شناسه خبر: 14623 منتشر شده در مورخ: 1397/7/25 ساعت: 08:56 گروه: اجتماعی  
معلم نابینا، الگوی پشتکار و اراده

معلم نابینا، الگوی پشتکار و اراده

زندگیم را مدیون رؤیاپردازی هایم هستم. این حرفی است که Adrijana Prokopenko، معلم مقدونیه ای بر آن تاکید دارد.

به گزارش ایران سپید این خانم معلم که علیرغم همه مشکلات حالا توانسته به عنوان یکی از نقاط اتکای نابینایان کشورش خود را به اثبات برساند در دوم فوریه 1979 به دنیا آمده است. آدریجانا در خصوص تولد خود میگوید: از آنجا که زودتر از زمان معمول به دنیا آمده بودم، مرا در دستگاه آنکوباتور نگه داشتند. اما به دلیل فقر حاکم بر کشور، مرا در دستگاهی نگه داشتند که به جرات میتوان گفت عمرش به سالهای بعد از جنگ جهانی دوم برمیگشت. به ازای هر 15 نوزاد فقط یک پرستار در بیمارستان وجود داشت. فقر امکانات باعث شد دچار مسمومیت اکسیژن شوم. مسمومیتی که باعث شد پس از 2.5 ماه اقامت در آنکوباتر، با چشمانی نابینا به استقبال زندگی بیایم. والدین آدریجانا، با وجود غم عظیمی که از نابینایی دخترشان بر دل گرفته بودند از همان روزهای آغازین زندگی سعی کردند او را به گونه ای پرورش دهند که مستقل زندگی کند. یکی از آموزگاران تنها مدرسه نابینایان مقدونیه، برایشان از چگونگی آموزش کودکان نابینا گفته بود. اما این همه آنچه که والدین آدریجانا احتیاج داشتند نبود. از سوی دولت هیچ حمایتی در خصوص آموزش به نابینایان صورت نمیگرفت. همین باعث شد آدریجانا هیچ تجربه ای از آموزشهای پیشدبستانی نداشته باشد. او وارد تنها مدرسه نابینایان مقدونیه شد و تحصیل را شروع کرد. خبری از کتاب بریل و رایانه و ماشین تایپ نبود. مجبور بود از والدین و دوستانش برای تبدیل کردن کتابهای درسی به بریل کمک بگیرد. معلمها در زمینه آموزش به نابینایان تخصصی نداشتند. همه اینها را آدریجانا خود با اراده و شهامت مثال زدنیش میآموخت. 15 ساله بود که عاشق فراگیری زبان انگلیسی شد. میگوید: عاشق انگلیسی شدم و همانجا تصمیمم را گرفتم. «من باید هر طور که هست معلم انگلیسی شوم.» این را گفتم و فراگیری انگلیسی را شروع کردم. شانس بزرگ آدریجانا، یک سال پس از پایان دبیرستان در خانه اش را زد. او توانست از یکی از مؤسسات ویژه نابینایان در فیلادلفیای آمریکا بورسیه ای دریافت کند. سفر به آن سوی آبها و آشنایی با فرهنگی متفاوت، آن هم فرهنگ یک کشور انگلیسی زبان، او را هیجانزده میکرد. به آمریکا رفت و در طول مدت اقامتش، جهتیابی، رایانه و سایر مهارتهای لازم برای زندگی یک نابینا را فرا گرفت. در مدرسه Overbrook, آدریجانا علاوه بر بهرمند شدن از آموزشهایی که به گفته خودش بر آینده تحصیلی و شغلیش تاثیر فراوانی گذاشت، در فعالیتهایی شرکت کرد که در مدرسه مقدونیه اثری از آنها نبود. فعالیتهایی مثل: گروه کر، اسکی و بازدید از مراکز تاریخی آمریکا. بورسیه Overbrook که منقضی شد، شانس باز هم مکمل هوش و نبوغ ذاتی آدریجانا شد. 

آموزشهایی که Adrijana Prokopenko در مدرسه نابینایان Overbrook فیلادلفیای آمریکا از آن بهره مند شده بود افق تازه ای را در زندگی او گشود. او با فراگیری چگونگی مستقل زندگی کردن افراد نابینا، اعتماد به نفس مضاعفی یافت و برای کسب بورسیه تحصیلی در رشته آموزش زبان انگلیسی و در یکی از دانشگاههای بخش ترکیه ای قبرس اقدام کرد. با تقاضای آدریجانا برای بورسیه در دانشگاه مدیترانه شرقی منطقه قبرس شمالی موافقت شد و او در 1999 به عنوان اولین دانشجوی نابینای این دانشگاه مشغول به تحصیل شد. او از آن روزها به عنوان روزهای بسیار سخت زندگیش یاد میکند و میگوید: پس از 9 ماه زندگی در آمریکا، باز به جایی برگشته بودم که امکانات چندانی برای نابینایان نداشت. در مورد کتابهای درسی، نسخه ای که برای من قابل استفاده باشد وجود نداشت. باز مجبور شدم عملیات بریل کردن کتابهایم را آغاز کنم. او همچنین می افزاید: علیرغم این که همخوابگاهیهایم با من بسیار مهربان بودند اما عدم آشنایی آنها با زبان انگلیسی و ترکی ندانستن من باعث میشد با کمتر کسی بتوانم ارتباط برقرار کنم. هدف مشخص آدریجانا که همان به دست آوردن استقلال بود موجب شد او بر تمام این مشکلات غلبه کند و در سال 2003، از دانشگاه فارغ التحصیل شده و به کشورش باز گردد. او پس از بازگشت به خانه، در راه دشوار پیدا کردن شغل مناسب قدم گذاشت. آدریجانا از آن روزها به عنوان سختترین روزهای زندگیش یاد میکند و میگوید: «با وجود این که در کشور من تقاضای زیادی برای متخصص آشنا به زبان انگلیسی وجود داشت، هیچ کدام از آن موقعیتهای شغلی نسیب من نشد. به محض این که کارفرما از نابینا بودن من مطلع میشد، حتی حاضر نبود تواناییهای من در زمینه رشته تحصیلیم را بیازماید.» او ادامه میدهد: «مدارس زیادی در مقدونیه بودند که معلم زبان میخواستند اما مدیران این مدارس اصلاً نمیتوانستند تصور کنند که یک فرد نابینا هم میتواند کلاسی را اداره کند.» سه سال بسیار سخت بر آدریجانا گذشت. سه سالی که داشت تمام امیدهای آدریجانا را نا امید میکرد. تا این که در سال 2006 توسط یکی از دوستانش، از درج یک آگهی مبنی بر این که به یک معلم انگلیسی آشنا به خط بریل نیاز است در یکی از روزنامه ها خبردار شد. برای به دست آوردن آن شغل اقدام کرد و بالاخره موفق هم شد. حالا آدریجانا شاگردان نابینای فراوانی بین سنین 5 تا 17 سال و در 19 مقطع کلاسی مختلف دارد و علاوه بر انگلیسی، به آنها درس زندگی میدهد. از نظر آدریجانا، داشتن یک تصویر روشن از آنچه که میخواهیم به آن برسیم مهمترین و مؤثرترین گام در راه رسیدن به هدف است. او حالا اصلیترین هدف خود را کمک به پیشرفت و موفقیت کودکان نابینای مقدونیه ای میداند.

 

  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *