مشروح نطق حجت نظری به شرح زیر است:
مدتی است حادثه زلزله کرمانشاه را پشت سر گذاشتیم به همه هموطنان عزیزم و به خصوص کردهای گرامی عرض تسلیت دارم متاسفانه کام همه ما ایرانیان هنوز از این حادثه تلخ است. به واسطه گرامیداشت روز جهانی معلولین میخواهم در آغاز عرایضم با گریزی بسیار کوتاه، به این حادثه از دریچه دیگری بنگرم و طرح سوالی نمایم.
در زمان زلزله، معلولین جسمی حرکتی چگونه میتوانند خود را از حادثه نجات دهند؟ آیا نه این است که این عزیزان مظلوم ترین قربانیان حوادث ناگوار طبیعی چون زلزله خواهند بود که کمترین مجال برای رهانیدن خود از دام مرگ را نخواهند یافت؟ این نکته ی قابل تامل می بایست در مدیریت بحران ما را بیش از پیش متوجه هم وطنان کم توان جسمی حرکتیمان نماید.
همانطور که مستحضرید کم توانی جسمی-حرکتی و معلولیت می تواند بخشی از چرخه ی زندگی هر فردی باشد که به فراخور شرایط، حوادث و علل گوناگون از جمله تصادف؛ یا برای جانبازان سرافراز در راه دفاع از میهن، یا از بدو تولد تا کهنسالی با درجات مختلف و در بازه های زمانی متفاوت یک شخص را درگیر نماید و معلولیتی را به همراه داشته باشد.
جناب آقای رئیس، همکاران گرامی، خبرنگاران محترم و شهروندان شریف تهرانی؛ همه ی ما حتما این جمله را بارها شنیده ایم که «معلولیت، محدودیت نمی آورد» اما میخواهم امروز به نوع دیگری آن را بیان کنم و به جرات بگویم بله! «معلولیت برای یک شهروند تهرانی قطعا محدودیت به همراه دارد» محدودیتی که نه نشات گرفته از عدم اراده و ناتوانی او، بلکه ناشی از غفلت و کوتاهی مدیران و مسئولین شهری برای ایجاد یک شهر دسترس پذیر است.
یک فرد معلول چگونه می تواند خود را یک شهروند تهرانی بداند وقتی که کمترین بهره را از فضای زیست شهری خود نمی برد و از کمترین خدمات شهری استفاده نمی کند. زمانی که فرد با ویلچر برای یک تردد ساده در سطح شهر در بهترین شرایط می بایست پس از هماهنگی های بسیار، ساعتها منتظر اتومبیل های مخصوص تردد معلولین باشد.
چند درصد از فضاهای عمومی شهری مناسب حضور معلولین است؟ چرا شهر ما از حضور لطیف و موثر این همه استعداد در حوزه های مختلف محروم است؟
به رغم سپری شدن سالیان طولانی از وضع قوانین مرتبط با معلولین، گویی تنها گرد فراموشی بیشتری برای توجه به این قشر از جامعه به بار آورده است، با توجه به تبصره ۲ ماده یک و تبصره ماده ۴ قانون جامع معلولین مصوب سال ۱۳۸۳ مجلس شورای اسلامی، که به صراحت شهرداریها را موظف به انجام اقداماتی در حوزه مناسب سازی شهر نموده است، شورای اسلامی شهر تهران از سال ۱۳۸۴ مقررهای با عنوان «مناسب سازی فضاهای شهری برای جانبازان و معلولین جسمی و حرکتی» به تصویب رسانده است. اما ارمغان این مصوبه ۱۲ ساله در عمل چیست؟ چرا مهلت دو ساله ی اجرای مصوبه با وجود گذشت ۱۲ سال هنوز شهر را شهری مناسب برای حضور این عزیزان نکرده است؟ ستاد مناسب سازی فضاهای شهری که مسئولیت نظارت بر اجرای مصوبه را داشته، می بایست پاسخگوی عدم تحقق اهداف این مصوبه باشد.
جدای از اینکه فضاهایی که تا قبل از تصویب این مصوبه ایجاد شدهاند و میبایست با اختصاص بودجههای مناسب سالانه و به صورت اولویت بندی شده، با یک برنامهریزی هوشمندانه و به صورت نظام مند مناسب سازی میشدند، باید عدم مناسب سازی فضاهای عمومی شهری و معابری که پس از این مصوبه ایجاد شدهاند را با حساسیت بیشتر مورد مداقه جدی قرار داد. اینکه از سال ۸۴ به بعد مناسب سازی در فضاهای جدید باید به عنوان یک رویکرد ضروری در ساخت و ساز فضاهای عمومی شهری در نظر گرفته شود و کد پروژهایی که به اسم مناسب سازی فضای شهری در بودجههای سالیانه ذکر می شدند برای بهبود کیفیت فضاهای ساخت گذشته مورد استفاده قرار گیرد، حقیقتی است که متاسفانه به واقعیت بدل نشده است.
چرا باید زیرگذر چهاراره ولیعصر یا زیرگذر میدان ولیعصر جدای از در نظر نگرفتن همه ی نگاه های نادرست سواره محوری که در شکل گرفتن آن وجود دارد، ایجاد شود، اما باز هم سختترین و پیچیدهترین دسترسیها را برای کم توانان جسمی حرکتی در نظر بگیرد. دسترسی که تردد از مسیر آن برای یک فرد عادی زمان بر است، چه رسد به یک فرد با محدودیتهای حرکتی!
قطعا با شهرسازی قلدر مابانه نه تنها معلولین را از زندگی شهری عادی محروم کردهایم، بلکه همه ی شهروندان را نیز از حضور و مشارکت این عزیزان بی بهره میکنیم و این، خسرانی دو جانبه به همراه دارد.
از طرف دیگر می خواهم توجه شما عزیزان را به اجراهای نادرست اقدامات به اصطلاح مناسب سازی جلب نمایم که با وجود صرف بودجههای کلان نتیجه ی قابل قبولی از آن منتج نشده است. کف سازی های نادرست و گاها خطرسازی که برای نابینایان ایجاد شده یا رمپهای پر شیبی که یک ویلچر نشین حتی با وجود همراه نمیتواند از آن استفاده کند، نمونههایی از این دست «نامناسب سازی فضاها» با استفاده از ردیف بودجههای «مناسب سازی معابر و فضاهای شهری» است. پس سپردن کار به متخصصان امر و نیز نظارت دقیق بر فعالیت آنها خود میتواند گامی مهم در راستای ایجاد شهر دسترس پذیر محسوب شود.
با توجه به دغدغه و وظیفهام در خصوص مشارکتهای مردمی، اذعان میدارم که سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه معلولین و فعال با حضور معلولین، از جمله اندیشه محورترین و از طرف دیگر کارآمدترین ngo های شهر تهران هستند که به درستی می توان آنها را پرچمدار فعالیتهای داوطلبانه گروهی دانست. در آستانه روز کار داوطلبانه، ۱۴ آذر ضمن گرامیداشت این روز و هفته پیش رو، از تک تک کنشگران این تشکر میکنم که ایثارگرانه در راستای ساختن محیط شهری مطلوب برای خود و هم نوعانشان تلاش میکنند. لازم است این سازمانهای مردم نهاد در مراحل تصمیمسازی، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و مدیریت به عنوان مشاوران آگاه و مسئول نقش خود را ایفا نمایند تا خطاهای مدیریت شهری در این زمینه به کمترین حد خود کاهش یابد. ستاد توان افزایی و حمایت از فعالیت سازمان های مردم نهاد با تکیه بر توان بالا و ظرفیت بی بدیل شهروندان تهرانی، با ایجاد زمینه مناسب و انجام تسهیلگری لازم در حوزه مدیریت شهری، قطعا شرایط را برای حضور مداوم و موثر سمنها برای نقش آفرینی هر چه بیشتر این گروههای ارزشمند مردمی و موثر در بهبود کیفیت زندگی شهر تهران، فراهم خواهد نمود. یکی از عرصههای بسیار مهم برای فعالیت سازمانهای مردم نهاد متخصص شهری در نحوه دستیابی به شهر دسترس پذیر است. سمن ها می توانند از زاویه دید معلولین و با تلفیق این نگاه با رویکردهای تخصصی، بهترین مشاوران و در عین حال مجریان برای همه پروژههای شهری باشند. همچنین لازم است در ارزیابیهای اجتماعی و فرهنگی، قبل، حین و بعد از اجرای پروژه بستر دریافت نظرات سازمانهای مردم نهاد فراهم شود تا حداقل در اجرای پروژههای جدید شهری کمترین خطا را در مسیر دستیابی به شهر دسترس پذیر داشته باشیم.
همه باید به این مهم توجه کنیم که هیچ فرد، نهاد یا دستگاهی به تنهایی نمیتواند در این حوزه موفق عمل نماید. باید همه دست به کار شویم.
ضمن گرامیداشت مجدد یاد و خاطره جانباختگان زلزله اخیر غرب کشور، حتما همه شما بزرگواران اذعان دارید که، نمی توان از کنار نقش و جلوه مشارکتهای مردمی در این روزها به آسانی عبور نمود. مردم احساس کردند که باید وارد میدان و دست به کار شوند و همگی نظاره گر بودیم که چه مسئولانه هر چه در توان داشتند در اختیار هموطنان آسیب دیده قرار دادند. نباید این درس بزرگ که مردم شریف ایران بارها آن را به نمایش گذاشته اند فراموش کنیم.
با مورد توجه قرار دادن و بسترسازی کارداوطلبانه فردی، علاوه بر کارداوطلبانه گروهی می توان ظرفیت عظیم مشارکتهای مردمی را به مدد مدیریت شهری آورد. در شهرمان کم نیستند مردمانی مهربان که مدیریت شهری باید فضا را برای بروز انواع مشارکت ایشان آماده کند، تا به معنای واقعی حس تعلق شهروندی شکل گیرد.
ما امروز در حالی در مورد خدمات رسانی به معلولین سخن میگوییم که بسیاری از این عزیزان علاقهمند به فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... در شهر هستند اما متاسفانه این بستر برایشان فراهم نیست. نباید فراموش کنیم که ظرفیت بالای این شهروندان خود نیرویی عظیمی است که به دلیل فراهم نبودن امکانات از آن محروم هستیم. باید امروز از این سخن می گفتیم که چرا میزان مشارکت معلولین پایین است یا راههای افزایش مشارکت ایشان را بررسی میکردیم، اما با تاسف بسیار خود مورد سئوال هستیم که چرا بستر این مشارکت ارزشمند فراهم نیست؟
همکاران گرامی؛ از شما میخواهم درکنار هم، در این دوره مدیریت شهری به دور از اقدامات نمادین و شعاری، برای حضور پررنگ شهروندان معلول پرامید و تاثیرگذار تهرانی در همه عرصههای شهری اعم از سکونت، حرکت، فعالیت و فراغت برنامهریزی و سیاستگذاری دقیق انجام دهیم.
قطعا شورای پنجم شهر تهران خود را متعهد به توجه جدی به معلولین میداند و ضمن تقویت ردیف بودجه مربوط به این مهم، و نهادینه سازی رویکرد انسان محوری با توجه ویژه به مناسب سازی در اجرای پروژههای شهری و بهرهمندی از ظرفیتهای مردمی، با نظارت دقیق و همه جانبه تلاش میکند تا تهران را به شهر مطلوب زندگی بدل کند تا در انتها همه با افتخار بگوییم تهران شهرهمه است.