به آن اهتمام می ورزیدند.
متأسفانه تشکل های نابینایان که تعدادشان کم نیست، در برآوردن نیاز های فرهنگی، هنری و اجتماعی اعضای خود کوتاهی کرده اند. قصوری که رسماً بی اعتمادی نابینایان نسبت به عملکرد این تشکل ها را ایجاد کرده است. قطعاً منظور از بی اعتمادی، مواردی مثل بی توجهی به نیاز های فرهنگی-هنری، عدم پیگیری مطالبات اجتماعی و بی اعتنایی به ارتقای سطح تعامل نابینایان با دیگر شهروندان در قالب مشارکت ها و فعالیت های تشکلیست.
فعالیت های تشکل های نابینایان عموماً محدود به برگزاری برنامه های آموزشی کوتاه مدت و سفر های مناسبتیست. گرچه وجود این برنامه ها لازم است، اما نباید مدیران تشکل ها به این نوع برنامه های بی اثر یا کم اثر اکتفا کنند.
نکته ی دیگر که در همین زمینه تأسف مضاعف را باعث شده، نبود برنامه های بلند مدت، چشم انداز و افق روشن در برنامه ریزی های مدیران تشکل هاست. همین موارد باعث شده تا استعداد های نسل امروز هیچ نوع رغبتی برای همکاری با تشکل ها پیدا نکرده، به دنبال بروز استعداد هایشان در نهاد های غیر نابینایی بروند.
مجموعه این عوامل، خلأ بزرگی میان نابینایان و تشکل های نابینایی ایجاد کرده که مخصوصاً در یک دهه ی اخیر، این خلأ وسیعتر شده است. طبیعیست با وجود این خلأ، تولد ایده ای مثل «سوینا» در جامعه ی نابینایان که ایده پرداز آن اظهار می کند در تحقق اهداف خود با هیچ تشکل نابینایی همکاری نمی کند،از سوی نابینایان با استقبال قابل توجهی مواجه شود.
نباید از دایره ی انصاف خارج شد. شاید برای یک تشکل نابینایی برگزاری برنامه هایی در قالب سوینا میسر نباشد؛ چه، این نوع برنامه ها نیازمند ارتباطات گسترده و حتی بودجه است؛ اما نمی توان این مسأله را بهانه قرار داد و قصور تشکل ها را توجیه کرد.
الغرض، انجمن ها و تشکل های نابینایی باید به فکر پوست اندازی اساسی بیفتند تا با جلب نابینایان تحصیلکرده و جذب استعداد های نو، نسیم تازه ای در فضای سکون و رکود خود بدمند. در این صورت است که موفق به جلب اعتماد اعضای خود می شوند و با بهره مندی از اندیشه های تازه، خلأ های موجود را از بین می برند.
مجید سرایی