نگاهی به نمایش خیابانی "سلبریتیهای گمنام"حسن پارسائی: باید اذعان داشت طراحی و کارگردانی نمایش خیابانی "سلبریتیهای گمنام" بسیار ساده و معمولی انجام شده و اجرا غیر از این ویژگیهای زیبا و نسبی مربوط به مقوله بازیگری، چیزی برای تماشاگران ندارد و عملا یک معرکهگیری تفریحی ساده خیابانی به شمار میرود. |
به گزارش ایران سپید نمایشهای خیابانی به علت آنکه بیشتر در دیدرس تماشاگرانند و ضمنا برای دیدن آنها نیازی به تهیه بلیت هم نیست، از همان آغاز هر نوع مانعی برای دیدهشدنشان از میان برداشته شده و از این لحاظ برای تماشاگران مأنوستر و حسیترند؛ ضمن آنکه واقعی بودن و میزان باورپذیر شدنشان، حتی در گونههای تخیلی، تمثیلی و نمادین، برای مخاطبان بسیار بیشتر، بدیهیتر و پذیرفتنیتر است. البته فرصت را هم برای همه گروههای سنی از کودک گرفته تا بزرگسال عملا فراهم میکند که تماشاگران چنین نمایشی باشند و از آن لذت ببرند. در رابطه با اجرای آن دسته از نمایشهای خیابانی که "کمدی"اند یا رویکرد طنزآمیز دارند، این استقبال چند برابر میشود. باید یادآور شد در دسترس و دیدرس بودن چنین نمایشهایی، آنها را در صورت اجرای مستمر انواعشان به آسانی جزو برنامه تفریحی "ذهن و احساس" تماشاگر میکند و عملا جزو زندگی فرهنگی مردم میشود.
نمایش "سلبریتیهای گمنام" به نویسندگی فرامرز کلانتری و کارگردانی سپیده حجامی که به عنوان اجرایی از بوشهر جزو برنامه چارت اجرایی سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر قرار گرفته است، به موقعیتی بسیار ساده و معمولی میپردازد که در آن یکی از دو بازیگر اصلی نقش مردی را بازی میکند که به تهران آمده تا طلباش را از یکی از همشهریان سیاهپوستش که به گونهای کنایی او را "مورگان فریمن" (یکی از هنرپیشگان سیاه پوست و مشهور سینمای هالیوود) صدا میزند، بگیرد. بازیگر دیگری هم در صحنه است که نوازنده و ترانهخوان یا به عبارتی هنرمند معرفی میشود. فرد سیاهپوستی که بدهیاش را پس نمیدهد، ظاهرا به گونهای با سینما و بازیگران در ارتباط است و یا وانمود میکند که با آنها رابطه دارد. این فرد جنوبی نه تنها بدهیاش را پس نمیدهد، بلکه فریبکارانه هر دو پرسوناژ "کوچک جثه" (نوازنده و ترانهخوان و فردی که طلبکار است) را با تملق و تعریف از هنرمند بودنشان گول میزند و با استفاده از "فرش قرمز" طی مراسمی از آنها به عنوان هنرمند تقدیر میکند تا بلکه پرسوناژ مورد نظر از طلباش چشم پوشی کند.
خط محتوایی و کلی این اجرای خیابانی نشان میدهد که موضوع مهمی در کار نیست و حتی مضمون مورد نظر بسیار سطحی هم است؛ ظاهرا قصد نویسنده آن بوده که صرفا فرصتی ایجاد کند تا "بازیگران کوچک جثه" از طریق طنز و کنایات و جدلهای لفظی تا حدی "مزهپرانی" کنند و البته موسیقی شاد جنوبی هم که به طور زنده اجرا می شود، چاشنی نمایش خیابانی "سلبریتیهای گمنام" شده است.
آنچه در این اجرا توجه تماشاگران را به خود معطوف میکند، بازی نسبتا خوب "بازیگران کوچک جثه" است که یکی از آنها هم "معلول" است، وگرنه اجرا هیچ داده و داشته قابل اعتنایی برای تماشاگران ندارد. بخشی از طنز گفتاری و کنایی هم عمدتا درباره شهر تهران و بدیها و خوبیهای آن است.این نمایش خیابانی در کل از لحاظ متن و اجرا، "شوخی محور" است؛ همه چیز به یک شوخی بیمزه و دلبخواهی مربوط شده و گرچه اجرا ظاهرا کمیک است، اما عملا تماشاگران را زیاد نمیخنداند.
کارگردانی نمایش "سلبریتیهای گمنام" بسیار ساده و میزانسنها معمولیاند و نکته تأویل داری را به نمایش نمیگذارند. همانطور که قبلا اشاره شد، تنها ویژگی این نمایش استفاده از بازی نسبتا خوب بازیگران است که از توانمندیهای حرکتیشان خوب استفاده میکنند و تقریبا برای هر مضمون و دیالوگی قائل به کاربری حالات چهره و بدنشان هستند. بازی در حالت نشسته بازیگر "کوچک جثه معلول"، زیبا، قابل اعتنا و درخور توجه است. در این رابطه، بازی بازیگر "کوچک جثه" دیگر هم دست کمی از جذابیت بازی این بازیگر ندارد و اگر این بازیگران با همان لباسهای محلی جنوبی (دشداشه) روی صحنه ظاهر میشدند، بازی آنها به مراتب جذابیت بیشتری داشت.
باید اذعان داشت طراحی و کارگردانی این نمایش بسیار ساده و معمولی انجام شده و اجرا غیر از این ویژگیهای زیبا و نسبی مربوط به مقوله بازیگری، چیزی برای تماشاگران ندارد و عملا یک معرکهگیری تفریحی ساده خیابانی به شمار میرود.