راه ما را نمیخواند!سهیل معینی: ما منتظر کسی ننشستهایم و فکر میکنیم وظیفه خود ماست که باید حرکتی انجام دهیم تا حقوقی را که برایمان وجود دارد تثبیت کنیم |
به گزارش ایران سپید همه ما روزانه در پیاده روهایمان در سطح شهر یا استفاده از وسایل نقلیه عمومی به موانعی برمی خوریم که این سؤال را برایمان به وجود میآورد که اگر در این لحظه یک شهروند معلول، سالمند یا کم توان در این موقعیت بود باید چه میکرد؟ هرازگاهی هم عکس ها و فیلم های سایر کشورها را در این زمینه میبینیم و افسوس می خوریم که چرا در کشور ما به حقوق این دسته از شهروندان کم توجهی میشود.ما کمتر به فکر ایجاد راهکاری برای حضور سالمندان و معلولان در فضاهای شهری بودهایم.برای مثال کافی است به مسیر تردد بوستانها و سرای محلهها که پاتوق اصلی سالمندان تهرانی است، نگاهی بیندازیم. پدربزرگها و مادربزرگها یا معلولان برای اینکه پایشان به این بوستانها برسد باید از پیاده روهای باریک و تنگ بگذرند، دهها پله پل های هوایی را بالا و پایین کنند و اگر از سرعت بالای خودروها در خیابانها و بزرگراهها جان سالم به در بردند میرسند به جایی که حکم تفریح و سرگرمی را برایشان دارد اما همه مشکلات فضای شهری برای سالمندان نیست. راه معلولان و افراد کم توان هم در شهرها هموار نیست. بالا رفتن از پلههای برقی متروها، عبور از خیابانهای عریض و طویل با کم توانی آنها همخوانی ندارد.
برای یافتن پاسخ این پرسش که چرا برنامهها، راهبردها و سیاست های دستگاههای متولی نتوانسته تاکنون در این زمینه موفق و محقق شود میزگردی برگزار کردیم که «سهیلا صادق زاده» مدیر کل معماری و ساختمان شهرداری تهران، «ابراهیم کاظمی مؤمن سرایی» رئیس دبیرخانه ستاد مناسبسازی کشور، «سهیل معینی»مدیرعامل تشکلهای نابینایان و کم بینایان کشور و مدیرمسئول روزنامه ایران سپید، «علی مشیری» رئیس گروه دسترسی و مناسبسازی دفتر توانمندسازی معلولین سازمان بهزیستی، «شعله نوذری» عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات راه ومسکن و شهرسازی، «کیوان دواتگران» سرپرست مرکز فوق تخصصی توانبخشی پزشکی «آرمان شایان» بهزیستی و «هوشیار علایی»معاونت اجرایی اداره کل هماهنگی معاونت عمرانی شهرداری تهران در آن شرکت کردند:
«ایران»: سالهاست که بحث مناسبسازی یا بهتر بگوییم دسترسی جامعه هدف به محیطهای شهری به عنوان یک طرح زمین مانده وهنوز اجرایی نشده است. آیا مشکل از قانون و قوانین موجود است یا عدم تعامل بین دستگاهها؟
معینی: دسترسپذیری یا مناسبسازی محیطی یکی از نیازها وحقوق شهروندان دارای محدودیتهای جسمی است، چرا که این زیربنای اما محقق سایر حقوق آنهاست.یعنی پیش شرط فعالیت یک فرد معلول این است که بتواند در محیطهای شهری به همه اماکن دسترسی داشته باشد. بنابراین یکی از نیازهایی است که جنبه زیر ساختی نسبت به سایر نیازهای سایر افراد معلول دارد و به همین دلیل در سایر جاهای دنیا مورد توجه محوری تشکلهای مردمی و سازمانهای ذیربط است. در ایران نیزواقعیت این است که مشکلات قانونی به لحاظ قوانین موضوعی نداریم. مثلاً اگر قانون جامع حقوق معلولان سال 1383 را ببینید در ماده 2 آن آمده است یا آییننامههای اجرایی این ماده که در دو مرحله به آن اشاره شده است و بعد بحث سایر مقررات و ضوابطی که جنبه فنی دارد و....در واقع ما از قوانین بالا دست تا مقررات و بخشنامههایی که سطوح قوانین پاییندست را تشکیل میدهد اگر وضعیت ایدهآل نداشته باشیم وضعیت خوبی داریم.
این نشان می دهد که مشکل از قوانین نیست چراکه از دل قوانین تشکیلات خوبی بیرون آمده است. ببینید در سطح شهرستانها ما رد پای مناسبسازی را میبینیم، در سطح تهران نیز ستاد مناسبسازی شهرهای کلان وجود دارد که طبعاً شهرداری تهران به عنوان الگوی راهبری دیده میشود. در نتیجه میتوان گفت که این ستاد جایگاه ویژهای دارد. در اصلاحیه لایحه حمایت از حقوق معلولان که در مجلس دهم هست باز مواد مربوط به عرصه دسترسپذیری نه تنها درمقایسه با قانون جامعه حفظ شده و توسعه پیدا کرده که ما شاهد توسعهپذیری حتی در فضای الکترونیک و مجازی هم هستیم.مجموعه قوانین و ضوابط فنی هم که وجود دارد. پس باید دید مشکل کجاست؟ به نظر میرسد مشکلی که داریم این است که نظارتی بر عرصه مناسبسازی وجود ندارد. ما حلقه مفقودهای در این زمینه داریم چرا که تقریباً دو دهه است که مناسبسازی به عنوان یک امر تثبیت شده حقوقی جلو میرود.
بنابراین تجربه نسبتاً خوبی پشتوانه این قضیه است اما به رغم پروژههایی که در سطح کشوردر این باره انجام میشود بزرگترین مشکل این است که این پروژهها تحت سیاست واحدی انجام نمیشود، یعنی به صورت جزیرهای انجام میشوند و چه به لحاظ استانداردهایی که در این پروژهها باید رعایت و از آن تبعیت شود تفاوت وجود دارد و تابع استاندارد نیستند وچه در نظارت بر حسن اجرای این استانداردها که ابلاغ میشوند. ما متأسفانه یک نهاد نظارتی قوی در کشور نداریم در نتیجه مناسبسازی با پروژههای متفاوتی انجام میشود. متأسفانه امسال هنوز ستاد مناسبسازی کشور تشکیل جلسه نداده است و ستاد مناسبسازی تهران حتی یک جلسه هم نداشته است در حالی که امر کلان مناسبسازی را برعهده دارند.
«ایران»: یعنی ما از نظر قوانین ضعف نداریم بلکه زیر ساختهای لازم فراهم نیست. وقتی حرف از معلولیت و فراهم کردن امکانات برای جامعه هدف پیش میآید انتظارات این جامعه از سازمان بهزیستی مطرح میشود. بهزیستی چه نقشی در این زمینه داشته است؟
دواتگران: واقعیت این است که دو بخش را سازمان بهزیستی به عنوان تسهیلگر برعهده دارد؛ یکی حوزه توانبخشی است که گروهی را به عنوان گروه دسترسی تدارک دیده که این گروه به دنبال زندگی مستقل برای افراد معلول و نیازهای ویژه آنها است. یعنی دنبال مبلمان شهری نیست بلکه به دنبال این است که فضای شهری چگونه خود را برای پذیرش افراد معلول آماده میکند یا به دنبال افزایش سطح استقلال افراد معلول است چون در جامعه ما وقتی حرف دسترسی پیش میآید همه تصور مناسبسازی را دارند مثل سطح «شیبدار» و«رمپ»، در حالی که واقعیت دسترسی خیلی فراتر از اینهاست. به این معنی که آیا برای فردی که دچار اختلال یا آسیب بینایی است دسترسی به منابع دسترسی محسوب نمیشود؟ حضور این فرد در کلاسهای درس در دانشگاه و...مگر دسترسی محسوب نمیشود این است که ما یک ادبیات مشترک نداریم که وقتی در جلسات مینشینیم هرکس از ظن خودش به موضوع نگاه میکند. اگر ادبیات مشترک برقرار شود حداقل 30 تا 40 درصد مشکل خود به خود حل میشود. نگاه من به دسترسی یک چیز است آنکه در معماری شهری است چیز دیگر و...اگر بپرسید چه باید کرد باید بگویم نوشتن یک دستورالعمل در این زمینه مهم است. در سال 95 دستورالعملی برای دسترسی افراد معلول در محیط زندگی طراحی شد که تنها منظور از دسترسی سطح شیبدار و رمپ نباشد. خسارت اقتصادی شکستگی لگن افراد سالمند فقط در سرویسهای بهداشتی و حمام به خاطر عدم دسترسی و مناسبسازی محیط در سال 11 میلیارد دلار در جهان است. خب وقتی میتوان با چهار وسیله ساده در سرویسهای بهداشتی محیط را برای افراد دسترس پذیر کرد این نشان میدهد که نگاه ما برای دسترسی نگاه کارشناسی نیست. بخش دیگری که سازمان به عنوان بخش تسهیلگر انجام میدهد دبیرخانهای است که به سمت سیاستگذاری پیش میرود چون سازمانهای مختلفی در آن جمع هستند. هدف آن سیاستگذاری و تدوین آیین نامههایی است که سازمانها موظف به انجام آن هستند. تا زمانی که وقتی اسم معلول میآید ما بلا فاصله با انگشت سازمان بهزیستی را نشان میدهیم وضع ما از این بهتر نخواهد شد به خاطر اینکه نگاه ما باید تسهیلگری باشد. بنابراین خیلی نمیشود انتظار داشت که اگر تعداد جلسات ما بیشتر شود پیامدهایی داشته باشد.
«ایران»: چرا تاکنون نتیجه نگرفتهاید؟
دواتگران: شاید ضعف از ما بوده که خوراک مناسب رسانهای تولید نکردهایم تا مردم را آگاه کنیم، از طرفی باید ذکر مصیبت را کنار گذاشت و گفت چه باید کرد که من بیشتر به این علاقه مندم. الان سند برنامه ششم توسعه در حال تدوین است. در قانون برنامه ششم توسعه یک ماده به نام ماده 75 وجود دارد که در این ماده بخوبی وظایف معماری و شهرسازی را روشن کرده همچنین دو تبصره دسترسی به منابع را هم بیان کرده. یعنی سازمانهایی که باید براساس این قانون جمع شوند و کار انجام دهند ولی در این ماده ساز وکار اجرایی آن دیده نشده است، درو اقع میخواهم به این نکته اشاره کنم که موقع نوشتن قانون خوب مینویسند و وقتی به حوزه اقدام وعمل میرسد چیزی مشاهده نمیکنیم. موضوع دیگری که در قانون برنامه ششم آمده این است که ماده 95 دولت و سازمانها را مکلف کرده به طراحی اماکن و مسکنهایی که افراد معلول بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند ولی اشاره نکرده است که چه جور مسکن و اماکنی استاندارد است. یعنی اگر بخواهیم جمعبندی کنیم به این نتیجه میرسیم که شاید ما در حوزه استانداردها دچارمشکل هستیم. یعنی چه کنیم وقتی یک ساختمانی میخواهد پایان کارش را بگیرد خیالمان راحت باشد که با پرداخت پول همه نواقص دسترسی را پوشش نمیدهد. به طور مثال موضوعی که چند سالی است سازمان بهزیستی را بشدت درگیر کرده است بحث ایاب و ذهاب و خودروهای افراد معلول است. آیا تاکنون یک خودرو مناسبسازی شده برای معلول در این کشور طراحی شده است؟ این موضوع را هم بهزیستی باید دنبال کند؟ پس باید مسئولیتهای اجتماعی افراد و ارگانها تعریف شود. در واقع تا ابزار تشویقی و تنبیهی نباشد کار پیش نمیرود. اخیراً یک فرد نابینا به خاطر نبودن علائم هشدار دهنده از بالای پل هوایی افتاد و به کما رفت. به طور کلی نیاز به یک عزم عمومی است تا به حقوق شهروندان احترام بگذاریم. من فکر نمیکنم با افزایش قوانین و تبصرهها بتوان مشکل را حل کرد یا به جای 10جلسه برگزاری 15 جلسه بتواند مشکلات را حل کند. به اعتقاد من اطلاعرسانی بسیار مهم است. از طرفی جای بزرگی که مغفول مانده آموزش و پرورش و مدارس است، چراکه بچهها باید از ابتدا یاد بگیرند که نیازهای افراد معلول چیست. آموزش را از سطح پایین و کودکی باید شروع کرد چرا که چالش اصلی ما آموزش است. البته منابع مالی، جلسات و...مهم است ولی از همه مهمتر آموزش هایی است که باید داده شود.
«ایران»: پس از این همه سال اگر بخواهیم کارنامه بهزیستی را در این مورد بررسی کنیم خروجی بهزیستی چه بوده و چه همکاری ای باید صورت میگرفت ولی نگرفته است؟
دواتگران: قرار نیست من از سازمان دفاع کنم ولی میخواهم بدانم انتظار از سازمان بهزیستی چه بوده؟ یعنی در بحث دسترسی چه هدف گذاری هایی باید میکرد که به آن نرسیده است؟ من فکر میکنم باز برمی گردیم به اینکه بگوییم موضوع دسترسی به بهزیستی برمی گردد. این صورت مسأله را باید پاک کرد، چراکه پرداختن به این موضوع وظیفه و الزام دولتهاست.تمام جامعه مکلف است به این موضوع بپردازد. وقتی میروید فرودگاه یا استخر، میبینید تسهیلاتی برای افراد معلول ندارد. بهزیستی چه باید بکند؟ یا آموزش و پرورش میگوید من معلول استخدام نمیکنم بهزیستی باید چه کند؟ بهزیستی باید کار تسهیلگری خود را انجام دهد. بزرگترین تسهیل گر افراد معلول بهزیستی است که در کنار سازمانهای مردم نهاد باید تکلیف اجتماعی سازمانها را رصد کند. ولی وقتی به مرحله تنبیه یا تشویق رسید دیگر بهزیستی در حدی نیست که این کار را انجام دهد.این کار را باید یک نهادی مثل نهاد خود ریاست جمهوری انجام دهد چراکه یک نهاد که زیر نظر یک وزارتخانه است نمیتواند این کار را انجام دهد.
«ایران»: در بحث مناسبسازی به ویژه حوزه شهری، علاوه بر سازمان بهزیستی، شهرداری هم مسئول است و نقش مهم و کلیدی دارد. شهرداری در این خصوص چه کرده است؟
صادق زاده: به نظر من یکی از مواردی که باید بصورت مستمر انجام شود اطلاعرسانی است چراکه یکی از مشکلات ما همین است، اینکه تمام مردم درگیر قضیه شوند. بحث مناسبسازی از سال 87 مطرح شده، در حوزه معماری شهری درگیرهستیم، اقداماتی انجام شده البته همان طور که اشاره شد امسال جلسه ستاد برگزار نشده اما این به این معنی نیست که کاری انجام نشده است. به نظر من کار در سطوح و لایههای پایینتر انجام میشود. ستاد سه کارگروه دارد که بیشترین کار در کارگروه فنی و شهرسازی انجام میشود که خروجیهای خوبی هم داشته.
«ایران»: مثلاً چه خروجیهایی داشتید؟
صادق زاده: خب در این موضوع یکی از کارهایی که انجام شد بحث شیوه نامه مناسبسازی است که یک مقداری روی گرافیکی کردن ضوابط و دستهبندی آنها در سه بخش انجام شده البته ما خودمان هنوز رضایت کامل را نداریم اما در حال اصلاح است. اینکه میگویند باید نظارت کامل صورت بگیرد کاملاً درست است. اتفاقی که اکنون میافتد این است که برای ساختمانها پروانه ساختمانی صادر میشود.طبق ضوابط ماده 15 تمام ساختمانهایی که ساخته میشوند باید آسانسور آنها شرایط معلولان را رعایت کنند. علاوه بر آنها ساختمانهای عمومی هم موظف هستند که این موضوع را رعایت کنند. این موضوع در پروانه هم مشخص شده است اگر این موارد رعایت و اجرا نشود گزارش به ماده 100 ارجاع داده میشود .
در بحث مناسبسازی بویژه حوزه شهری، علاوه بر سازمان بهزیستی، شهرداری هم مسئول است و نقشمهم و کلیدی دارد. شهرداری در این خصوص چه کرده است؟
خود شما به عنوان یک شهروند نه مسئول از کارها و فعالیتهایی که در راستای مناسبسازی انجام شده راضی هستید؟
به ندرت رفع خلاف انجام میشود که بعد به منطقه ارجاع میدهند تا رفع خلاف شود و به واحد اجرای احکام منطقه میرود که یا باید تخریب شود و یا کار اجرایی اتفاق بیفتد. اینجاست که ما نیاز به مدیریت یکپارچه داریم و سایر دستگاهها باید حضور داشته باشند مثلاً قوه قضاییه که اگر مجوز و یا نماینده آنها در زمان اجرای حکم این کار حضور نداشته باشد این کار انجام نمیشود. مشکلی که ما داریم هماهنگی بین دستگاهها و نهادهای ذیربط است. در مناسبسازی معابر حتماً باید دستگاههایی مثل برق، آب و گاز حضور داشته باشند. در رابطه با خروجیها هم باید بگویم که 200 ساختمان متعلق به خودمان را برای مناسبسازی امسال در اختیار مناطق گذاشتیم با در نظر گرفتن ردیف اعتباری آن که اجرا کنند. علاوه بر آن 22 بوستان است که برای مناسبسازی در نظر گرفته شده است که نکات اصلاحی را بصورت مکتوب به آنها اعلام کردیم.
«ایران»: به نظر شما چند درصد از معابر شهری ما مناسبسازی شده است؟
صادق زاده: سؤال سختی است چراکه این مستلزم بررسی پروانه هاست. ولی خب منوط به نظارت هاست که چقدرنظارت صورت گرفته و پروانه صادر شده است. البته گاهی بعد از اینکه پروانه صادر شد شخص آن بالابر را برمی دارد. اینجا فرهنگسازی و آموزش ضرورت پیدا میکند.باید نظارت بعدی هم وجود داشته باشد که ببینیم فرد بعد از اجرا و صدور پروانه دستگاه بالابر را برداشته یا نه.
«ایران»: نظارت به چه شکلی انجام میشود؟
صادق زاده: خب هر ساختمان یک ناظر دارد. آنها نظارت میکنند و مأمور ما درناحیه گزارش نهایی را میدهد.
علایی: ببینید، از زمانی که بحث مناسبسازی از دهه 80 مطرح شد به مرور شروع کردند به اجرایی کردن این برنامه که منجر شد به نظام فنی واجرایی شهرداری تهران. در این نظام به همه مناطق 22گانه تکلیف شد که براساس چه معیاری در سطح معابر این امر اجرایی شود. در معاونت فنی وعمرانی ما دو بخش داریم یکی سطح معابر و دیگری ساختمانهایی که شهرداری خودش با کاربریهای مختلف مثل سرای محلهها و.... میسازد. در هر دو بخش ضوابطی وجود داشت که ما ابلاغ کردیم و نظارت هم کردیم.
معینی: این طرح اجرایی شده؟
علایی: بله در حال اجرا است.
معینی: ولی من میگویم خیر اجرایی نشده، در سرای محلهها که همگی در این چند سال ساخته شدهاند چند درصد مناسبسازی شده اند؟
علایی: شما نمونه بگویید.
معینی: خب اصلاً عکس آن را نشان دهید. حتی در شورای شهر ما راجع به این قضیه بحث کردیم. من از سال 87 در ستاد مناسبسازی هستم دیروز که نیامدهام. ما همین امسال با آقای قالیباف در روز جهانی معلولان دیدار داشتیم که به ایشان گفتیم جایگاه مناسبسازی شهرداری تهران کجاست؟ این ستاد چه جایگاهی دارد؟ چقدر در این سالها صحبت بود که ستاد از معاونت عمرانی برود معاونت معماری یا برعکس که در نتیجه اختلاف بین این دو معاونت اجرایی شهرداری در بحث مناسبسازی بوجود آمد. حتی در شورای شهر تهران یک جلسه اختصاصی راجع به این قضیه برگزار شد که برای ستاد مناسبسازی آیا اختیارات لازم برای نظارت تفویض شده است یا خیر.ولی ستاد این اختیار را ندارد. کار بیشتر این ستاد دراین10 سال اخیر شده کار ترویجی، چند بار ما باید شیوهنامه بنویسیم وبعد آن را اصلاح کنیم؟ چند بار مشاور برای بازنویسی ضوابط به کار گرفته میشود؟ ته قضیه چه اتفاقی خواهد افتاد. اکثر سراهای محله شهرداری تهران به تصدیق شورای شهر ضوابط مناسبسازی را رعایت نکردند. اصلاً سرای محله مناسبسازی شده یعنی چه؟ یعنی من معلول بتوانم به راحتی وارد آن سرا شوم. بنابراین تنها یک رمپ گذاشتن کافی نیست. واقعیت این است که فضای این سراها برای یک فرد معلول از نظر استانداردها مناسب نیست واین نشان دهنده این است که متأسفانه شهرداری ضوابط مناسبسازی را حتی در ساختمانهای خودش هم اجرا و رعایت نمیکند.
علایی: ما 22 منطقه و374 محله در شهر تهران داریم. من هم نمیتوانم ادعا کنم که این تعداد مناسبسازی شدهاند. ما با سعی و خطایی که به کمک همکاران انجام میدهیم داریم کاستیها وضعفها را اصلاح میکنیم. شاید در برخی تنها رمپ باشد ولی در جاهایی سعی کردیم سرویس بهداشتی را مناسبسازی کنیم. به هر حال سعی کردیم ضعفها و کاستیها را برطرف کنیم. یکی از شرایط ما برای ساخت ساختمانها، رعایت ضوابط برای معلولان است. دو محور برای شهر تهران تعریف شده خیابان ولیعصر - تجریش – راهآهن و آزادی که این دو محور فرا منطقهای هستند که در هر منطقه یک محور اصلی برای خودش تعریف کرده است. در هر محله هم یک محور جداگانه تعریف شده است.یک کارگروه تخصصی در معاونت فنی و عمرانی داریم که به دنبال این است که شالترهایی که در پیاده روها وجود دارد و مانع تردد است را از سوی شرکت برق یا آب به داخل ساختمانها ببریم الان در حال رفع مسائل حقوقی آنها هستیم تا به مسائل اجرایی برسیم. اگر بخواهیم بصورت آماری بگوییم، در سال 94، 84 میلیارد تومان اعتبار این عملیات بوده که در سطح پیاده رو و ساختمانها هزینه شده است. در سال 95 نیز 48 میلیارد تومان بوده که 38 میلیارد آن تاکنون جذب شده است. اینها کارهایی بوده که از سوی معاونت فنی شهرداری انجام شده است.
«ایران»: خود شما بعنوان یک شهروند نه مسئول از کارها و فعالیتهایی که در راستای مناسبسازی انجام شده راضی هستید؟
علایی: ببینید تا زمانی که من کالسکه بچهام را در دست نگرفته و از پیاده روها عبور نکرده بودم در خصوص مناسبسازی این دید را نداشتم. یا وقتی که پدر و مادرهای ما به سمت سالمندی نرفته بودند خیلی به این مسأله توجه نداشتم. حقیقت این است که ما خیلی به شکل سخت گیرانه دنبال این قضیه هستیم ولی با توجه به وضعیت معابر باید بگویم نه راضی نیستم ولی تمام سعی خودمان را میکنیم که حداقل به شکل مقطعی و نقطهای مشکل را رفع کنیم. مثلاً نمیتوانیم بگوییم که پیاده روهای خیابان ولیعصر را که سال ها پیش انجام شده و الان به هر دلیلی نواقصی دارد جمع کنیم چون اعتبار برای این کار وجود ندارد ولی میتوانیم به صورت مقطعی نه ایده آل موانع را رفع کنیم.
«ایران»: مثلاً چقدر زمان نیاز دارید تا به ایده آل هایتان برسید؟
علایی: حداقل 5 سال نیاز است که ما ادعا کنیم؛ که معابر اصلی را کاملاً مناسبسازی کردهایم.
نوذری: این مسأله جدیدی نیست. بعد از جنگ تحمیلی که خیلیها دچار مشکلات جسمی و حرکتی شدند نیازهایی احساس میشد. خب بالطبع مقداری کار تحقیقاتی انجام شد و...تا اینکه ببینیم کشورهای دیگر از چه تجربیاتی استفاده کردند که نتایج اینها تبدیل شد به یک سری ضوابط که با همکاری سازمانهای ذیربط نخستین ضوابط برای افراد معلول جسمی و حرکتی در معاونت فنی و معماری شهری تدوین شد و به شورای عالی شهرسازی و معماری ابلاغ و لازم الاجرا شد این اتفاق در سال 67 افتاد. بعد از آن ویرایش دوم ضوابط در سال 78 انجام شد. دراین فاصله ما هم کمیتههای مناسبسازی داشتیم که در جاهای مختلف فعالیت داشتند.
نقطه اوج این کار در سال 83 یا قانون جامع حمایت از معلولین بود و ماده دو آن که بحث دسترسیها را مطرح میکرد که در پی آن ستاد فعال شد. در واقع یک عزم جدی تری پیش آمد که این کار با جدیت بیشتری ادامه پیدا کند. درست است ما هم قانون داریم هم ضوابط هم...ولی خروجی آن چیزی که انتظار داریم نیست. ما باید ببینیم حلقه مفقوده کجاست؟ ما برای اینکه بدانیم مشکل کجاست آسیب شناسی کردیم. ببینید یکی از مشکلات ما قوانین است ما در قانون اساسی به صراحت داریم که همه شهروندان با هم برابر هستند اینکه چرا این اتفاق نمیافتد، به این دلیل است که شهر ما معلول است ساختمان ما بیمار است.باید برای ایجاد دسترسی، این معلولیتها را شناسایی کنیم بیماریها را رفع کنیم تا شهر برای همه افراد معلول، سالمند و... قابل استفاده شود. این موضوع در برنامههای پنجم هم آمده است. مشکل ما در بحث آموزش و فرهنگسازی است. ما به پیمانکاران و مشاوران نقشه می دهیم ولی واقعیت این است که روی کاغذ نقشههای خوبی برای اجرا است ولی اینکه چه کسی بعد از اجرا نظارت میکند و ضمانت اجرایی کجاست مهم است. چطور میشود چند بوستان مثلاً تا 22 بهمن افتتاح شود و ما که مشاوران طرح هستیم یک بار هم آنها را ندیده باشیم، مگر میشود همه آنها استاندارد و مناسبسازی شده باشند. این امکان ندارد. یعنی اصلاً نشده است. ضوابط خیلی خوب است ولی کدام یک انجام شده است؟ آموزش در سطوح مختلف مهم است. در بحث فرهنگسازی شورایاری داریم، کجا مشارکت آنها را دیدیم؟ در حالی که در دستورالعملهایمان این امر دیده شده است. در خصوص کنترل هم همه سازمانهایی که در این امر دخیل هستند شرح وظایف آنها مشخص نشده است. متأسفانه ما در یک موضوع چند متولی داریم ولی درباره برخی موضوعات هیچ متولی ای نداریم.
دواتگران: ماده 75 برنامه ششم توسعه را مشاهده کرده اید؟
نوذری: نه من هنوز ندیده ام.
دواتگران: این تا سال 1400 مبنای کار است وخیلی بد است که ندیدید. سؤال من این است الان ماده 75، معماری وشهرسازی را برای انجام برخی کارها مکلف کرده است.مصوبات شورای فوق، برای کلیه شوراهای اسلامی شهر، مالکان و سازندگان لازم الاجراست. اگر اجرا نکنند چه باید کرد؟ باید دوباره قانون را اجرا کرد و...ما در واقع بر روی تردمیل تنها میدویم. چه باید کرد که این اجرا بشود؟ اینجا هم سازمان بهزیستی باید کاری کند؟
نوذری: ما یک زمینهسازی میخواهیم برای اجرای قوانین که نداریم. ضمانت اجرایی مصوبات را نداریم.اینها یک بحث حقوقی و تکمیلی لازم دارد.همه قوانین ما نصفه است و تا آخر اجرا نمیشود.
«ایران»: کی قرار است اتفاق بیفتد. ما هروقت از مسئولان سؤال میکنیم ابراز امیدواری میکنند که قرار است این اتفاق بیفتد؟
دواتگران: باید لایحهای تدوین شود تحت عنوان عدم مسئولیت دستگاهها، اشخاص حقیقی و حقوقی که این قوانین را اجرا نمیکنند. باید لایحه ای تدوین شود که اگر کسی اجرا نکرد چه باید کرد وگرنه 50 جلسه هم بگذاریم اتفاقی نمیافتد.
نوذری: الان خیلی از ساختمانهای دولتی که ساخته میشود هیچ جا نقشهها کنترل نمیشود ودر واقع نظارت هم صورت نمیگیرد. در واقع پروانه ندارند.
کاظمی: ستاد مناسبسازی تا سال 93 برگزار نمیشد.این ستاد باید برگزار شود تا سیاستگذار مشخص شود. بحث ما مناسبسازی تهران نیست شاید شهرداری تهران بهتر از استانهای دیگر کار کند. بحث ما کشوری است. ما دو بعد را باید بررسی کنیم؛ یکی نیمه خالی و دیگری نیمه پر، نیمه پر این است که اصلاً این قضیه مناسبسازی نبوده و اگر هم بوده سلیقهای بوده است. یکی از شهرداری استانها میگفت مگر من چند معلول دارم که بخواهم مناسبسازی کنم؟ این آقا معلوم است که معنی مناسبسازی را نمیداند و تا حرف مناسبسازی میشود دنبال معلول میرود. مناسبسازی فقط معلول نیست. ببینید ما از سال 1400 وارد پدیده سونامی سالمندی میشویم. حتی برای آدم سالم هم مناسبسازی داریم.حتی درباره رنگها هم مناسبسازی داریم. پس برای همه آحاد است. یکی از بحثهایی که وجود دارد این است که ستاد مناسبسازی برگزار نمیشود. پس ما سه کمیته تشکیل دادیم تا خوراک را آماده کنند تا در ستاد به تصویب برسد. برنامه راهبردی را آماده کردهایم که قرار است از سال 96 اجرایی شود. ببینید ما قانون کم نداریم و همه وظایف دستگاهها مشخص شده است.
یکی از مشکلات ما این است مهندسی که فارغ التحصیل میشود هنوز دو واحد مناسبسازی را نخوانده است. چرا وزارت علوم دو واحد درسی برای این کار تخصیص نمیدهد. مهندس ما که در شهرداری فعالیت میکند از این موضوع بیاطلاع است. بحث بعدی این است که ما چقدر فرهنگسازی کردیم چند تا کلیپ درست کردیم و... من سه سال بدنبال گرفتن چک لیست از وزارت راه و شهرسازی بودم تا وظایف سازمانها در این چک لیست مشخص شود ولی حدود یکماه پیش آن را تحویل گرفتیم مگر نوشتن چکلیست چقدر زمان میبرد؟ چند مهندس در مجموعه هستند که میتوانند این کار را انجام دهند. مشکل این است که ما نمیخواهیم این کار انجام شود. اجرای این کار عزم ملی میخواهد. 12 قانون شهرداری دارد و علاوه بر آن هم برای این کار همه دستگاهها قانون دارند. سالانه براساس قانون باید دستگاههای دولتی 30 درصد دستگاهها را مناسبسازی کنند اگر این اتفاق میافتاد براساس قانون سال 83 تا الان باید 90 درصد کار مناسبسازی انجام میشد. مشکل این است که هنوز دستگاهها به ضرورت کار واقف نیستند حتماً باید مدیری آسیب ببیند تا به فکر بیفتند.
«ایران»: راهکار چیست؟
کاظمی: مشکل ما در بودجه شهرداریها بود که ما به همه شهرداریهای استانها اعلام کردیم که این موضوع در بودجه سال 96 لحاظ شود که انجام شد. قطار راه افتاده ولی کند است. هنوز قضیه مناسبسازی بصورت جدی ملموس نیست.هنوز ماشین مناسبسازی برای معلول تولید نشده است.چک لیست باید چند سال طول بکشد؟
نوذری: کار چک لیست یک کار تخصصی است و باید بند به بند این چکلیست بررسی میشد.
کاظمی: چند سال؟
مشیری: ما یک مصوبهای داشتیم که هیأت دولت مصوب کرده بود که 4700 خودرو مناسبسازی شده وارد کنیم. به نظر میآید این مصوبه تسهیل کننده است. ما میگوییم قانون داریم ولی مصوبه یک دستگاه و وزارتخانه دیگر باعث میشود که آن خودروها تبدیل میشوند فقط به خودرویی ظاهراً مناسبسازی شده یعنی دنده اتوماتیک و بعد سیستم دلالی فعال میشود و... پس وقتی صحبت از مناسبسازی میشود باید همه شرکا را هم به اندازه خودشان ببینیم. ما سعی میکنیم مجوزها و دستورالعملهایی را بگیریم ولی خروجی کار ما در ورودی دستگاههای دیگر میماند. ما درسیستم حمل و نقل چون معلولین محدودیت داشتند آمدیم با یک شرکایی مثل راهنمایی و رانندگی پلاک تعریف کردیم تا بتوانند در جاهایی که افراد عادی نمیتوانند تردد کنند رفت وآمد کنند.
خب این باعث شد که افراد معلول متقاضی این پلاکها باشند، چرا؟ چون سیستم حمل و نقل عمومی ما ضعف داشت. ما در ابتدا به ساکن تصور میکردیم گروه هدف ما تنها افراد معلول جسمی حرکتی هستند نه افراد نابینا. آیا معلول ما در سیستم گردشگری جایی ندارد یعنی هتلهای ما قابل دسترسی است؟ آیا همه مصادیق سختافزاری است؟ آیا فرمهای هتلهای ما برای پرکردن معلول مناسب است. یا مادری که میخواهد از گیت فرودگاه رد شود و کودک اوتیستیک دارد و میداند که لمس سطحی باعث ناراحتی کودک او میشود آیا پلیس فرودگاه آموزش لازم را دیده است؟ پس ما بحثهای نرمافزاری داریم که حلقههای مفقوده ما هستند. تغییر رفتاری شهروندان از کودکی تا بزرگسالی با نظام جزا و پاداش صورت میگیرد و ما نمیتوانیم فقط به یک دستگاه پاداش بدهیم و....ما به دنبال تغییر رفتار افراد، دستگاهها و نظام شهروندی هستیم تا زمانیکه نظام تنبیه و پاداش نداشته باشیم موفق نخواهیم بود همه کشورها که از این روش استفاده کردهاند موفق بودند. پلههای مناسبسازی شده علاوه بر افراد معلول برای افرادی که زانو درد دارند کاربرد دارد پس باید کاری کنیم که از هزینهها کاسته شود.
صادق زاده: به نظر میرسد رسانهها باید وظایفشان را مستمر کنند تا دایمی شود. یعنی ما بدانیم ستونی در یک روزنامه همیشه فعال است و دستگاهها کار واقدامات خود را از همین طریق ارائه دهند تا همه مردم درگیر شوند.
نوذری: ما سعی میکنیم الزامات عمومی ساختمان را اجرا کنیم تا برای شهروندان این مطالبه ایجاد شود تا از صاحبان و مالکان ساختمانها که این موارد را رعایت نکردند شکایت کنند.
علایی: شما بعنوان یک رسانه خیلی بهتر میتوانید مردم را آگاه کنید تا از حقوق خودشان که اسمشان را میتوانیم کم توان بگذاریم دفاع کنند.
معینی: ما نیازهایمان را در قالب حقوق تصویب میکنیم. ما منتظر کسی ننشستهایم و فکر میکنیم وظیفه خود ماست که باید حرکتی انجام دهیم تا حقوقی را که برایمان وجود دارد تثبیت کنیم. از طرفی سعی میکنیم برای آن حقوق ضوابط فنی یا احکام اجرایی بگیریم. ما دنبال تصویب لایحه جامع حقوق معلولان هستیم.ما دنبال ایجاد ارتباط با دستگاهها هستیم تا آن حقوقی که روی کاغذ است اجرایی شود.
چه مکانیزیمهایی داریم؟خب استفاده از کلیه مکانیزمهای نظارتی. یعنی خودمان نظارت میکنیم. ما منتظر کسی نمیمانیم. بهزیستی هم به عنوان متولی دولتی باید پیگیری کارها را انجام بدهد و گزارش عملکرد بگیرد اینکه ادعا کند هیچ کاره است نه اینطور نیست. ما «ان جی اوها» مکانیزم نظارتی مثل مجلس داریم. با کسی تعارف نداریم. باید تمام مکانیزمهای نظارتی را فعال کنیم. شکی نیست که فرهنگسازی زیربنای همه تحولات عمیق اجتماعی یک جامعه است نه فقط در مناسبسازی بلکه در همه موارد. ولی گاهی احساس میشود خودشان را درگیر مسائل نرمافزاری میکنند چون در کار خودشان ماندهاند. چقدر کتابچه چاپ کنیم، بد نیست
ولی فرهنگسازی دوره 10 ساله و 15 ساله میخواهد. هیچ کجا با فرهنگسازی صفر جلو نرفته است. ما باید ضوابط اجرایی را پیاده کنیم. ما در لایحه حقوق معلولان یک ماده را جدید اضافه کردیم که اگر حقوق معلولان به واسطه معلولیت آنها در جایی نقض شود ما حق داریم علیه دستگاههایی که تبعیض داشتند در مراجع قضایی طرح دعوی کنیم. این قانون در مجلس تصویب میشود.قدم بعدی این است که اگر تا حالا از دستگاهی میخواستیم که ضوابط را اجرا کند و نکرد شکایت کنیم.ما از همه ظرفیتها استفاده میکنیم البته در کنار آن فرهنگسازی و تشویق مسئولان را هم انجام میدهیم ولی باید از ابزار حقوقی و بازدارنده نیز استفاده کنیم. اینگونه میتوانیم آن حقوقی را که روی کاغذ آمده محقق کنیم.