در ماجرای قتل آتنا اصلانی چه سر نخ های دیده نشدرئیس قوه قضائیه با صدور دستور ویژهای خواستار رسیدگی فوری به پرونده قتل آتنا شد |
به گزارش ایران سپید روری بر پرونده قتل آتنا، دختربچه هفتساله پارس آبادی که شرح ماجرای مرگ دلخراش او در چنگ یک جنایتکار شیطانصفت، خانوادههای ایرانی بویژه مادران را در شوک و اندوه فرو برده، حقایق ناگفتهای را فاش میکند. حقایقی که کارآگاهان زبده و خبرنگاران با تجربه را نیزمتوجه غفلتهایی در وقوع این قبیل جنایتها و کشف این پرونده هولناک میکند. غفلتهایی که سبب شد بیست روز جسد آتنا و راز قتل هولناکش پنهان بماند و نقاب از چهره قاتل بیرحم پس نرود. ضمن اینکه او حتی چند شبانه روز، حیلهگرانه و بهعنوان دلسوز و غمخوار خانواده آتنا همراه آنها و مردم شهر، کوچه به کوچه و کوی به کوی به ظاهردرجستوجوی دخترک ناپدید شده بود.صبح روز 28 خرداد، بهنام اصلانی پدر آتنا، مثل اغلب روزها بساطش را برای فروش پوشاک مقابل کارگاه رنگرزی اسماعیل-قاتل- گسترده بود در حالی که این جنایتکار شیطان صفت به نقشه شومش فکرمی کرد. آن روز آتنا که ازشدت گرما تشنه شده بود طبق معمول وارد کارگاه رنگرزی شد تا آب بنوشد. اما رنگرز شیطان صفت که بهدنبال فرصت مناسبی بود بسرعت در دکانش را بست و آتنا را با زور و تهدید به پشت پستو کشاند و...
سرانجام پنج روز پس از ناپدید شدن آتنا، مرد رنگرز بهعنوان مظنون اصلی بازداشت شد. کارآگاهان بازجویی از او را آغاز کردند اما قاتل در تمام مراحل تحقیق به مأموران بازجو گفت هرگز آن روز آتنا را ندیده است. در حالی که جسد دختربچه درون یک بشکه پلاستیکی در پارکینگ اختصاصی خانهاش در زیر تودهای از ماسه قرار داشت. این درحالی بود که مرد رنگرز، روز ناپدید شدن آتنا، دختربچه را در کارگاهش خفه کرده، طلاهایش را ربوده و در گوشهای از پستوی دکانش پنهان کرده و سپس جسدش را در پارکینگ خودرویش درون بشکه پلاستیکی انداخته بود. پانزده روز از بازداشت قاتل در بازداشتگاه اداره آگاهی گذشته بود اما عامل جنایت در تمام مراحل بازجویی لب به اعتراف باز نکرد. تا اینکه کارآگاهان در بازبینی دوربینهای مداربسته مغازههای اطراف رنگرزی، به سرنخ مهمی دست یافتند. تصاویر دوربینهای مداربسته بانک و مغازهای دیگر که در یک طرف کارگاه رنگرزی قرار داشت نشان میداد آتنا با گذر از پیاده رو وارد کارگاه رنگرزی شده اما پس از آن ناپدید شده بود. پس این موضوع نمیتوانست مدرک غیرقابل انکاری برای قاتل حیله گر باشد.جسد آتنا از بیست روز پیش از کشف، در پارکینگ خانه مرد جنایتکار و داخل بشکه پلاستیکی قرار داشت. اما پرسش اینجاست که مأموران چرا به فکر بازرسی از خانه مرد رنگرز، خودرو و پارکینگ اختصاصیاش نیفتاده یا کارگاه رنگرزیاش را جستوجو نکرده بودند. در این صورت هم جنازه آتنا در پارکینگ پیدا میشد و هم طلاهای دختربچه در جستوجوی کارگاه رنگرزی به دست میآمد و با چنین کشفیاتی پلیس میتوانست راز جنایت را خیلی زودتر کشف کند.عجیب اینکه با گذشت بیست روز از ناپدید شدن آتنا، همسر دوم قاتل بود که جسد او را درون بشکه پارکینگ پیدا کرد وموضوع را به مأموران پلیس خبر داد.همانگونه که در گزارشهای پیشین گروه حوادث «ایران» آمده بود همسر دوم اسماعیل رنگرز که پس از دستگیری این مرد به او ظنین شده بود به فکر افتاد خانه را جستوجو کند تا شاید نشانهای از دختربچه گمشده بهدست بیاورد. چون خبر داشت پیش از این ماجرا هم شوهرش یک بار در رابطه با پیدا شدن جسد زنی در بیابان، برای مدتی بازداشت بوده است. ازسوی دیگر خبر داشت که همسر اول شوهرش پیش از او به خاطر خیانت این مرد طلاق گرفته بود. او شنیده بود که اسماعیل، پنهانی با یک دختر رابطه داشت و زن اولش پس از پی بردن به این رابطه از شوهرش طلاق گرفته بود.اما دومین همسر مرد رنگرز که موفق به افشای راز قتل آتنا شده دراین باره گفت: «پس از ناپدید شدن مرموزآتنا به شوهرم ظنین شده بودم. تا اینکه در جریان جستوجوهایم متوجه بوی تعفنی شدم که در فضای خانه پیچیده بود. در حال بو کشیدن به جستوجوهایم ادامه دادم تا اینکه متوجه شدم بوی تعفن شدید از داخل پارکینگ میآید. به همین خاطر به جستوجو در پارکینگی که محل توقف ماشین شوهرم بود پرداختم و بالاخره بشکه پلاستیکی توجهم را جلب کرد. شن و ماسهها را که کنار زدم بهتزده با جنازه دختربچهای روبهرو شدم.همین که صورتش را دیدم آتنا را شناختم. فوراً همراه برادرشوهرم به پلیس مراجعه کردیم و گفتیم دیگر لازم نیست جایی را به دنبال آتنا بگردید. جنازهاش توی پارکینگ ماشین شوهرم پیدا شده. مأموران پلیس هم آمدند و جنازه دختربچه معصوم را به پزشکی قانونی فرستادند.
درهمین حال یکی از کارآگاهان با تجربه جنایی میگوید: «وقتی متهم با سابقهای چون اسماعیل رنگرز در رابطه با ربودن یا قتل دختربچهای بازداشت شد باید تحقیقات گستردهتری در رابطه با گذشته و حال او انجام میگرفت. ضمن اینکه دوربینهای مداربسته اطراف کارگاه نیز میباید خیلی سریع تحت بررسی قرارمی گرفتند. نگاهی به پیشینه متهم نیز نشان میداد که وی در گذشته متهم به ارتکاب جرایمی بوده است و به گفته دادستان پارس آباد احتمال اینکه وی قتلهای سریالی مرتکب شده یا در جنایاتی دست داشته باشد زیاد است. دادستان گفته: «ما با یک قاتل حرفهای روبهرو هستیم که چندین پرونده علیهاش تشکیل شده وپس از بازداشت، آزاد شده است.»دادستان شهر به پیدا شدن جسد زنی اشاره میکند که دو سال پیش در کنار روستای مجیدآباد پیدا شده بود که مأموران احتمال میدهند این قتل توسط قاتل آتنا کشته شده باشد لذا بازجویی از این مرد ادامه دارد.مردی که اهل یکی از روستاهای اطراف پارسآباد است دو بار ازدواج کرده، دو پسر و یک دختر دارد.
اعدام قاتل
با سرعتی که امروزه کارآگاهان و بازپرس ویژه قتل در تکمیل پرونده این قاتل شیطانی دارند تصمیم دستگاه قضایی بر این است که هر چه زودتر محاکمه مرد رنگرز در دادگاه جنایی برگزار شود و در صورت تأیید حکم اعدام ،قرار است در آینده نزدیک، این جنایتکار در شهر به دار آویخته شود.براساس قانون مجازات اسلامی برای اجرای حکم اعدام باید از طرف خانواده آتنا نصف دیه یک مرد پرداخت شود اما پدر آتنا مرد دستفروشی است که قادر نخواهد بود چنین مبلغی را برای اجرای حکم اعدام قاتل تهیه کند.ضمناً شنیده میشود از هماکنون افرادی اعلام آمادگی کردهاند تا با تعیین حساب مشترکی این مبلغ دیه را جمعآوری کنند تا وقفهای در اجرای مراسم اعدام قاتل آتنا پیش نیاید.
دستور رئیس قوه قضاییه برای رسیدگی ویژه به پرونده قتل آتنا
رئیس قوه قضائیه با صدور دستور ویژهای خواستار رسیدگی فوری به پرونده قتل آتنا شد.دردستور آیتالله آملی لاریجانی خطاب به رئیس کل دادگستری استان اردبیل آمده است:« با ابراز تأسف و تأثر از وقوع جنایت اخیر در آن استان، لازم است با نظارت دقیق جنابعالی این پرونده با سرعت و خارج از نوبت مورد رسیدگی قضایی قرار گیرد تا ضمن تسریع در مجازات قانونی مرتکب، موجبات تسلی آلام خانواده داغدار و مردم شریف منطقه نیز فراهم شود.نتیجه اقدامات در اسرع وقت به حوزه ریاست اعلام شود.»
روایت پدر از روز گم شدن «دخترش»
بهنام اصلانی، پدر35 ساله «آتنا» که همچنان درشوک کشته شدن فرزندش است به تشریح روزحادثه وجزئیات تازه ازماجرای ناپدید شدن دخترش پرداخت.
وی گفت «آتنا» آن روز از صبح همراهم آمده بود. من هم مثل همیشه در خیابان پزشکان وسایل را پهن کردم و مشغول کار شدم. اما حدود ساعت چهار بعداز ظهرمتوجه شدم دخترم نیست. بهدلیل اینکه خانه اجارهای ما با محل کارم فاصله زیادی نداشت فکرکردم آتنا به خانه رفته است. اما چند ساعت بعد بود که فهمیدم دخترکوچولویم به خانه نرفته است. با نگرانی به دنبالش گشتم اماهیچ اثری از دخترم نبود. بالاخره حدود ساعت نه شب به کلانتری رفتم وموضوع را اطلاع دادم.
با قاتل چقدرآشنایی داشتید؟ خیلی کم. چون هیچکس از او خوشش نمیآمد. حتی فکرش را هم نمیکردم او در این ماجرا نقش داشته باشد. چرا که خودش هم پابه پای ما پیگیر ماجرا بود و طوری دلسوزانه رفتار میکرد که یک ذره هم به اوشک نکردم. حتی صبح روزی که دخترم گم شد به دیدنم آمد. اما نمیدانستم که چه نقشه پلیدی درسردارد.
گفته شده بعضی وقتها آتنا برای خوردن آب یا رفتن به دستشویی به مغازه اسماعیل میرفت، آیا این موضوع صحت دارد؟به هیچ عنوان.چون خانه ما با محل کارم فاصله زیادی نداشت به همین خاطردخترم به خانه میرفت.
آرزوی آتنا چه بود؟او عاشق درس ومشق بود. نقاشیهای خوبی هم میکشید.
چند فرزند دارید؟ پس ازمرگ آتنا، یک دخترچهارساله به نام آسنا دارم که میداند دیگرخواهرکوچولوی زیبایش برای همیشه ازپیش مارفته.
اگر روزی با قاتل آتنا روبه رو شوی به اوچه میگویی؟من با او هیچ حرفی ندارم فقط امیدوارم دستگاه قضایی هرچه سریعتراورا به اشد مجازات برساند تا دل من وهمسروخانوادهام ومیلیونها ایرانی کمی آرام ترشود.