روزنامه ایران سپید

شنبه 11 اسفند 1397

24 جمادی الثانی 1440

2 مارچ 2019

سال بیست و سوم شماره 6087

صاحب امتیاز:

خبرگزاری جمهوری اسلامی      

مدیر مسئول: سهیل معینی

سامانه پیامکی: 3000465040

نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388

تلفن: 84711371

شماره انتشارات: 5-88548892

وبسایت: www.iransepid.ir

پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir

.........عناوین این شماره.......

برخی امتیازهای اجتماعی، تیغ دو لبه اند 2

معرفی افزونه BrowserNav برای صفحه خوان NVDA 

انسان در جستجوی معنا 7

از کتک خوردن تا ظریف بمان 10

میترسند ظرفهایشان را بشکنم 12

کشکول 17

اطلاعرسانی

............سخن هفته

* برخی امتیازهای اجتماعی، تیغ دو لبه اند: هفته پیش یادداشت سخن هفته به برخی منفعت طلبیهای فردی اختصاص داشت که میتواند آسیب آن شامل جمع نابینایان شود. یادداشت این هفته نیز با موضوع و مصداق دیگر همین نتیجه گیری را در بر دارد. مسئله کلی آن است که برخی امتیازهای اجتماعی در عین اینکه منفعت و دستاوردی را در بر دارند و به همین اعتبار امتیاز تلقی میشوند میتوانند آسیبهایی را نیز در برداشته باشند که سود و زیان نهایی این امر منوط به چگونگی استفاده از آن امتیاز است. حال از این کلیات وارد مصداق آن شویم. در قانون جدید حمایت از حقوق معلولان، ماده 28 ناظر بر حق معلولان شدید و خیلی شدید برای برخورداری از 10 ساعت کاهش ساعات کار هفتگی است که از همان روزهای نخست نشر، نابینایان و معلولان دیگر محکم و پیگیر در صدد برخورداری از این امتیاز برآمدند. باید توجه داشت این امتیاز تیغ دو لبه است؛ به این معنا که اعمال آن میتواند نفع برخوردار از آن را ایجاد کند، اما به زیان دیگران تمام شود. زیرا مثلاً در مورد آموزش و پرورش که هم اکنون نیز با کمبود شدید نیروی کار رو به روست، کاهش این میزان ساعات کار به معنای آن است که این وزارتخانه باید به ازای هر دو مستخدم دبیر نابینا و معلول شدید یک نفر مستخدم را پذیرش کند. در کوتاه مدت شاید قانون اجرا شود و صدای هم در نیاید، اما در دراز مدت این نهادها به شکل مستقیم یا غیر مستقیم و زیر پوستی میتوانند از جذب معلولان شدید و خیلی شدید از جمله نابینا خودداری کنند و ورود دو نابینای جدید، یعنی ورود سومین فرد غیر معلول. این یعنی به خطر افتادن فرصتهای شغلی برای معلولان از جمله نابینایان در حال تحصیل. نمیگویم دوستان از این امتیاز استفاده نکنند، اما آنانی که منافع جمعی را مد نظر دارند باید مراقب آسیب این امتیازات باشند. کار عده کثیری از نابینایان به صورت تمام وقت ارجح از گروه قلیلی از نابینایان به شکل پاره وقت است.

........فناوریهای امیدبخش

معرفی افزونه BrowserNav برای صفحه خوان NVDA: چند روز پیش در وبسایت رسمی افزونه های صفحه خوان رایگان و متنباز NVDA، افزونه ای مفید و بسیار کاربردی منتشر شد که به سادگی میتوان پیشبینی کرد به زودی به افزونه محبوب وبگردهای نابینایی که از این صفحه خوان استفاده میکنند، بدل خواهد شد. BrowsNav نام افزونه ای است که به تازگی بر روی پایگاه اینترنتی Addons.NVDA-Project.org قرار گرفته است. Tony Malykh، طراح این افزونه فوق العاده کاربردی است. اما ببینیم BrowsNav چیست و دقیقاً چه کار میکند؟

همان طور که از نام افزونه بر میآید، برای استفاده آسانتر از مرورگرهای اینترنت طراحی شده است. BrowsNav به کاربران امکان میدهد افزون بر کلیدهای ناوبری سریعی که NVDA برای حرکت در صفحات وب در اختیارشان گذاشته، کلیدهای دیگری را هم برای حرکت بر روی متون در اختیار داشته باشند. به عنوان مثال، کاربران در هنگام مطالعهٔ متونِ منتشر شده در صفحات وب خواهند توانست به کمک حرف P یا Shift + P به پاراگراف بعدی یا قبلی منتقل شوند. همچنین در این افزونه قابلیتی هم وجود دارد برای حرکت بر روی پاراگرافهایی با مشخصات ظاهری مشترک. مثلاً کاربران میتوانند به کمک کلیدهای ترکیبی Insert + Alt + Up یا Down، در ابتدای پاراگرافهایی قرار بگیرند که از نظر اندازه یا نوع فونت یا قلم، با پاراگراف جاری مشترک هستند. مثلاً اگر بر روی پاراگرافی قرار داشته باشید که با فونت ۱۱ نوشته شده است، میتوانید با فشردن ترکیب فوق الذکر به پاراگراف بعدی یا قبلی با همین اندازه فونت منتقل شوید. البته اینکه این کلید میانبر در هنگام جابجایی کدام یک از ویژگیهای فونت را لحاظ کند، چیزی است که به کمک کلیدهای ترکیبی Insert + O قابل تنظیم خواهد بود. کاربران به کمک این افزونه همچنین قادر خواهند بود با فشردن دکمه Y یا Shift + Y بر روی سربرگهای یک صفحه حرکت کنند.

قابلیت دیگری که با نصب این افزونه به NVDA اضافه میشود، امکان حرکت بر روی بخشهایی از صفحه است که همگی در یک سطح یا Level قرار گرفته اند. این کار از طریق فشردن دکمه های Insert + Alt + Left یا Right به صورت همزمان ممکن خواهد بود. این قابلیت به خصوص در وبسایتهایی کاربرد دارد که مطالب به صورت شاخه و زیرشاخه در آنها نشان داده میشوند. Reddit.com یکی از بهترین نمونه هایی است که میتوان کاربرد چنین افزونه ای را در آن مشاهده کرد. کارایی این افزونه در نسخه های 2018.1 تا 2019.1 از صفحه خوان NVDA تضمین شده است. کاربرانی که قصد نصب آن را دارند میتوانند برای دانلود افزونه به نشانی Addons.NVDA-Project.ORG مراجعه کنند. نصب افزونه درست مثل سایر افزونه ها انجام میشود و صرفاً با زدن Enter بر روی فایل دانلود شده و پاسخ مثبت به سؤالات پرسیده شده، انجام خواهد شد.

..........چوب الف

* انسان در جستجوی معنا: معنای زندگی چیست؟ برای چه زندگی میکنیم؟ آیا معنا یا هدفی  تا آن اندازه موجه و مقتدر وجود دارد که تمام رنجهایی را که فرزندان آدم ناچار به تحمل آن هستند بتواند توجیه کند و دستاویز مطمئنی برای ادامه دادن و همچنان امیدوار ماندن باشد؟ سؤالهایی از این دست بارها و بارها در طول زندگی ذهن انسان را درگیر میکند و او را به تأمل و اندیشه وامیدارد. سؤالهایی که حتی گاه تا پایان زندگی بیپاسخ میمانند و در این صورت رنجی وصفناپذیر را بر انسان تحمیل میکنند. این گونه سؤالها اغلب زمانی تبدیل به یک بحران میشوند و یافتن پاسخ درخور و قانعکننده برای آنها گریز ناپذیر میشود که زندگی از حالت روزمره و هنجارین خود خارج شده و ساز و کار عادی و معمول خود را از دست میدهد. در زمان جنگ، در بیماریهای مزمن و دردناک، در سوگهای بزرگ و... دکتر ویکتور فرانکل دقیقاً در چنین شرایطی و شاید در یکی از دشوارترین آنها به «لوگوتراپی» یا معنیدرمانی اندیشید. در زمان اسارت در اردوگاههای کار اجباری در زمان نازیها. زمانی که پدر، مادر، همسر و برادرش در اردوگاهها جان سپرده بودند یا به کوره های آدمسوزی فرستاده شده بودند. چه انگیزه ای میتوانست انسانهای درگیر را در چنین شرایطی همچنان امیدوار به ادامه راه نگه دارد. در پیشگفتار کتاب آمده است: دکتر فرانکل روانپزشک و نویسنده، گاهی از بیماران خود که از اضطرابها و دردهای کوچک و بزرگ رنج میبردند و شکوه میکردند میپرسید، «چرا خودکشی نمیکنید؟» او اغلب میتوانست از پاسخ بیماران خط اصلی روان درمانی خویش را بیابد. در زندگی هرکسی، چیزی وجود دارد. در زندگی یک نفر عشق وجود دارد که او را به فرزندانش پیوند میدهد؛ در زندگی دیگری، استعدادی که بتواند آن را به کار گیرد؛ در زندگی سومی شاید تنها خاطرات کشداری که ارزش حفظ کردن دارد. یافتن این رشته های ظریف یک زندگی فروپاشیده، به شکل یک انگاره استوار، از معنا و مسئولیت، هدف و موضوع مبارزه طلبی «لوگوتراپی» است که تعبیر ویکتور فرانکل «از تحلیل اگزیستانسیالیستی» نوین (هستی درمانی) است. نویسنده در تبیین لوگوتراپی از بیان تجربیات و خاطرات خود در اردوگاهها استفاده میکند و همین نکته در کنار دانش عمیق و کارآمد نویسنده، کتاب را به اثری گیرا و خواندنی و در عین حال بسیار آموزنده تبدیل کرده است. در بخشی از کتاب آمده است: لوگوتراپی در مقایسه با روانکاوی روشی است که کمتر به گذشته توجه دارد و به درون نگری هم ارج چندانی نمینهد. در ازاء توجه بیشتری به آینده، وظیفه و مسئولیت و معنی و هدف دارد که بیمار باید زندگی آتی خود را صرف آن کند. ... مطالعه این اثر ارزشمند را که بر نابترین تجربیات بشری بنا شده به همه همراهان اهل مطالعه پیشنهاد میکنیم. خوشبختانه نسخه گویای کتاب سالها پیش در مؤسسه رودکی تهیه شده و در دسترس علاقه مندان است. «پرستو ولدخان»

...........هشتگ

* از کتک خوردن تا ظریف بمان. این هفته را میتوانیم بدون اغراق هفته فضای مجازی بنامیم؛ چرا که هر روز هشتگهای داغی توجه کاربران را به خود معطوف کرد؛ از اعتراض به برنامه فرمول یک که با اجرای علی ضیا از شبکه یک پخش میشود تا استعفای دکتر ظریف، وزیر امور خارجه. از اعتراض به برنامه فرمول یک شروع میکنم: در این برنامه زن و شوهری دعوت شده بودند. زن 27 بار درخواست طلاق داده بود به خاطر این که مرد دست بزن داشت و هر 27 بار هم زن به خاطر کتک خوردن تا پزشکی قانونی هم رفته بود و طول درمان گرفته بود. روایت این زن از کتک خوردن، آن هم در حضور دو دختر خردسالش اعتراض کاربران و فعالان حوزه زنان را درآورد. سوژه بعدی باز هم از دسته گلهای صدا و سیماست و به نوعی به معلولان برمیگردد. بهمن هاشمی، مجری مسابقه چهل ستاره وقتی شرکت کننده ای خود را معلول جسمی-حرکتی معرفی کرد و برای شرکت در مسابقه تماس گرفت، با تمسخر پرسید: یعنی حرکت نمیکنی اصلا؟ و همین نیشخند واکنشها را در پی داشت تا جایی که این مجری مجبور به عذرخواهی شد. سوژه بعدی فیلم مستندی بود که لحظه دادن خبر شهادت پدر را به دختر مدرسه ای میدادند. نمایش این فیلم و دادن خبر شهادت پدر توسط مدیر مدرسه و خودداری دانشآموز از سوگ برای پدر واکنشهای زیادی را بر انگیخت. بسیاری معتقد بودند که پدر شهید نه فقط افتخار دختر که موجب افتخار همه است، اما بردن دوربین در مدرسه آسیبهای جدی به این کودک خواهد زد. اما استعفای ظریف که توسط خود او و در اینستاگرام پخش شد، روزهای پایان هفته پرکاری برای فعالان فضای مجازی رقم زد؛ تا جایی که سه شنبه شب هشتگ ظریف بمان در توییتر ترند شد و بیش از 20 هزار کاربر در مورد ظریف و با این هشتگ توییت کردند و با رد استعفای ظریف توسط رئیس جمهوری کاربران روزهای پایان هفته را به آرامی گذراندند. «افشینفر»

..........گزارش ویژه

* میترسند ظرفهایشان را بشکنم: روز پنجشنبه گفتگوی ما را با زنان معلول خواندید و در ادامه... آزیتا 39 ساله و دارای معلولیت جسمی-حرکتی است. شاد و بذله گوست. وقتی از او میخواهم به مشکلاتش اشاره کند، میگوید از کدومشون شروع کنم؟ همه زندگی ما مشکله. چه مشکلی از این بالاتر که زن باشی معلول هم باشی؟ اگر شانس بیاری و در خانواده ای به دنیا بیایی که تا حدودی منطقی باشند و در خانه پنهانت نکنند، تازه با ورود به اجتماع مشکلاتت شروع میشود. دختران معلول به نسبت پسران معلول آزادیهای کمتری دارند. یک پسر معلول براحتی به همراه دوستانش بیرون میرود یا مثلاً به سالنهای ورزشی میرود، اما من دختر معلول باید اول خیال خانواده را از بابت رفت و آمدم مطمئن کنم؛ یعنی باید توضیح دهم چطوری میروم و چطوری قرار است برگردم یا اینکه پدر و مادرم را با خودم همراه کنم؛ البته دغدغه های خانواده هم طبیعی است، اما همه اینها باعث میشود که دختران معلول کمتر دیده شوند. از طرف دیگر بسیاری از آموزه های ما در زمینه مهارتهای اولیه زندگی مثل آشپزی و... از آموزشهای مادران و نزدیکانمان ناشی میشود و متأسفانه مراکز و انجمنهایی که مهارتهای زندگی را نه به صورت تئوریک، بلکه عملی به زنان و دختران معلول آموزش دهند وجود ندارد. آزیتا بغض میکند: «شاید باورتون نشه، اما بارها اتفاق افتاده که من به همراه خانواده به میهمانی رفته ام، مثل هر دختر دیگری برای کمک و همراهی با صاحبخانه دست به کار شده ام و مثلاً پیشدستیها را جمع کرده ام، بعد دیدم که یهو صاحبخانه با عجله آمده و از دستم گرفته از ترس اینکه مبادا بشقابها از دستم به زمین بیفتد و بشکند. اوایل فکر میکردم برداشتم اشتباه است، اما وقتی چندین بار و در میهمانیهای مختلف این اتفاق برایم افتاد، فهمیدم که نه! درست فکر میکردم. مردم میترسند مبادا ظرف و ظروفشان را بشکنم یا زمانی که میخواهم با ویلچر در خانه شان تردد کنم، مبادا به چیزی بخورم و آسیبی به وسایل خانه شان وارد کنم. متأسفانه هنوز خیلیها توانمندیهای معلولان را باور نکرده اند و همین برخوردها و تفاوتها گاه بسیار آزار دهنده است. الآن مدتی است که با خودم به این نتیجه رسیده ام جایی که آزارم میدهد نمیروم و این یعنی ساعتهای بیشتری را در خانه میگذرانم.» - یعنی تو میخواهی عروس بشی؟! مریم 42 ساله، معلول جسمی-حرکتی است. چند وقتی از ازدواجش گذشته، همسرش نیز معلولیت جسمی و حرکتی دارد. مریم از روزهایی میگوید که درگیر تهیه سور و سات برگزاری مراسم بودند: «شاید باور نکنید، اما همه لحظاتی که زوج ها آرزویش را دارند و با دقیقه به دقیقه اش خاطره دارند، ما هم خاطره داریم، اما خاطراتی تلخ و سخت؛ درست مثل همه زمانهای زندگیمان. به هر جایی که برای خرید حلقه میرفتیم، عموماً با معضل عدم مناسبسازی رو به رو بودیم. بیشتر مغازه ها و پاساژها فاقد رمپ بودند، برای انتخاب خانه مناسب برای اجاره مدتها سرگردان بودیم؛ چون فضای داخلی خیلی از خانه ها مناسب نبود یا ساختمانهایی که مناسب با بودجه مان بود، فاقد آسانسور بودند و خانه ها در طبقات بالا یا اگر ورودی و آسانسور داشتند درهای داخلی ساختمان کوچک بودند و با ویلچر نمیشد در آنجا تردد کرد یا فاقد سرویس بهداشتی فرنگی بودند یا گاز رومیزی داشتند که بالاتر از حد ویلچر تعبیه شده بود و... شاید باور نکنید انتخاب آرایشگر برای هر دختری یکی از دلچسبترین کارهاست، اما ما در همین زمینه هم ممنوعیت داشتیم. بسیاری از سالنها در مکانهایی قرار داشتند که فاقد مناسبسازی بود. خیلی اوقات برخورد آرایشگرها خیلی زشت و زننده بود. یک بار وارد سالنی شدم و گفتم میخواهم آلبوم کارهای عروستان را ببینم. خانم آرایشگر با لحنی تمسخرآمیز در حضور همه زنانی که آنجا نشسته بودند گفت تو میخواهی عروس بشی. گفتم ایرادی داره! خندید و گفت نه والا! اما عزیزم اینجا میکاپ آرتیست ما برای هر کسی کار نمیکنه. گفتم یعنی چی؟ گفت ایشون بر اساس شکل و ظاهر فرد قبول میکنند که برای شما کار بکنند یا نکنند. گفتم چه ربطی داره؟ گفت به هر حال ایشون هنر و کارشون رو برای هر کسی خرج نمیکنن. دردمند و بغضآلود از سالن خارج شدم. این همه بی فرهنگی و تحقیر برایم باور کردنی نبود. خیلی ناراحت شدم، اما گشتم و آرایشگاه دیگری پیدا کردم و خدا رو شکر همه کارها پیش رفت.» زندگی هر کدام از این زنها پر از روایتهایی اینچنینی است. آنها چیز زیادی نمیخواهند؛ ادعایی هم ندارند. نه خود را آن قدر توانمند میبینند که بر تارک قله های موفقیت نشسته اند و نه عاجز و ناتوان. معلولیتشان را پذیرفته اند. کمبودها را هم پذیرفته اند، خواسته زیادی هم ندارند. تنها میخواهند زندگی کنند؛ مثل من و شما عادی و معمولی، مثل هر شهروند دیگری. برای همین فضای مجازی را انتخاب کرده اند. آنجا از فعالیتهایشان میگویند؛ مثل هر فرد دیگری نظراتشان را به اشتراک میگذارند تنها به امید اینکه هویتشان ورای معلولیتشان دیده شود.

..............کشکول

* جدول کلاسیک: برای پیدا کردن رمز 26 حرفی ما باید به 26 سؤال پاسخ دهید و حروف اول پاسخها را پشت هم بچینید که رمز جدول مصرعی از مولانا بدست میآید. سؤالات: 1. سیستم خودکار (شش) 2. قرض (سه) 3. وردان (چهار) 4. وسیعترین جزیره قاره آفریقا (ده) 5. اثری از یوجین اونیل (نه) 6. وزیر شطرنج (پنج) 7. اروپا و آسیا را گویند (هفت) 8. پلیس راهنمایی و رانندگی (پنج) 9. گل ناشکفته (چهار) 10. زهره و ناهید (چهار) 11. ارائه مستطیلی عناصر ریاضی (شش) 12. از داروهای مسکن (نه) 13. کودک و بچه (سه) 14. از رشته های بیلیارد (شش) 15. از خودروهای ژاپنی (پنج) 16. منجلاب (شش) 17. ورم (چهار) 18. رطوبت ناپذیر (هشت) 19. اختراع نوبل (هفت) 20. واحد شمارش گوسفند (سه) 21. وزیر فرعون (پنج) 22. حیوان خزنده (سه) 23. واحد بین المللی فرکانس (چهار) 24. رشک (سه) 25. باستانشناسی (نه) 26. واحد اندازه گیری مایعات (چهار). شما تا چهارشنبه هفته جاری فرصت دارید رمز جدول را با شماره پیامک 3000465040 به ما اعلام کنید. رمز جدول هفته گذشته: گر تو گرفتار منی، من با گرفتاری خوشم. برنده این هفته آقای علی رحیمی از شاهینشهر اصفهان است.

* جدی نگیرید: معلم به اصغر:

اصغر آرزوت چیه؟ اصغر: دوست دارم درس بخونم، پولدار شم، ازدواج کنم، به زنم محبت کنم، دوسش داشته باشم، براش همه چی بخرم، دنیامو بریزم به پاش، نذارم دست به سیاه و سفید بزنه... معلم: چنگیز آرزوی تو چیه؟ چنگیز: آرزوم اینه که زن اصغر شم.

* پاسخ سؤالات جدول هفته گذشته: 1. گاوباز 2. راین 3. تیراژه 4. ورتاج 5. گاهنامه 6. ریحان 7. فارمسیت 8. تریلر 9. استیلن 10. رادیکال 11. مرینوس 12. نوه 13. یحیی 14. مالت 15. نوول 16. بتانیک 17. آتیلا 18. گذرنامه 19. رامه 20. فاراد 21. تیم 22. آساهی 23. رت 24. یام 25. خبرنامه 26. ویلیافر 27. شهند 28. ستونی.

.............اطلاعرسانی

* به اطلاع مخاطبان ایران سپید میرساند: تحریریه در نظر دارد برای ویژه نامه نوروزی بخشی را به نوشته های خوانندگان روزنامه اختصاص دهد. از دوستانی که دستی به قلم دارند و علاقمند هستند، میخواهیم شعر، داستان کوتاه، طنز، دلنوشته بهاری، خاطرات سفر و گردشگری و تجربیات نابینایی مرتبط با ایام نوروز را حد اکثر در 700 کلمه و در قالب word تا دهم اسفند ماه به آدرس ایمیل: m.m198971@yahoo.com یا به شماره 09127376944 در واتسآپ ارسال نمایند. همچنین تأکید میشود که حق جرح و تعدیل مطالب برای ایران سپید محفوظ است و تنها مطالبی که نوشته خود دوستان بوده و قبلاً در جایی کار نشده باشند و قابلیت چاپ در روزنامه را داشته باشند، در ویژه نامه چاپ خواهند شد. مثل همیشه از همراهی شما خوانندگان عزیز سپاسگزاریم.