گردشگری افراد معلول، خیریه نیست!
براساس آمارهای موجود بین 5 تا 10 درصد مردمان کشورهای جهان و از جمله ایران، دچار یکی از انواع معلولیتهای جسمی یا ذهنی هستند. به گفته یک مقام سازمان بهزیستی سالانه 10 هزار نفر به معلولان تهرانی و حدود 60 هزار نفر به کل معلولان کشور اضافه میشود. در نگاه اول با توجه به آنکه بسیاری از زیرساختهای اولیه برای گردشگری به صورت کلی هنوز فراهم نیامده، شاید بیمورد به نظر بیاید. اما واقعیت این است که این دو پروژه در امتداد هم نیستند و اگر ارادهای بر رونق گردشگری در ایران به طور کلی وجود دارد، این رونق باید به صورت موازی در گردشگری معلولین هم رخ داده و به صورت همزمان پیش برود. نمیتوان و نباید در انتظار تکمیل پروژههای گردشگری نشست و بعد از فراغت از آن، به بحث گردشگری معلولان پرداخت. بررسیهای انجام شده از سوی یکی از موسسات آکادمیک انگلستان تخمین زده است که حدود 27 درصد از کل جمعیت اتحادیه اروپا از طرح ویژه «توریسم برای همه» که در این کشور طراحی و اجرا شده بهره میبرند و این بخش از صنعت گردشگری طبق همین بررسیها، درآمدی بالغ بر 80 میلیارد یورو در سال تولید میکند. بر اساس این آمار ایجاد پایانهها و مراکز ویژه برای افراد معلول و نیز تامین امکانات حمل ونقل زمینی، همچنین ارائه مقاصد توریستی با شرایط مناسب معلولان نه تنها یک اقدام خیریه نیست بلکه یک تجارت عالی و مقرون به صرفه است.
سهم اندک معلولان از گردشگری
واضح است وقتی روحیه چندین میلیون معلول کشور بالاتر برود، این اتفاق هم در زندگی شخصیشان تاثیر میگذارد و زندگی شادتری را برای آنها و خانوادههایشان به همراه میآورد و هم جامعه نیز از این کار سود خواهد برد. یک معلول با روحیه و شاد، بازدهی بهتر و بیشتری در محیط کار و جامعه دارد تا معلولی که افسرده و خموده در گوشه خانه کز کرده باشد. این یکی از دستاوردهای مهمی است که میتواند با توسعه گردشگری معلولان به دست بیاید. در حالی که مهم ترین کاخ موزهها و بناهای تاریخی ایران برای ورود گردشگران معلول مناسب سازی نشده و این افراد باید خود را به سخت ترین شکل ممکن به بناهای تاریخی برسانند و از آنجا به بعد با کمک افراد دیگر شاید بتوانند پله ها را طی کنند. به کمک دیگران اطلاعات راهنمای تور را بشنوند، به کمک دیگران متوجه اشیای موزهای و … شوند. برخی دیگر باید رنج سفر را به جان بخرند و یا عطایش را به لقایش ببخشند چون اتوبوس ها و فرودگاه و تاکسی های ویژه آنها ساخته نشده که هیچ حتی مناسب سازی هم نشده است. گردشگران نابینا در فرودگاهها و یا اماکن عمومی مرتبط با سفر نمیتوانند متوجه هشدارها شوند چون سیستم آلارمی برای آنها تعبیه نشده است، راهنمایان گردشگری فقط حرف میزنند هیچ وسیلهای برای درک اطلاعات آنها ویژه ناشنوایان از اشیای موزه ای آن هم به صورت بریل وجود ندارد. اگر راهنما اطلاعات بیشتری درباره موزهها و یا مناطق طبیعی بدهد ناشنوایان نمیشنوند. نابینایان نیز اگر بشنوند نمی توانند ببینند و بخوانند. آنها که می توانند بخوانند و بشنوند نمی توانند پله های بلند و زیاد مراکز تاریخی و گردشگری را طی کنند.
گردشگری معلولان؛ فراغت با اعمال شاقه
موزه ملی ایران یکی از مهم ترین جاذبههای تاریخی وگردشگری تهران است که همه گردشگران خارجی حتما بازدید از این موزه مادر را در برنامه هایشان می گذارند؛ اما در این موزه معلولان نمی توانند از پله ها بالا بروند، ناشنوایان نمیتوانند اطلاعات راهنما را بشنوند.هنوز موزه مادر جایی برای ورود گردشگران معلول نیست. این مشکل را بسیاری از بناهای دیدنی دیگر نه فقط در تهران بلکه در کشور دارند. آنها حتی در سفرهای هوایی نیز دچار مشکل هستند. این درحالی است که دستورالعمل اجرایی حمل و نقل هوایی معلولان و توانخواهان اردیبهشت سال ۹۲ مصوب شد؛ اماسازمان هواپیمایی خود را مسئول اجرایی کردن آن نمی داند. هتلهای کشور نیز طبق استاندارد جهانی ساخته نمی شوند. درحالی که در هتل های پر ستاره باید اتاق هایی برای معلولان در نظر گرفته شود حتی مشخص شده که در سرویس های بهداشتی باید با عرض ۸۰ سانتیمتر در نظر گرفته شود که معلول به راحتی بتواند تردد کند. اما کدام یک از اتاق هتل های کشورمان چنین امکانی را به معلولان می دهد؟
مسلم است که گردشگران معلول نمی خواهند در سفر زحمتی برای دیگران داشته باشند« اما بی تدبیری و نداشتن برنامه ای برای سفرهای آنان باعث شده تا آنها نتوانند از جاذبه های گردشگری شهرهای ایران بهره ای ببرند. آیا بهتر نیست فکری هم به حال گردشگران معلول شود؟ این اقدامات هزینه زیادی نخواهد داشت. گذاشتن رمپ با قابلیت جابجایی، هیچ اثر تاریخی را خدشه دار نمیکند. باز کردن راهبند عبور موتورسوارها آن هم برای زمانی که معلولان میخواهند تردد کنند، به طور موقت سخت نیست. نوشتن اطلاعات بیشتر برای اشیای موزهای ناشنوایان را محتاج به شنیدن و انتقال اطلاعات راهنمایان موزهای نمیکند. نابینایان با استفاده از متون بریل خودشان میتوانند اطلاعاتی از جاذبههای گردشگری به دست بیاورند. بسیاری از این کارها نه هزینه دارد و نه کار غیر قابل انجامی است. فقط کمی تدبیر می خواهد.
گردشگری معلولان؛ فراغت با اعمال شاقهدلشان برای یک سفر ساده اما بیدغدغه تنگشده و گردشگری برایشان چندان معنی و مفهومی ندارد. وقتی صحبت از سفر و تفریح میشود، معلولیت همانند سنگی جلویشان سد میشود و بهناچار قید سفر و سیاحت را میزنند و تنها جرمشان این است که پای رفتن ندارند و معلول هستند. |
به گزارش ایران سپید به شعار هفته گردشگری که مینگرد، تلخندی بر چهرهاش نقش میبندد، «گردشگری برای همه، همه برای گردشگری» و با حسرت مینویسد، گردشگری برای همه جز معلولان. آخرین باری که سفر رفته است را به خاطر نمیآورد، همه خاطرهاش از سفر، رفتن از منزل به مدرسه یا منزل اقوام در همان محله سکونتشان است، میپرسد کی ما هم به سفر خواهیم رفت. از رویاهایش میگوید، از اینکه کاش همانند دیگران سالم بود و از روی ترحم به وی نگاه نمیکردند و کاش او نیز همانند دیگران، حق سفر داشت. ادامه میدهد، ما هنوز مفهوم گردشگری را درک نکردهایم، و برای گردشگر شدن چه باید کرد و چه امکاناتی باید داشت و آیا بااینهمه موانع من و دوستانم میتوانیم به یک تور چندساعته گردشگری برویم. میگوید: برای سفر رفتن و استفاده از وسیله نقلیه مناسب، هتلها، مراکز اقامتی و تفریحی با مشکل مواجه هستیم و دلمان میخواهد مناطق زیبای شهر و استان را ببینیم اما یارای رفتن نداریم. میخواهم سفر کنم نمیتوانم چون راه رفتن ندارم، چون ناشنوا و نابینا هستم، چون نمیتوانم مانند دیگران از خود محافظت کنم، پس باید همیشه در منزل خودم بمانم، آیا این همان برابری فرصتهاست. من هم میخواهم بدانم جهان چقدر زیباست و چه جاهای دیدنی دارد آیا این رویاها رنگ واقعیت خواهد گرفت؟