این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
در نکوهش تلگرام نشینی نابینایانروزگاری نه چندان دور، وقتی در مورد موضوع یا پدیده ای سؤالی برایمان مطرح میشد، اولین راهکاری که به ذهنمان می رسید این بود که دست به دامان جناب google بشویم تا راهی پیش پایمان بگذارد. |
به گزارش ایران سپید در مسیر جستجو هم با خیل وبسایتها یا وبلاگهایی مواجه میشدیم که صاحبانشان نظرات یا راهکارهایشان را در باره آنچه به دنبالش میگردیم، با دیگران به اشتراک گذاشته اند. حالا اما قضیه کاملاً متفاوت است و فضای وب فارسی دیگر از محتوای تولید شده به وسیله صاحبان وبلاگها و وبسایتهای شخصی تقریباً تهی شده است و انحصار تولید محتوا افتاده است به دست ارگانها یا وبسایتهایی که سرمایه ای آنچنانی پشتشان خوابیده تا به افکار من و شما جهت بدهند. آنها که دست به قلم بودند هم حالا دیگر ترجیح میدهند مطالبشان را به جای انتشار در فضای وب، در شبکه های اجتماعی منتشر کنند. اتفاقی که البته از آن جهت که بستر برقراری ارتباط میان تولید کننده و خواننده محتوا را فراهم میکند، بسیار هم مبارک است اما از این نظر که دیگر امکان یافتن این مطالب در جستجوهای اینترنتی وجود ندارد، بالقوه میتواند اتفاق خطرناکی باشد.
این روزها با فراهم شدن دسترسی نابینایان به تلگرام از طریق telelight یا blindgram، نابینایان هم که چند سالی بود خلأ مطالب تخصصی این گروه در فضای وب را در وبسایتها و وبلاگهای شخصیشان پر میکردند، گرفتار موجی شده اند که کل جامعه را فرا گرفته و دیگر اشتراکگذاری مطالب را به تلگرام یا فضاهای مشابه محدود کرده اند. نگاهی به آمار تولید محتوای تخصصی نابینایان در وب فارسی روندی خطرناک و تأمل برانگیز را نشان میدهد؛ به عنوان نمونه، در یکی از پر ترددترین وبسایتهای ویژه نابینایان در طول دی ماه سال جاری تنها ۷۰ مطلب تولید شده است. این در حالی است که در مدت مشابه در سال ۹۵ آمار انتشار پست در همین وبسایت رقمی معادل ۲۳۰ پست بوده است. بر اساس این آمار، در طول دی ماه ۹۵، این وبسایت میانگین روزانه ۷.۶ مطلب را در اختیار مخاطبانش قرار میداد که این آمار در همین ماه در سال ۹۶ به ۲.۳ مطلب در روز رسیده که کاهشی ۳۳۰ درصدی را نشان میدهد.
پر واضح است که این کاهش عرضه مطالب در فضای وب به معنای عدم تولید محتوا نیست و فقط به این معنا است که محتوای تولید شده از مسیری غیر از وبسایتها به اشتراک گذاشته میشود که این موضوع به خودی خود میتواند اتفاق نامیمونی به حساب آید. بیایید با هم فلان پژوهشگر را تصور کنیم که میخواهد پروژه ای تحقیقاتی را در باره نابینایان به انجام برساند. آیا بزرگترین منبع او چیزی غیر از محتوایی خواهد بود که نابینایان در موضوعات مختلف تولید کرده اند؟ محتوای تولید شده اگر فقط در کانالها و گروههای تلگرامی ما جا خوش کرده باشد، تکلیف آن محقق چیست و از کجا باید به آنها دست یابد؟ برای این معضل، نمونه های دیگری هم میتوان پیدا کرد. مثلاً نابینایی که تازه مسلح به سلاح رایانه شده و میخواهد مطالب آموزشی در این خصوص پیدا کند، قاعدتاً شناختی هم از کانالها و گروههای تلگرامی ندارد و باید به google متوسل شود اما این موتور جستجو هم جز مطالب تاریخ گذشته چیزی در اختیارش نمیگذارد.
آنچه قلم به دستهای فضای مجازی در تولید محتوا مورد غفلت قرار میدهند این است که قرار است مطالبی برای عموم کاربران اینترنت تولید شود؛ نه فقط آنها که دنبال کننده شما در فلان شبکه اجتماعی هستند یا عضو کانالتان در فلان پیامرسان شده اند. تجربه ثابت کرده که پیامراسنها یا شبکه های اجتماعی خیلی هم دیرپا نیستند و بر سر تلگرام هم همان بلا خواهد آمد که روزگاری بر سر viber و whatsapp آمد. پس، بیایید با انتشار مطالبمان در وبلاگها و وبسایتها، ماندگاریشان را تضمین کنیم و همزمان، با اشتراکگذاریشان در شبکه های اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسان، به افزایش خواننده و بیننده شان کمک کنیم.