روزنامه شنبه 27 مرداد 1397نابینایی و دیگر معلولیتها؛ در این فیلم تلخ باور کنید ما نقش اولی هستیم - چهار میثاق برای دست یافتن به آرامش, شادی و زندگی اصیل - آشپزخانه ای دسترسپذیر با قابلمه هوشمند - جدول اعداد و حروف/ زنی که زندگی جانبازان جنگ جهانی را متحول کرد/ باورهای غلط، اما رایج علمی که شاید شما هم به آنها اعتقاد دارید/ چگونه به شیوه درست انتقاد کنیم؟ |
روزنامه «ایران سپید»
شنبه 27 مرداد 1397
6 ذی الحجه 1439
18 آگوست 2018
سال بیست و دوم شماره 5928
صاحب امتیاز:
خبرگزاری جمهوری اسلامی
مدیر مسئول: سهیل معینی
سامانه پیامکی: 3000465040
نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388
تلفن: 84711371
شماره انتشارات: 5-88548892
وبسایت: www.iransepid.ir
پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir
.........عناوین این شماره.......
نابینایی و دیگر معلولیتها؛ در این فیلم تلخ باور کنید ما نقش اولی هستیم 2
چهار میثاق برای دست یافتن به آرامش, شادی و زندگی اصیل 4
آشپزخانه ای دسترسپذیر با قابلمه هوشمند 8
........سخن هفته
* نابینایی و دیگر معلولیتها/ در این فیلم تلخ باور کنید ما نقش اولی هستیم: هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی نیست. این تعبیر حتماً برایتان خیلی آشناست. عبارتی رایج در عوام و حتی آدمهای تحصیلکرده جامعه که تأکید بر تأثیر سلامتی بر زندگی انسان است؛ نقطه مقابل این وضعیت قطعاً نامطلوب بودن از دست رفتن بخشی از سلامتی و توانمندی انسان از جمله در قالب معلولیت است. پس بروز معلولیت اختلال و عارضه ای نامطلوب و ناخواسته است. نابینایی نیز یکی از مصادیق معلولیت است و به طور قطع نابینایان از رویارویی با آثار فقدان حس بینایی ناخشنود و با آن دست به گریبانند. میزان این ناخشنودی بیش از واقعیت محض تأثیرات نابینایی به نگاه فرد نابینا به زندگی، توانمندی او در مدیریت آثار نابیناییش، موفقیتها یا ناکامیهایش در زندگی و عوامل دیگر بستگی دارد، اما حتی کامیابترین نابیناها قطعاً از نابینایی خود خشنود نیستند، اما عامل م؛ثر دیگر در ارزیابی پیامدهای نابینایی، نگاه مقایسه ای افراد نابینا نسبت به آثار سایر معلولیتها در زندگی افراد معلول است. کوشش زیادی نمیخواهد تا با جستجو در چگونگی زندگی سایر افراد معلول، نابیناها دریابند در کل فیلم تلخ معلولیت بودند، نابینا شدند داشتن نقش اول تعبیر میشود. آیا نابینایی با معلولیتهایی که موجب میشود انسانها کاملاً و حتی در کوچکترین نیازهای شخصی به دیگران وابسته شوند قابل مقایسه است؟ این تصاویر را مجسم کنید فرد بزرگسالی که باید پوشک شود، معلولی که حتی اگر حشره ای در حال نیش زدنش باشد نمیتواند به تنهایی آن را دور کند، معلولی که چون کسی نیست می تواند روزها از خانه خارج شود نمیتواند به تنهایی غذا بخورد و بسیاری از معلولان که هیچ گاه فرصت ازدواج را ندارند و چون ازدواج نمیکنند همیشه تنها هستند و هیچ گاه نیز شانس داشتن فرزند را نخواهند داشت. آیا با این مقایسه، شکایت مداوم از نابینایی ناشکری نیست؟ نمیبینیم، اما سعی کنیم واقعبین باشیم تا خوشبختتر باشیم.
........چوب الف
* چهار میثاق برای دست یافتن به آرامش, شادی و زندگی اصیل: «بهترین راه برای گفتن خدایا دوستت دارم این است که زندگی کنیم و بیشترین تلاشمان را بکنیم. بهترین راه برای گفتن خدایا شکرت این است که گذشته را رها کنیم و در زمان حال زندگی کنیم. همین حالا و همین جا. زندگی هرچه از شما میگیرد, بگذارید بگیرد. وقتی شما از گذشته صرف نظر میکنید و از آن دست میکشید، به خود اجازه میدهید که در لحظه اکنون کاملاً زندگی کنید. گذشته را رها کردن به معنای داشتن توان لذت بردن از رؤیاییست که هم اکنون دارد تحقق مییابد. شما اگر در رؤیای گذشته زندگی کنید, نمیتوانید از آنچه اکنون اتفاق می افتد لذت ببرید. چون همواره آرزو میکنید که چیزی جز آنچه هست باشد. هیچ فرصتی برای دلتنگی برای چیزی یا کسی نیست. چون شما زنده هستید. لذت نبردن از آنچه اکنون رخ میدهد, یعنی در گذشته زندگی کردن و این به معنای نیمه زنده بودن است که موجب دلسوزی برای خویشتن, رنج بردن و اشک ریختن میشود.» در این دنیای شلوغ و پر هیاهو, در این هجوم انبوه اطلاعات و اخبار نا امید کننده که ما را احاطه کرده اند و همچون مهی غلیظ چنان افکار و اندیشه ها, احساسات و عواطف, آرزوها و آرمانها و در کل، همه دنیای ما را در بر گرفته اند و هر روز بیشتر و بیشتر ما را در خود غرق میکنند, به گونه ای که به سادگی در این شلوغی و تاریکی گم میشویم و حیران و بیپناه, بیهدف و مأیوس, به هر سو میرویم یا درستتر اینکه به هر سو کشانده میشویم, خواندن کتابی کوچک و ساده, اما عمیق و لطیف و دوست داشتنی, مانند نوشیدنی گرمی در سوز سرما میچسبد و همچون آغوشی و دست نوازشی در روزهای بیماری و تنهایی, آراممان میکند. کتاب «چهار میثاق» از آزادی واقعی و اصیل, از لذت جاودانه و از خودمان با ما سخن میگوید. از زبان انسانهایی که از هزاران سال پیش بر روی زمین میزیسته اند و از همان پس همان هزاران سال دانش و بینش اجدادشان را نسل به نسل و سینه به سینه آموخته اند و پرورده اند تا اکنون با ما از معنای زندگی سخن بگویند. خواننده در این کتاب کوچک با یک عرفان اصیل مواجه میشود. عرفانی که با زبانی ساده و روانشناسانه روایت میشود. عرفانی که دستیابی به آن نیازمند سالها چله نشینی و رها کردن زندگی عادی و پشت پا زدن به تمام لذتها و ریاضتهای دشوار و مناسک جانکاهی نیست که از عهده هر کس برنیاید و عظمتی دست نایافتنی را تصویر نمیکند که به جز با بالهای خیال و آرزو و جز با حسرت هرگز نرسیدن نتوان به آن نگریست. تولتکها (قبیله ای که در این کتاب با عرفان آنها آشنا میشویم), از عمق سالها و قرنها, با زبان خودمان و از نزدیکترین دغدغه ها و دلتنگیهایمان با ما سخن میگویند و به میهمانی زندگی, چنان که خود آن را زیسته اند, دعوتمان میکنند. نیازی نیست به مذهب یا شیوه تفکر و منش خاصی تعلق داشته باشید تا بتوانید از این کتاب لذت ببرید. به تخصص ویژه ای هم نیاز نیست. تنها طلب زندگی اصیل و شادی و آرامش کافیست. تنها کافیست در میان این همه اخبار و اطلاعات مهار نشدنی و در میان از صبح تا شام دویدن و خستگی و کسالت و یأس و دلتنگی و ترس و نا امنی, دلتان بخواهد در کافه دنج و آرامی دقایقی بنشینید و فارغ از هر آنچه در بیرون میگویند و میگذرد, نوشیدنی دلچسبی بنوشید و بیندیشید که آیا میتوان به گونه دیگری فکر, زندگی و آرزو کرد؟ بخواهید لحظاتی با خودِ خودِ خودتان خلوت کنید و نیروی حیات و شادی و آرامش را باز یابید. کتاب چهار میثاق را دون میگوئل رویز نوشته و دلآرا قهرمان به فارسی ترجمه کرده است. نسخه گویای کتاب را هم مؤسسه نوین کتاب گویا تهیه کرده است.
«پرستو ولدخان»
* پاراگراف کتاب: طی چهل سال عمل و رفتار آدمها به من یاد داد که آنها میانه ای با عقل ندارند.
دم سرخ رنگ ستاره ی دنباله داری را به آنها نشان بده و دلشان را از ترس پر کن، میبینی که آشفته و سراسیمه از خانه هاشان بیرون میریزند و درهم برهم چنان میدوند که قلم پاشان بشکند.
زندگی گالیله | برتولت برشت
........فناوری های امیدبخش
* آشپزخانه ای دسترسپذیر با قابلمه هوشمند: وسایل آشپزخانه جدید که به بازار میآید، یک نگرانی به همه نگرانیهای ما اضافه میشود. همه تجهیزات تازه آشپزخانه در حال پیچیده تر شدن هستند و یکی از مظاهر این پیشرفت هم مجهز شدنشان به صفحات لمسی است. اگر قبلاً فقط یخچالها و ماشینهای لباسشویی و ظرفشویی از صفحات لمسی استفاده میکردند، حالا دیگر این تکنولوژی به اجاقها و حتی پلوپزها هم کشیده شده است. دیگر به سادگی نمیتوان وسیله ای را پیدا کرد که از صفحات لمسی استفاده نکرده باشد. صفحه لمسی هم که نداشته باشد، گزینه های منوها آن قدر پیچیده شده اند که در برخی مواقع، کار با این دستگاهها را برای نابینایان تقریباً غیر ممکن میکنند.
یک شرکت آمریکایی توانسته با به کارگیری همین تکنولوژیهای روز، این مشکل را برای نابینایان حل کند. البته هدف این شرکت شاید به طور خاص نابینایان نبوده است، اما ابداعی که به خرج داده، ناخواسته کار کاربران نابینا را راه انداخته. این شرکت، در تولید یکی از قابلمه های غذاپز خود که به صفحه لمسی مجهز بوده، امکان اتصال بلوتوث را هم برقرار کرده. حال شاید بپرسید این امکان چه کمکی به افراد نابینا میکند؟ این قابلمه، یک قابلمه ساده نیست. انواع مختلف ابزارهایی که در آشپزخانه ها یافت میشوند، از پلوپز گرفته تا آرامپز و زودپز و گرمکن غذا و... در این وسیله گنجانده شده است. هر کدام از این مدلهای پخت و پز هم از طریق منوهای این قابلمه در اختیار کاربر قرار میگیرد. بنا بر این کاربر باید از طریق صفحه لمسی وارد منو شود و به طور مثال، با انتخاب برنامه نینپز، از امکان پخت کیک در این قابلمه استفاده کند. اما در این میان، امکان اتصال بلوتوث به این قابلمه این قابلیت را میدهد که با گوشی یا تبلت کاربر که میتواند نابینا هم باشد متصل شود و کاربر، دستورات را به جای آنکه از طریق منو قابلمه و به طور مستقیم وارد کند، به وسیله اپلیکیشنی که در هنگام خرید این قابلمه در اختیارش قرار میگیرد، اعمال کند. به این ترتیب دیگر کاربر نیازی به دست زدن به صفحه لمسی این قابلمه نخواهد داشت. اپلیکیشن را روی گوشی یا تبلتش نصب میکند و تمام فرمانها اعم از نوع پخت، زمان و دمای مورد نیاز را از طریق آن به قابلمه خواهد داد.
این برنامه بر روی IOS به شکل کامل قابل دسترس است، اما اندروید به دستها احتمالاً با اندک مشکلاتی نظیر برچسب نداشتن برخی دکمه ها مواجه خواهند شد، اما مجربها میدانند که برچسب نداشتن دکمه ها به خودی خود نمیتواند مانعی در مسیر استفاده از یک برنامه به حساب آید؛ چرا که هم میشود از طریق ابزاری که در talkback در اختیارمان است، برچسبهای بینام را نامگذاری کنیم و هم برای آنها که حوصله این کار را ندارند، به خاطر سپردن جای هر دکمه و کارکرد آن، کار سختی به حساب نمیآید. «pot smart» به قیمت ۴۲۰ دلار در بازار عرضه میشود.
........کشکول
* جدول اعداد و حروف: برای بدست آوردن رمز جدول کافیست به سؤالات یازده گانه پاسخ دهید. به همراه هر سؤال اعدادی به تعداد حروف هر پاسخ داده شده، به طوری که هر حرف پاسخ شما یک عدد دارد که انتهای هر سؤال به ترتیب جایگیری حرف، در پاسخ آمده است. در انتها با مرتب کردن اعداد، رمز جدول که سخنی از "ناپلئون بناپارت" است، بدست میآید. برای تفهیم بهتر این جدول، 76 خانه خالی را از شماره 1 تا 76 در نظر بگیرید که قرار است با پاسخ دادن به هر سؤال، شماره مربوط به هر حرف پاسخ را داخل خانه های جدول جای دهید که در آخر خانه های جدول، به ترتیب رمز را تشکیل میدهند. سؤالات: 1. مصراع دوم شعر زیبایی از "صائب تبریزی" "خاطری چند اگر از تو شود شاد بس است/..... .................." (8-9-10-11-31-32-33-2-5-14-3-70-73-13-14-39-55-56-29-35-46-6-54-61-49-50) 2. ضرب المثلی نظیر: "خودم کردم که لعنت بر خودم باد" خود کرده را..... (60-47-48-7-67-1-15-34-26) 3. کشور همسایه ایران با مرکز بغداد (22-42-58-23) 4. ساده لوح و هالو (45-71-65-36-74-24-75) 5. نام دخترانه به معنی پاره آتش و اخگر (16-27-53-64-30) 6. میدان کوچک شهری (21-37-38-17) 7. سوره قلب قرآن مجید (43-44-59-25-66) 8. مادر بزرگ (18-28-63-41) 9. خمیازه (4-62-52-20-76-72-19) 10. در مثل آن را باد میبرد (69-68-40-6-71-3-50-17) 11. اندام حس بویایی (51-12-20-57). شما تا چهارشنبه هفته جاری فرصت دارید رمز جدول را با شماره پیامک 3000465040 به ما اعلام کنید. رمز جدول: صنعتگران سرودهای استادانه. برنده این هفته ام کلثوم بابایی از بهشهر است.
* جدی نگیرید: با این گرونی دیگه باید میوه ها رو تا تهش خورد، من الان یه گیلاسو با کرمش خوردم، دونه شم جدا شکستم خوردم، دمش هم از گلوم پایین نرفت، باهاش سوپ میپزم! - کار کردن با خودپرداز واقعاً سخته. کلی وقت میبره تا خودپرداز پیدا کنی و رمز و مبلغ و این چیزا رو بزنی، آخرش تأیید رو که میزنی میگه: رمز اشتباهه. حالا بیا صاحب کارت رو پیدا کن و دوباره کتکش بزن که رمز رو درست بگه! - رفتم پیش روانشناس گفتم: بدبختم، افسرده ام، بیچاره ام. گفته نصف پول ویزیت رو بهت برمیگردونم، خوشحال اومدم بیرون! - عالیجناب. بانوی من عالیجناب. بانوی من.. ۴۶ دقیقه از دیالوگ یه فیلم کره ای! - رفتم فلفل سبز بخرم. گفتم آقا فلفلاتون تنده یا شیرین؟ گفت تند میخوای یا شیرین؟ گفتم تند. گفت پس تنده. گفتم نیم کیلو بده. ۸ کیلو شیرین هم میخوام از کجا بخرم؟ گفت والا نمیدونم این فلفلا رو به سوسولا میدیم، میگن تنده، ورزشکارا میگن شیرینه، ماشالا چه هیکلی!
* زنی که زندگی جانبازان جنگ جهانی را متحول کرد: جنگ جهانی اول بهترین و بدترین نوع بشر را به وجود آورد و کسانی که درگیرش بودند، هم وحشت و هم انسانیت و همدردی را به یاد میآورند. یکی از افراد دلسوز و مهربان در جنگ جهانی اول «آنا کلمن واتس لد» بود، مجسمه ساز آمریکایی که در سال ۱۹۱۷ با همسرش به فرانسه رفت. او در آنجا با مجسمه سازی به نام «فرانسیس درونت وود» آشنا شد که به سربازان مجروح و قربانی جنگ جهانی اول کمک میکرد و از او الهام گرفت. آنا برای جانبازانی که صورتشان را در جنگ از دست داده بودند ماسک میساخت و به آنها شانس زندگی دوباره میداد. نیازی به گفتن نیست که کار او زندگی افراد زیادی را متحول کرد. در آن دوران، این جانبازان را غم انگیزترین قربانیان جنگ میدانستند، چون مجبور بودند یک عمر در انزوای کامل زندگی کنند.
* باورهای غلط، اما رایج علمی که شاید شما هم به آن ها اعتقاد دارید: این ذهنیت که انسان تکامل یافته شامپانزه است، تصور نادرست رایجی درباره نظریه تکامل است. داروین هرگز ادعا نکرد که انسانها تکامل یافته شامپانزه های امروزی هستند. در حقیقت، او معتقد بود با توجه به شباهتهای زیادی که میان انسان، میمون و شامپانزه وجود دارد، حتماً همگی آنها یک نیای مشترک داشته اند که میلیونها سال پیش بر روی زمین زندگی میکرده است. - انسان در رأس زنجیره غذایی قرار دارد: گروهی از محققان فرانسوی دست به محاسبه دقیق جایگاه انسان در زنجیره غذایی زدند. نتیجه این ارزیابی آن بود که با توجه به عادتهای غذایی انسان، جایگاه او نمیتواند بالاتر از ماهیهای کولی یا خوکها باشد. تنها حیوانی میتواند در بالاترین جایگاه زنجیره ی غذایی قرار گیرد که گوشت دیگر حیوانات شکارچی را مصرف کند. بنا بر این به طور قطع این جایگاه متعلق به انسان نیست، چون غذای او ترکیبی از گوشت و گیاه است. - تقسیمبندیهای چشایی زبان: تصور رایج بر این است که زبان از نظر چشایی به چهار ناحیه شیرین، ترش، شور و تلخ تقسیم میشود و پرزهای چشایی هر یک از این نواحی تنها یک مزه ی خاص را تشخیص میدهند. اما این تصور اشتباه را باید برای همیشه فراموش کنید. در حقیقت، از نظر علمی ۵ مزه اصلی وجود دارد که همه قسمتهای زبان قادرند همگی این مزه ها را تشخیص دهند. ایده ی تقسیمبندی چشایی زبان به سال ۱۹۰۱ باز میگردد و از آن زمان، نادرست بودن این ایده بارها ثابت شده است. - شترمرغها برای پنهان کردن خود سرشان را در شنها فرو میکنند: این تصور که شترمرغها زمانی که میترسند سر خود را در شنها فرو میکنند اشتباه است. در حقیقت، این پرندگان زمانی که احساس خطر کنند، سعی میکنند با دویدن از عامل خطر دور شوند و اگر نتوانند بدوند، خود را روی زمین می اندازند و آرام باقی میمانند. شترمرغها تنها زمانی سر خود را در شنها فرو میکنند که میخواهند با بلعیدن شن و ریگ به گوارش خود کمک کنند یا در دوران تخم گذاری گودالی حفر میکنند و تخمهایشان را در آن میگذارند. - شترها در کوهانهایشان آب ذخیره میکنند: درست است که شترها قادرند تا چندین روز بدون آب زنده بمانند، اما نه به دلیل ذخیره آبی که در کوهانهایشان دارند. این تصور اشتباه است. شترها از کوهانهای خود برای ذخیره بافت چربی استفاده میکنند، نه آب. این بافت چربی انرژی لازم برای شترها را تا چندین روز تأمین میکند، چون غذا در بیابان کمیاب است. در حقیقت، کلیه ها و روده های شترها هستند که توانایی زیادی در حفظ آب بدن این حیوانات دارند.
* چگونه به شیوه درست انتقاد کنیم؟ احتمالاً شنیدن کلمات «لازمه که با هم صحبت کنیم» از زبان رئیس، همسر یا دوستتان شما را به شدت دچار اضطراب میکند. اگر شما از شنیدن راجع به کارهایی که اشتباه انجام داده اید و خطاهایی که مرتکب شده اید متنفر هستید، بدانید که تنها نیستید. ما دوست نداریم مورد انتقاد واقع شویم، ولی بازخورد صادقانه یکی از ارزشمندترین ابزارهایی است که برای بهبود فردی در اختیار داریم. انتقاد شنیدن ناراحت کننده است و توضیح دلیل آن به علوم اعصاب بر میگردد. مغز ما برای اینکه ما را زنده نگه دارد، تکامل پیدا کرده تا بسیار قدرتمندتر به اتفاقات منفی واکنش نشان دهد. مغز به این شکل تکامل پیدا کرده تا ما را امن نگه دارد؛ درست همان طور که 20 هزار سال قبل، مغز تلاش میکرد تا جوامع شکارچی-گردآورنده را در مقابل قبایل متجاوز امن نگه دارد، مغز شما هم در مقابل نظری انتقادی از طرف همسر یا رئیس شما به همان شکل عکس العمل نشان میدهد. ولی آیا فقط به این دلیل که بازخورد منفی ناراحت کننده است، طرف مقابل شما باید از ارائه آن خودداری کند؟ و آیا شما هم باید از انجام این کار خودداری کنید؟ به هیچ وجه! فقط لازم است کمی در مورد آن تفکر کنید. تحقیقاتی که در دانشگاه میشیگان انجام شده نشان میدهد که میزان کافی از انتقاد سازنده در عمل یکی از بزرگترین عوامل در پیشبینی یک تیم با عملکرد قوی است. همچنین تحقیقات انجام شده به وسیله دکتر جان گوتمن نشان داده که انتقاد سازنده میتواند نقشی مهم در زنده نگه داشتن روابط داشته باشد. هر دو تیم تحقیقاتی به نتیجه مشابهی دست پیدا کردند: برای اینکه یک رابطه یا گروه کاری به عملکرد خوب خود ادامه دهد، به ازای هر یک تعامل منفی یا انتقادی، به پنج یا شش تعامل مثبت نیاز است. - اگر انتقاد به صورت متفکرانه ارائه شود، به تیمها کمک میکند که عملکرد بهتری داشته باشند و به افراد کمک میکند که رفتار خود را بهبود دهند. همچنین آدمها را بیدار میکند و باعث میشود متوجه شوند که نباید به عملکرد فعلی قانع باشند. اگر افراد تیم شما کار خود را به شکل بدی انجام میدهند، شایستگی دانستن این موضوع را دارند تا بتوانند کار خود را بهبود دهند و اگر همسر شما به شیوه ای رفتار میکند که شما را ناراحت میکند، باید بداند که چرا؟ با در نظر گرفتن این تحقیقات، اینها سه توصیه برای انتقاد کردن است: در مورد انگیزه های خود فکر کنید. آیا شما از کسی انتقاد میکنید فقط چون که حالتان خوب نیست یا اینکه میخواهید او را به زمین بزنید؟ دست نگه دارید، نفسی عمیق بکشید و صحنه را ترک کنید. انتقاد بر اساس خشم و تحقیر تنها منجر به تخریب رابطه ها خواهد شد. هرگز به فرد حمله نکنید! در عوض، از عمل انتقاد کنید. نهایت تلاش خود را انجام دهید تا بین رفتار و شخص تفکیک قائل شوید. شخصیت فرد را مورد حمله قرار ندهید؛ روی رفتار تمرکز کنید. این به شخص اجازه میدهد که بدون اینکه حالت تدافعی پیدا کند، در مورد بازخورد فکر کند. - هر دفعه، از یک مورد انتقاد کنید: آدم ها میتوانند هر دفعه تنها یک نظر منفی را قبول کنند. تنها مهمترین انتقاد را برای مطرح کردن انتخاب کنید.
* پاسخ سؤالات جدول هفته گذشته: 1. صبحانه 2. نظامیه 3. عمارات 4. تافتون 5. گلدسته 6. رنجیدن7. آلودگی 8. نفت شهر 9. گرمسیر 10. ریسیور 11. ویرایش 12. دستگیر 13. هوشیار 14. التهاب 15. یزدانی 16. اضطراب 17. سفیداب 18. تاسوعا 19. المپیک 20. دفترچه 21. اجتناب 22. ناودان 23. همیشگی.
* حرفهای تکان دهنده: «یک فرد باهوش یک مسئله را حل میکند، اما یک فرد خردمند از رو در رو شدن با آن دوری میکند.» آلبرت انیشتن