او با اشاره به ملاکهای خود برای نوشتن یک فیلمنامه بیان کرد: من برای خودم ملاک معینی دارم؛ به این معنی که برنامهای را که با فرزند خودم نتوانم ببینم و همچنین برای او پرسش ایجاد کند که این حرفی که زده شد، یعنی چه؟ نباید تولید و پخش شود. من به خط قرمزهای سازمان و جامعه کاری ندارم و برای خودم ملاکی دارم که اگر خجالت بکشم با اعضای خانوادهام، برنامهای را ببینم قطعا برنامهای با آن محتوا نمینویسم.
او با تاکید بر سختی کار طنز اظهار کرد: طنز به دلیل خط قرمزهای بیخود، سلیقهای و متغیر کار سختی شده است؛ یعنی ممکن است یک کار طنز در یک شبکه مجوز بگیرد و در شبکه دیگر به آن مجوز ندهند. برای مثال ترانهای که هر روز در رادیو پیام و هزاران جای دیگر پخش میشود، زمانی که در سریال «دیوار به دیوار» پخش میکنیم، تلقیهای دیگری از آن میشود. این مرزهای مخدوشی است که کار را سخت میکند و نتیجه فعالیت صدنفر متخصص نهایتا زیر دست ناظر پخشی میآید که قسمت قبل و بعد سریال را ندیده است و آن روز دست بر قضا شیفت بوده و میگوید از نظر من این برنامه غیرقابل پخش است و اینجاست که دیگر هیچ کاری از دستت برنمیآید و آزاردهنده است.
این فیلمنامهنویس ادامه داد: یکسری مسائل ملتهب داریم که در برنامه و سریالها سراغشان نمیرویم یا نمیتوانیم سراغشان برویم که در کشورهای دیگر با همین موارد شوخی میکنند، مانند: جنسیت، سیاست، خانواده. در واقع ما از شوخی کردن با این موارد محروم هستیم یا اینکه با فرهنگ ما متناسب نیستند؛ بنابراین یکسری مسائل دمدستی برای کار طنز میماند که به کارهای بیمزهای هم تبدیل میشوند که در نشاط جامعه هم تاثیرگذار نیستند.
او با اشاره به سریالهای طنز که به تازگی ساخته شده و از کیفیت خوبی برخوردار بودند، گفت: کار «لیسانسهها»ی آقای صحت و «دیوار به دیوار» ما جزو کارهای مفرح خانوادگی بودند که میشد با خانواده دید و حاشیه ساز نبود. سریال «علیالبدل» هم طنز سیاسی اجتماعی قوی داشت. در این سالها در سریالهای طنز افت وجود داشته است اما ابتدا باید شرایط کار فراهم شود بعد توقع کار خوب را داشته باشیم. زمانی که شما به لحاظ مالی و سانسور در مضیقه و فشار هستید و همچنین از لحاظ اجتماعی انگیزه کار نداری، این افت کیفیت اتفاق خواهد افتاد.
او با تاکید بر کار تیمی در تولید یک برنامه اظهار کرد: یک برنامه و سریال را افراد میسازند. درست است که کار تیمی است اما زمانی که رضا عطاران از تلویزیون میرود یک ژانر و پتانسیل هم میرود و دیگر سریالی با آن سبک و شیوه ساخته نمیشود. همچنین زمانی که مهران مدیری سریال نمیسازد، ظرفیتی هم از تلویزیون کم میشود. ما باید ببینیم چگونه عمل کردیم که افراد توانمند این ژانر خسته شدهاند و به سمت بازیگری و کسب درآمد یا فیلمسازی رفتهاند. در واقع شرایط نرمالی برای طنز وجود ندارد و این کار افراد پوست کلفتی میخواهد. ما میبینم که افراد این حوزه، یکی یکی از دور خارج میشوند.
الوند با اشاره به نسل بعد این عرصه بیان کرد: نسل بعدی که در این عرصه پا گذاشتهاند، استعداد دارند اما به جایگاه ده، پانزده سال پیش افرادی که آن حرفه را داشتند، نرسیدهاند. در واقع استعداد درخشانی که بتواند جایگزین مدیری، عطاران و سیروس مقدم شود، نداریم.
او افزود: برای مثال چرا باید کاری کنیم که هومن برق نورد که مردم کارهای طنزش را دوست دارند و پتانسیل این کار را دارد، بگوید دیگر در تلویزیون بازی نمیکنم؟ یک تهیهکننده جوانی در یک پروژهای پول ایشان را نداده است و این اتفاق میافتد. اشتباه یک فرد یا اختلاف مالی نباید به قیمت از دست رفتن یک ظرفیت شود. تولید کار طنزی که بامزه باشد و مردم دوست داشته باشند با این همه گزینهای که برای مردم وجود دارد، سخت است.
این فیلمنامهنویس با انتقاد از کیفیت کارهای تولید شده در تلویزیون ادامه داد: تعداد زیادی سینما و شبکههای ماهوارهای وجود دارد. در حال حاضر مردم برای خندیدن به سینما میروند، به همین دلیل فیلمهای کمدی با هر کیفیتی فروش میکند. در واقع ما خوراک مناسبی در تلویزیون به مردم نمیدهیم و این امر موجب میشود که آنها به سینما بروند و هر فیلمی با هر کیفیتی را ببینند تا سرگرم شوند و بخندند.
خشایار الوند با تاکید بر وجود سلیقههای متفاوت در برنامهسازی اظهار کرد: از نظر شما ممکن است برنامه خندوانه یک برنامه طنز مفرح و مناسب باشد و از نظر مدیران سازمان هم این مجموعه مناسب است که تولید میشود اما از نظر برخی نامناسب و بیمزه است. در واقع سلیقهها متفاوت است.
او با بیان اینکه مشکل کیفیت برنامههای تلویزیونی در نبود رقابت است، ادامه داد: زمانیکه فقط یک صداوسیما وجود دارد که انحصار را در دست دارد، همین روند ادامه خواهد داشت. اگر تلویزیون خصوصی و شبکههای متعدد ایجاد میشد و آنها با هم رقابت میکردند با خلاقیت میشد راههایی پیدا کرد تا برنامههای درجه یک و استانداردی با حفظ شئونات و قوانین ساخته شوند.
او افزود: تا زمانی که سفارشدهندهای به یک تهیهکننده کاری سفارش میدهد و تهیهکننده هم چند نفر را جمع میکند تا تولید شود و به روی آنتن برود که فارغ از کیفیت هست، همین روند ادامه خواهد داشت. زمانی که یک سریال تولیدشده، موفق میشود همه در آن سهم دارند اما زمانی که شکست میخورد ابتدا فیلمنامه بد بوده و بعد هم شرایط تولید نامناسب بوده است. در واقع مدیری که تشخیص داده این سریال ساخته شود هیچ وقت مواخذه نمیشود که برای چه، بابت این اثر نا موفق بودجه اختصاص داده است.
الوند با انتقاد از عدم سنخیت مدیر یا کارمند بودن و تولید یک اثر هنری اظهار کرد: اشکال کار اینجاست که مدیر یا کارمند صفت بودن اصلا سنخیتی با تولید یک اثر هنری ندارد. زمانی که یک کاری ساخته میشود، غیر از مدیری که کار را تصویب کرده و بودجه به آن اختصاص داده است همه باید پاسخگو باشند. زمانی هم که اثر موفقی تولید میشود هیچ تشویقی وجود ندارد و فرقی میان کار خوب و بد گذاشته نمیشود.