روزنامه «ایران سپید»

شنبه 29 اردیبهشت 1397

3 رمضان 1439

19 می 2018

سال بیست و دوم شماره 5856

صاحب امتیاز:

خبرگزاری جمهوری اسلامی      

مدیر مسئول: سهیل معینی

سامانه پیامکی: 3000465040

نشانی پستی: تهران- ص.پ. 158755388

تلفن: 84711371

شماره انتشارات: 5-88548892

وبسایت: www.iransepid.ir

پست الکترونیک: iransepid@icpi.ir

.........عناوین این شماره.......

میعاد 2

مراکز پیشگام در خدمات به نابینایان را حفظ کنیم 4

هدیه ای از ادبیات مشرق زمین 6

ابزار تازه گوگل, یاریگر نابینایان میشود 9

کشکول/ عجیبترین ممنوعه ها در سراسر دنیا؛ از روروئک تا سس 12

..........میعاد

* یا رب ز کرم دری برویم بگشا, راهی که در او نجات باشد بنما؛ مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم, جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما. - درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف را خبر کردند, بخواندش و گفت: دعای خیری بر من کن. گفت: خدایا! جانش بستان. گفت: از بهر خدای این چه دعاست؟! گفت: این دعای خیرست تو را و جمله مسلمانان را. ای زبردست زیر دست آزار, گرم تا کی بماند این بازار؛ به چه کار آیدت جهانداری, مردنت به که مردم آزاری. - یکی از ملوک بی انصاف, پارسایی را پرسید از عبادتها کدام فاضلتر است؟ گفت: تو را خواب نیم روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری. ظالمی را خفته دیدم نیم روز, گفتم این فتنه است خوابش برده به؛ و آنکه خوابش بهتر از بیداری است, آنچنان بد زندگانی مرده به. «گلستان سعدی» - خوش دارم که در نیمه های شب, در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم. از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم. – خدایا! تو را شکر میکنم که به من نعمت "توکل" و "رضا" عطا کردی و در سختترین طوفانها و خطرناکترین گردابها، آنچنان به من اطمینان و آرامش دادی که با سرنوشت و همه پستیها و بلندیهایش آشتی کردم و به آنچه تو بر من مقدر کردی رضا دادم.

خدایا در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی، تو در کویر تنهایی، انیس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت نا امیدی، دست مرا گرفتی و کمک کردی... که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه و پیشبینی نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی و در میان ابرهای ابهام و در مسیری تاریک، مجهور و وحشتناک مرا هدایت کردی. «مناجاتهای شهید چمران»

........سخن هفته

* مراکز پیشگام در خدمات به نابینایان را حفظ کنیم: در کشورهای توسعه یافته و پیشگام در ارائه خدمات به نابینایان بسیاری از مراکز فعال در این عرصه دارای سابقه فعالیتهای چند 10 ساله و حتی چند قرنی هستند. به طور مسلم این امر به این معنا نیست که این مراکز با همان شیوه گذشته فعالیت میکنند, بلکه به روز شدند؛ اما به عنوان میراث تاریخی و اجتماعی نابینایان حفظ شده و فعالیتهای خود را توسعه میدهند. تا پیوند دهنده تاریخ تکامل فعالیتهای آموزشی و توانبخشی نابینایان در طول سالهای متمادی باشند. اما متأسفانه در کشور ما از این سنت ریشه دار خبری نیست؛ مراکز پیشگام در ارائه خدمات به نابینایان این مرز و بوم که قدمت آنها به زحمت به یک قرن نزدیک است یا تعطیل شدند یا در حال تعطیلی هستند. یکی از مراکز پیشگام در این عرصه مجتمع خزائلی تهران بود که با همت دکتر خزائلی شکل گرفت و به اولین مرکز فعالیتهای حرفه آموزی، آموزشی و چاپخانه بریل تبدیل شد, اما متأسفانه پس از بازسازی سالهای اخیر در آن, واگذار شده و دیگر نشانی از آن نیست. این روزها شایعاتی در مورد واگذاری برخی ساختمانهای مجتمع شهید محبی نیز به گوش میرسد که البته صحت آن تأیید نشده است, اما به هر حال موجب نگرانی است. این مراکز به عنوان تشکیلاتی که آغازگر راه توانبخشی نابینایان بوده اند باید حفظ شوند, نه به عنوان اماکنی صرفاً دارای جنبه وابستگی عاطفی برای نسلهای مختلف نابینا که البته این امر نیز مهم است, اما فراتر از آن, این مراکز باید توسعه یابند و خدمات نوین به نابینایان را در دستور کار بگذارند و در عین حال تجسم عینی تاریخ تکامل امور توانبخشی آموزشی نابینایان باشند، مراکزی برای تحقیق و پژوهش کارشناسان عرصه توانبخشی نابینایان و همچنین  مراکز توانبخشی و آموزش بروز نابینایان. وظیفه همه تشکلها و دانشآموختگان نابیناست که برای حفظ این مراکز پا جلو بگذارند و فعالیت کنند. همین امروز, وگر نه فردا دیر است و جایی برای پشیمانی نیست.

........چوب الف

* هدیه ای از ادبیات مشرق زمین: رمان زیبا و خواندنی استاد و خدمتکار, داستانی آرام و لطیف است. روایتی پرمهر از عواطف کاملاً انسانی که بی تردید از مطالعه آن لذت خواهید برد. داستان از زبان زن جوانی که به عنوان خدمتکار توسط یک آژانس خدماتی به خانه استاد ریاضیات اعزام شده است, روایت میشود. ریاضیدان و استادی نابغه که هفده سال پیش از آن در یک تصادف هولناک رانندگی دچار آسیب مغزی برگشت ناپذیری شده و به سبب این آسیب حافظه کوتاه مدت خود را از دست داده است. او تنها قادر است مطالب و رخدادهای پیش از حادثه را به یاد بیاورد و پس از این اتفاق تنها حافظه ای هشتاد دقیقه ای دارد که هر بار برای همیشه از دست میرود. همین است که هیچ یک از نه خدمتکار قبلی نتوانسته اند در خانه کوچک و فقیرانه استاد دوام بیاورند و در زمانی کوتاه آنجا را ترک کرده اند. این دهمین خدمتکار, اما راه و رسمی دیگر دارد. استاد نابغه که با این نقص ذهنی حسابی تنها شده, از طریق اعداد و قوانین پیچیده و شگفت حاکم بر آنها, با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار میکند. یوکا اوگاوا, نویسنده این رمان خواندنی از مشاهیر ادبیات ژاپن است. بر اساس رمان او که اینک به شهرت جهانی رسیده است, فیلمی ساخته شده و کتاب به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است. شخصیتهای آرام و نجیب رمان, خواننده را مسحور و مجذوب میکنند تا آنجا که نیویورک تایمز درباره شخصیت استاد مینویسد: اگر هر یک از ما ریاضیات را پیش چنین معلمی یاد میگرفتیم, حالا خیلی آدمهای باهوشتری بودیم. بسیاری از معادلات و یافته های دانش ریاضی و اعداد در روایت داستانی مطرح شده و کتاب را برای علاقه مندان به این حوزه دانش بشری جذابیتی افزون بخشیده است. حتی اگر میخواهید مخفیانه کسی را به ریاضیات علاقه مند کنید, میتوانید این کتاب را به او هدیه بدهید. از دیگر نکات جالب داستان این است که علیرغم پرداختن به جزئیات بسیار در طول داستان, از هیچ کدام از شخصیتها نامی برده نمیشود و حتی پسر زن خدمتکار همه جا با نام روتیا جذر که استاد برای او انتخاب کرده نامیده میشود. شاید بتوان گفت همین موضوع, که گاه در رمانهای جدید با آن مواجه میشویم, بر افسون فضای داستان می افزاید.

دو ترجمه مهم از کتاب به فارسی موجود است. اول ترجمه آسیه و پروانه عزیزی که در مؤسسه انتشارات نگاه منتشر شده است و دوم با نام خدمتکار و پروفسور که کیهان بهمنی به فارسی  برگردانده و توسط نشر آموت به بازار نشر عرضه شده است. از این میان اولی را مؤسسه آوانامه گویا کرده است. اگرچه شیوه گویا شدن کتاب, به سبب خوانش نمایشگونه گوینده, با ذائقه هنری بسیاری از دوستان اهل مطالعه به حق سازگار نیست, اما متن به اندازه ای جذاب, گیرا و دوست داشتنی است و در این روزهای پر از فشار سرعت در زندگی شلوغ و پرهیاهوی شهری به قدری میچسبد و حال آدم را خوب میکند که پیشنهاد میشود از دستش ندهید. "پرستو ولدخان"

........فناوریهای امیدبخش

* ابزار تازه گوگل, یاریگر نابینایان میشود: کنفرانس سالانه گوگل هفته گذشته برگزار شد و امسال هم مثل سالهای پیش، حجم خبرهای خوشی که در حوزه دسترسی پذیری کاربران معلول شنیدیم، بسیار قابل توجه بود. از شماره گذشته ستون حاضر، بررسی این اخبار را آغاز کردیم و با توجه به حجم اخبار خوش، احتمالاً این بررسی تا یکی دو شماره دیگر هم ادامه خواهد داشت. در این شماره میخواهیم به سراغ ابزار جدید و خارق العاده ای برویم که گوگل آن را به طور خاص برای نابینایان توسعه داده است. اپلیکیشنی که عرضه اش در بازار میتواند به میزان زیادی زندگی نابینایان را دستخوش تغییر کند. در جریان کنفرانس I/O غول موتورهای جستجو از نقشه های خود برای ارائه یک اپ اندرویدی به نام Lookout پرده برداشت که امسال در play store آمریکا منتشر میشود. اپلیکیشن Lookout طوری طراحی شده که کاربر نابینا یا کمبینا، باید گوشی اندرویدی را دور گردن خود آویزان کرده یا در جیب پیراهنش بگذارد و دوربین اصلی هم رو به جلو باشد. در این حالت اپلیکیشن میتواند اشیا را تشخیص داده و با راهنماییهای صوتی، فرد نابینا را در جریان محیط اطراف قرار بدهد و او را از خطرات احتمالی محفوظ نگه دارد. به عنوان مثال، Lookout میتواند به فرد نابینا بگوید که وارد اتاق نشیمن یا سرویس بهداشتی شده و این که چه وسایلی دور و بر او قرار دارند. به کمک این اپلیکیشن، مثلاً اگر یک صندلی سر راه شما قرار گرفته باشد، look out به شما خواهد گفت: «یک صندلی در ساعت ۳ قرار دارد» پس، کاربر نابینا هم ماهیت و هم موقعیت مانع مقابل را تشخیص خواهد داد. نکته عالی این که اپلیکیشن قادر به خواندن نوشته های روی در و دیوار یا کتاب و روزنامه ها هم هست که مطمئناً برای نابینایان بسیار کاربردی خواهد بود. تصور کنید یک کاربر نابینا میخواهد کلمه exit را که بر روی دری نوشته شده بیابد تا بتواند از مکانی که در آن قرار گرفته خارج شود. انجام این کار با کمک look out، بسیار ساده خواهد بود. به گفته گوگل، Lookout طوری طراحی شده که در حالت آفلاین هم وظایفش را انجام بدهد و به لطف یادگیری ماشینی، به مرور زمان در کشف علایق کاربر و ارائه پاسخهای دقیقتر به او بهتر و بهتر خواهد شد.

برای این اپلیکیشن ۴ حالت در نظر گرفته شده که کاربر متناسب با نیاز میتواند یکی از آنها را انتخاب کند. با انتخاب حالت خانه، تمرکز اپلیکیشن بر شناسایی اسباب خانه خواهد بود. در حالت کار و بازی هم بیشتر اشیا و مکانهای مربوط به شغل و نظیر آن شناسایی خواهد شد و در حالت تجربی، شما به گوگل خواهید آموخت که دریافت کدام دسته از اطلاعات محیطی برایتان ارزشمندتر است و به نوعی lookout را متناسب با نیازهایتان آموزش خواهید داد. در حالت scan هم فقط نوشته های محیط اطراف برایتان خوانده خواهد شد. در ویدئویی که در کانال ایران سپید قرار گرفته, میتوانید نحوه عملکرد اپلیکیشن را مشاهده کنید.

........کشکول

* در این جدول 18 گروه داریم که هر گروه از 3 بخش تشکیل شده است و هر سه پاسخ هر گروه در 4 حرف دارای اشتراک هستند و با توجه به اینکه واژه آخر هر گروه 5 حرفی است, یک حرف غیر مشترک میماند که رمز جدول را تکمیل میکند. پس نتیجه میگیریم در هر گروه دو پاسخ اول چهار حرفی و پاسخ سوم پنج حرفی است. رمز جدول یکی از فضایل نیک در ماه مبارک رمضان است. سؤالات: گروه اول: (معلم و مدرس-مسابقه میان دو تیم همشهری-درد و رنجی ندارد) گروه دوم: (دید و نظر-معصیت-بی مثل و مانند) گروه سوم: (توده بسیار بزرگی از آب-واحد سنجش طول انگلیسی-ملاقات) گروه چهارم: (همیان و کیسه پول-غلام و بنده زر خرید-پهلوان و شجاع) گروه پنجم: (عقیده و یقین-سایبان چشم-میوه دهنده) گروه ششم: (آرد کنجد-حافظه اصلی کامپیوتر-محل فعالیت کارمند) گروه هفتم: (آقای انگلیسی-شادمانی و خوشی-جای گرفته و قرار یافته) گروه هشتم: (شرح و تعبیر-آگاه و هوشیار-بیچاره و درمانده) گروه نهم: (پیشانی-اصیل و شریف-پهلویی و کناری) گروه دهم: (بر جوانان عیب نیست-زیارت کنندگان-روزی که در آن هستیم) گروه یازدهم: (بهار خواب-مسیحی و نصرانی-بلندترین قله جهان) گروه دوازدهم: (جانشین و قائم مقام-بنیانگذار و مؤسس-پیامبران) گروه سیزدهم: (قاتل و آدمکش-نجات دهنده-لقب پادشاهان حبشه) گروه چهاردهم: (مقابل رویه-مقابل چپ-ارسال توپ در فوتبال) گروه پانزدهم: (گاز خورشید-جسم باریک استوانه ای فلزی-اداره دارایی قدیم) گروه شانزدهم: (پدال دوچرخه-نوعی مار سمی-نازک و کم قطر) گروه هفدهم: (صحرای مصر-انس گیرنده-سهولت و راحتی) گروه هجدهم: (جاری و ساری-رشته باریک و دراز-از درختان پر شاخ و برگ). شما تا چهارشنبه هفته جاری فرصت دارید رمز جدول را با شماره پیامک 3000465040 به ما اعلام کنید. رمز جدول هفته گذشته: مدتی است که حیرانم و تدبیری نیست. برنده این هفته جدول خانم شهناز ذاکری از تهران است.

* جدی نگیرید: اوایل دهه هشتاد مد شده بود یه جوری ژل و کتیرا به مو میزدیم که عین استخون لگن سفت میشد. مورد پیش می اومد طرف مینشست پشت موتور با سرعت دویستا میرفت, ولی موهاش تکون نمیخورد که هیچی, تازه اگه تصادفم میکرد موهاش نقش کلاه کاسکت براش بازی میکرد! - یارو یه عمر مواد مصرف میکنه هیچیش نمیشه, من یه ساعت و نیم فوتبال بازی کردم ۴ روزه بدن‌درد دارم, نمیدونم چرا میگن ورزش برا سلامتی خوبه؟! - من هر شب قبل از خواب سه دقیقه به هزینه های دندون پزشکی فکر میکنم, بعد خود به خود بصورت چهار نعل میرم به سمت سرویس بهداشتی و مسواک میزنم! - آدامس شیک قبلاً بقیه پول حساب میشد, الان باید پول بدی بخریش! - حال بهم زنتر از sms «شما ۸۰ درصد بسته خود را مصرف کرده اید» فقط همین جمله است:

اعتبار حساب اصلی و اینترنت شما رو به پایان است. لطفاً هرچه سریعتر یه خاکی توی سرتون بریزید. - بابام داشت پایتخت میدید, بهش گفتم خسته نشدی انقد اینو میبینی؟ گفت دیگه کسی که ۷ ساله دانشگاه میره نباید از خستگی حرف بزنه، خیلی کینه ای شدن جدیداً! - به یکی گفتم: خدا تورو به زمین گرم بزنه! الان روی شنهای سواحل آنتالیا دراز کشیده یا سوء تفاهم شده... یا نیت من خیلی پاکه!!

* عجیبترین ممنوعه ها در سراسر دنیا؛ از روروئک تا سس:

روروئک: در کشور کانادا طی اقدامی برای حفظ ایمنی کودکان، استفاده از روروئک ممنوع اعلام شده است. از سال ۲۰۰۴ استفاده از این وسیله غیر قانونی است و نوزادان تا زمانی که راه رفتن را یاد بگیرند, تنها میتوانند چهار دست و پا راه بروند. کسانی که از روروئک استفاده یا اقدام به فروش آن کنند، تا ۱۰۰ هزار دلار جریمه میشوند. - افراط در استفاده از سسهای سرکه، کچاپ و مایونز: در کشور فرانسه استفاده از این چاشنیها در مدارس دولتی محدود شده است. این قانون در اقدامی برای بهبود کیفیت وعده های غذایی مدارس برای دانشآموزان وضع شد. قانون مذکور بیان میکند: «دسترسی به تمامی سسها (سرکه، کچاپ و مایونز) نباید آزاد باشد و این مواد میبایست با توجه به نوع غذا سرو شوند». –

روز ولنتاین: جشن گرفتن روز ولنتاین در کشورهای پاکستان، اندونزی و عربستان سعودی ممنوع است. کشور پاکستان در سال ۲۰۱۷ این مناسبت را ممنوع اعلام کرد به دلیل آنکه سنتی اسلامی نیست و روی شکلی از عشق تأکید دارد که معطوف به خداوند نیست. – چاقی: اگر در ژاپن زندگی کنید و بین ۴۰ تا ۴۷ سال سن داشته باشید، قانونی وجود دارد که محل کارتان را ملزم میکند اندازه دور کمرتان را اندازه بگیرند. اگر اندازه دور کمرتان بیشتر از مقداری باشد که دولت ژاپن ملزم کرده، به شما مشاوره رژیم غذایی میدهند و محل کارتان جریمه میشود. – آدامس: واردات آدامس به کشور سنگاپور غیر قانونی است، به استثنای آدامسهای ویژه ای که استفاده پزشکی دارند. سنگاپور در مورد اجرای این قانون بسیار سختگیر است، تا جایی که خاطیان آن تا ۱۰۰ هزار دلار جریمه و به زندان محکوم میشوند. – سر و صدا: در ایالت ویکتوریای کشور استرالیا تولید صداهای بلند در ساعات مشخصی از روز ممنوع است. به ویژه تولید سر و صدا شبها، در ساعات خواب مردم خلاف قانون است. در روز آدینه مقدس (یکی از تعطیلات مذهبی مسیحیان که در آن روز مراسمی را به یاد مصلوب شدن و مرگ مسیح برگزار میکنند) تولید صداهای بلند در تمام طول روز ممنوع است. – کفش پاشنه بلند: از سال ۲۰۰۹، مردم یونان از پوشیدن کفشهای پاشنه بلند در مکانهای تاریخی منع شده اند. نوک کفشهای پاشنه بلند فشار بیش از اندازه ای به زمین وارد میکند و این مسأله میتواند باعث صدمه زدن به مکانهای تاریخی شود.

* ندانستنیهای جالب: آغا محمدخان در کرمان 20 هزار چشم درآورد: با اینکه آغا محمدخان قاجار فردی سختگیر و خشن بود و آن هنگام که مشغول درگیری و جنگ با رقیبان داخلی بر سر تاج و تخت شد، هیچ رحم و مروتی از خود نشان نداد، اما ماجرای «از حدقه در آوردن 20 هزار جفت چشم» نمیتواند درست باشد. آنچه کسانی چون «سر پرسی ساکس» انگلیسی، حدود یک قرن پس از این واقعه نقل کرده اند این است که آغامحمدخان پنج ماه پیاپی کرمان را محاصره میکند. پس از محاصره ای سنگین و به وجود آمدن قحطی، 10 هزار نفر از مردم شهر خود را به خان قاجار تسلیم میکنند و... پس از آن خان قاجار به سربازانش دستور داده تا چشمان کسانی را که باقی مانده اند از حدقه بیرون آورند و آنها را با دقت بشمارند و تهدید میکند که اگر این تعداد از عدد مشخص شده کمتر باشد، چشمان خود آنها را از کاسه در خواهد آورد. البته ساکس عددی را برای تعداد چشم ها ذکر نکرده, ولی به دقت درباره تعداد مردم یا افرادی که کشته یا اسیر شده اند حرف زده است. «میرزا محمد شیرازی» و «محمدتقی ساروی» که اتفاقاً هر دو از نویسندگان دستگاه زندیه بودند نیز بدون آن که عدد و رقمی در نوشته های خود بیاورند، صرفاً از اسیر شدن کسانی نوشته اند که جزء اردوی لطفعلی خان بوده اند، اما پس از فرار او به بم، در کرمان باقی ماندند و پس از شنیدن خبر اسارت خان زند، تسلیم آغامحمدخان شدند. منابع غیر مستند دیگر، اعداد متناقضی مثل «هفت هزار جفت» یا «هفت من» (واحد مرسوم برای اندازه گیری وزن در آن زمان) را هم بیان کرده اند. اما برای پاسخ به این سؤال قبل از هر چیز باید از خود بپرسیم که جمعیت کرمان در آن زمان چقدر بوده است؟ احتمالاً این پاسخ ما را راحتتر به جواب نهایی میرساند. اگر اطلاعات غلوآمیز سر پرسی ساکس را بپذیریم که همان اول کار، 10 هزار نفر تسلیم آغامحمد خان شدند و 12 هزار نفر به خاطر پناه بردن به یکی دیگر از حامیان قاجارها، نجات پیدا کردند و هشت هزار نفر جزء کشته ها بودند، به علاوه هزار نفری که از شهر کوچ کردند و پنج هزار نفر که در شهر باقی ماندند، جمعیت کرمان در آن زمان باید 36 هزار نفر باشد. با تکیه بر همین اطلاعات (هرچند اشتباه به نظر میرسد) مشخص است که اگر 22 هزار نفر نجات یافته باشند از جمعیت 36 هزار نفری 14 هزار نفر باقی میمانند. یعنی اگر فرض کنیم خان قاجار تمامی این افراد را هم نابینا کرده باشد، باز تعداد 20 هزار جفت چشم اشتباه است, ولی نمیشود تصور کرد در یکی از بحرانیترین و آشوبزده ترین دوران تاریخ ایران -یعنی خرداد سال 1173- زمانی که شهرهای بزرگی همچون تبریز و اصفهان و شیراز به زحمت چنین جمعیتی داشتند، کرمان اینقدر پر جمعیت بوده باشد. میبینید که با فرض اشتباه, باز این داده صحت ندارد، حال اگر جمعیت کرمان را کمتر از این در نظر بگیریم، دیگر با اطمینان میدانیم که خان قاجار آن قدر که میگویند هم بیرحم نبوده است.

* پاسخ سؤالات جدول هفته گذشته: 1. مانیل 2. دستمزد 3. تیر 4. یاکوزا 5. هاشور 6. سورئالیسم 7. تهی دست 8. کلوپاترا 9. هبوط 10. حاجب 11. یغما 12. رادیو 13. آویزان 14. نیستان 15. ملانین 16. ولت 17. ترم 18. دسیبل 19. برنینی 20. یدک 21. رها 22. یوآن 23.  نقاب 24. یولاخ 25. ستودان 26. تخصیص.