شناسه خبر: 14263 منتشر شده در مورخ: 1397/6/25 ساعت: 09:44 گروه: اجتماعی  
مهر با ما مهربان نیست
گزارش ایران سپید از مشکلات دانش آموزان معلول

مهر با ما مهربان نیست

از زمانی که یادم هست از اول مهر و مدرسه رفتن متنفر بودم. معلولیت هم نداشتم! اول مهر اگر یک دانش‌آموز عادی به‌ فکر کیف و مداد و جلد کتاب دفترش است یک دانش‌آموز معلول ذهنش مانند یک مهندس در راه برنامه‌ریزی برای دقیقه، دقیقه حضورش در مدرسه است. اینکه چگونه برود؛ چگونه برگردد، چه زمانی را برای دستشویی تنظیم کند. یا اصلاً کجا برود. این افکار دیگر اجازه‌ای به او برای لذت بردن آن اول مهری که همه برایش ذوق مرگ می‌شوند نمی‌گذارد.

به گزارش ایران سپیدچند سالی است که در آموزش و پرورش استثنایی طرحی به‌عنوان طرح تلفیقی در حال اجرا کردن است. در این طرح دانش‌آموزانی که شرایط حضور در مدارس عادی دارند به مدارس معرفی می‌شوند. اغلب دانش‌آموزان جسمی، حرکتی شرایط حضور در مدارس دارند و خیلی‌هایشان هم از این طرح استقبال می‌کنند. اما این طرح پیچ و خم زیادی دارد که غیر از تأمین منابع آموزشی و دسترس‌پذیری، نیاز به یک فرهنگ و تفکر پذیرش افراد عادی را می‌طلبد. در اجرای این طرح حتی بسیاری از مدیران مدارس عادی مقاومت می‌کنند چه برسد به دانش‌آموزان مدارس! خیلی از خانواده‌های بچه‌های معلول و حتی خودشان از نحوه اجرای این طرح گله دارند. به بهانه اول مهر با برخی دانش‌آموزان و والدین آنها صحبت کردیم که در ادامه می‌خوانید.

آیدا و آیلار دوقلو هستند و معلولیت جسمی دارند. آیدا به سختی راه می‌رود و آیلار ویلچرنشین است. آیدا دوست دارد در مدرسه عادی درس بخواند و دراین مورد این‌گونه می‌گوید: من همیشه‌ دلم می‌خواست در مدرسه عادی درس بخوانم چرا که سطح آموزش در مدارس استثنایی واقعاً پایین است. من رقابت سختی در پیش دارم و آن هم کنکور است و در این رقابت باید با افراد عادی رقابت کنم. همچنین من قرار نیست تا ابد در مدرسه استثنایی درس بخوانم، روزی من و تمام بچه‌های معلول باید وارد اجتماع شویم اینکه همیشه ما را در یک گوشه‌ای جدا نگه دارند درست نیست. من هم مثل بقیه توانمندم و دلم می‌خواهد دیده شوم. چرا باید در مدرسه قایم شوم. البته من یک نمونه خاص هستم و با این موضوع کنار آمده‌ام که بالاخره باید از خانه خارج شوم وگرنه خیلی از همکلاسی‌های من حتی روی حرف زدن باشما را هم ندارند. حتی دلشان نمی‌خواهد از خانه خارج شوند. خب این دلیلش چیست؟ برای اینکه ما فقط به نگاه استثنایی عادت کردیم. من کلاس یازدهم هستم. چرا نباید مثل بقیه از آمدن اول مهر خوشحال باشم. من دوست دارم توانمندی‌هایم را
نشان دهم.
آیدا در مورد عدم پذیرش مدیران مدارس عادی از پذیرش بچه‌های معلول می‌گوید: مدرسه عادی رفتن برای من آرزو بود اما برای ورود به مدارس عادی مشکلات بسیاری داشتم و برای همین نتوانستم به مدرسه عادی بروم. اولاً اینکه مدیران مدارس ما را نمی‌پذیرند. بغل مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواندم دقیقاً یک مدرسه عادی است. وقتی برای ثبت‌نام مراجعه کردیم طوری با ما رفتار شد که گویا از فضا آمده‌ایم. به ما گفتند شما باید همان مدرسه استثنایی درس بخوانی نمی‌توانی با بچه‌های عادی بنشینی. غیر از آن مدرسه بعد از کلی گشتنم مدرسه‌ای پیدا کردیم که پذیرای ما شد. بعد از تلاش های زیاد پدرم به خاطر چند پله و سرویس از رفتن به آن مدرسه هم محروم شدم. البته این را هم بگویم، مدیر آن مدرسه بسیار مهربان گفت «من تمام شرایط را برای پذیرش فرزندان شما آماده خواهم کرد» اما انگار نتوانسته بود فضای مدرسه را مطابق با معلولیت ما مناسب‌سازی کند. حالا به نظر من می‌شد به هر نحوی هم شده کنار آمد اما با سرویس نمی‌شود. پدر من نمی‌تواند هر روز مسافت زیادی ما را ببرد و بیاورد. من عاشق پدرم هستم و دلم نمی‌آید به خاطر من بیش از حد به زحمت بیفتد. وقتی دیدم شرایط رفت و آمد سخت است همان به استثنایی رضایت دادیم. اما اگر همان مدرسه اول ما را پذیرفته بود دیگه نیازی به تغییر سرویس نبود. استثنایی در حال حاضر به ما سرویس می‌دهد اما فقط برای همان مدرسه‌ای در آن درس می‌خوانیم.
او معتقد است گوش‌ها به واژه استثنایی حساس است و ادامه می‌دهد: اینکه در استثنایی درس می‌خوانم انگار برایم ننگ است. وقتی می‌خواهم خارج از مدرسه خودم را به بچه‌های دیگر نزدیک کنم. هرگز نمی‌گویم استثنایی درس می‌خوانم یا حتی افراد بزرگسال هم نسبت به استثنایی واکنش زشت و بد نشان می‌دهند. همه فکر می‌کنند چون در استثنایی درس می‌خوانم معلولیت ذهنی دارم! من فقط معلولیت جسمی دارم از لحاظ ذهنی مشکلی ندارم و از خیلی‌هام با هوش‌تر هستم. حتی مدیران مدارس وقتی می‌شنوند که من و آیلار در مدرسه استثنایی درس می‌خوانیم با ما جوری رفتار می‌کنند انگار خنگ هستیم. این چه تصوری است؟ به قول پدرم «نمی‌توانیم یک مسأله سخت ریاضی دستمان بگیریم وبا خودمان اینور و آنور ببریم و هر کی بچه‌مان را دید، به بچه‌مان بگوییم؛ باباجان این را حل کن تا ببینند چقدر باهوشی!». غیر از این متأسفانه ما بچه‌های وعده و وعید هستیم. هر کس از سر دلسوزی هم که شده یک وعده‌ای به ما می‌دهد و رها می‌کند. فقط از سرشان ما را باز می‌کنند.
سینا نابیناست. او در مدرسه غیردولتی درس می‌خواند، مادر سینا دل پری از طول تحصیل فرزندش چه در مدارس عادی و چه در مدارس استثنایی دارد و به قول خودش همراه با سینا دیپلم می‌گیرد. مادر سینا که دانشجوی دکتری است حاضر نشد که نامش فاش شود. او تمام مشکلات و مسائل بچه‌ها و هم خانواده‌ها را در طول تحصیل برای ما این گونه شرح داد: ما دو مبحث در تحصیل بچه‌های نابینا داریم. یکی امکانات و نیازهای آموزشی آنها، دوم پذیرش اجتماعی افراد معلول و افراد با نیازهای ویژه یا هر اسمی که دوست دارید به آن اطلاق کنید. واژه، تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نمی‌کند. محیط اجتماعی ما اعتمادی به توانمندی بچه‌ها و دانش‌آموزان معلول ندارد. فضاهای آموزشی مسئولیت بزرگی چون فرهنگسازی برای پذیرش افراد معلول از سوی جامعه دارند. اما متأسفانه در سیستم آموزشی ما اگر خانواده‌ای حمایتگر فرزندش بود؛ آن بچه معلول می‌تواند از نگاه برابر جامعه برخوردار شود. اگر چنین نباشد سیستم آموزشی ما نمی‌تواند فرد را توانمند تربیت کند و تحویل جامعه دهد. در بحث ثبت‌نام دانش‌آموزان معلول باید گفت که متأسفانه خیلی وقت‌ها توانایی بچه‌ها در نظر گرفته نمی‌شود. حضور بچه‌ها در سیستم تلفیقی با هدف اجتماعی شدن آنها انجام می‌شود و این سیستم که همچنین هدفی دارد در عمل به مرحله ظهور نمی‌رسد. این سیستم نیاز به اعتمادسازی و ترویج فرهنگ معلول‌پذیری دارد که عملاً اجرا نمی‌شود. غیر از آموزش و پرورش استثنایی، رسانه‌ها هم در این امر نقش مهمی دارند که باز هم متأسفانه این موضوع را شاهد نیستیم. همه چیز در یک مقطع کوتاه مانند 23 مهر روز جهانی نابینایان دیده می‌شود و تمام! در طول سال مشکلات بررسی نمی‌شود، مطالبات بازگو نمی‌شود تا زمانی که تقویم ورق بخورد و یک روز در سال بیاید! اولین معضلی که خانواده پس از مراجعه به مدارس برای ثبت‌نام دارند این است که با دیده شک و تردید مدیر مدرسه مواجه می‌شود. که آیا این بچه می‌تواند در محیط عادی درس بخواند. در بیشتر مواقع این مراجعات فقط به یک توصیه که «بهتر است فرزندنتان در مدارس استثنایی درس بخواند» ختم می‌شود. وقتی مدیر یک نظام آموزشی دولتی در سطح مدرسه از این موضوع استقبال نمی‌کند، چاره‌ای نداری مگر آنکه فرزندت را به یک مدرسه خصوصی ببری و چون مدرسه از ثبت‌نام انتفاع می‌برد، فرزندت را بپذیرد». حالا این‌ها به کنار، مشکلاتی که دانش‌آموز معلول پس از ورود به این سیستم دارد معضل غیر قابل‌انکار است. وقتی بچه‌ای وارد سیستم فراگیر می‌شود برای برقراری تعاملات نیاز به یک معلم رابط دارد. اما متأسفانه آموزش و پرورش استثنایی معلم رابط به مدارس خصوصی اختصاص نمی‌دهد. معلم رابط و پل است میان دانش‌آموز معلول با آن محیط چه از لحاظ آموزشی چه از لحاظ فرهنگسازی! کودکان معلول ضربه‌های روحی شدیدی از طرف همکلاسی‌هایشان متحمل می‌شوند. من تجربه خودم را بازگو می‌کنم برایتان! فرزندم پس از ششم دبستان به مدارس عادی رفت اما از سمت همکلاسی‌هایش پذیرش نمی‌شد. فرزند من تمام تلاشش را می‌کرد تا با نمرات عالی توانمندی‌اش را ثابت کند و حقیقتاً هم شاگرد اول کلاس بود. اما بچه‌های عادی نمی‌توانستند بپذیرند یک دانش‌آموز معلول از آنها برتر است و این آغاز رفتارهای خصمانه آنها بود. برابری برای دانش‌آموزان معلول تعریف نشده و آنها نمی‌دانند در اختیار گذاشتن امکانات به دانش‌آموز معلول، تبعیض نیست. دانش‌آموز عادی تصور می‌کند اگر معلم به دانش‌آموز معلول توجه کند یعنی عزیز دردانه معلم است! یعنی امکانات خاص دارد! یعنی به دانش‌آموز معلول می‌رسند به او نمی‌رسند! فرزند من اغلب اوقات با تن کبود به خانه می‌آید چرا که همکلاسی‌هایش عمداً به او طعنه می‌زنند» یک مدرسه واقعاً نیاز به یک معلم رابط دارد. چرا که یک معلم عادی نمی‌داند چطوری باید با بچه ارتباط برقرار کند. یا برای مثال معلم عادی از آموزش‌های تقلیدی بی‌خبر است. از چند سال گذشته آموزش و پرورش استثنایی معلم رابط به مدارس خصوصی نمی‌دهد؟ چرا؟ منابع ندارند؟ من باورم نمی‌شود آن سازمان عریض و طویل نتواند معلم به مدارس خصوصی بدهند. مگر چند مدرسه خصوصی در تهران داریم که دانش‌آموز معلول دارند. من یک شهروند درجه اول هستم، من مالیات می‌دهم. آموزش فرزند من هزینه سرباری برای آموزش و پرورش ندارد چرا که در مدرسه خصوصی درس می‌خواند چرا نباید به او معلم رابط ندهند.»
او در مورد قضاوت افراد در مورد خانواده‌های افراد‌ دارای معلولیت این‌گونه می‌گوید: ما به هرکجا که پا می‌گذاریم قضاوت می‌شویم. همه تصور می‌کنند خانواده‌ای که فرزند معلول دارد خانواده‌ای کم سواد، جزو طبقه پایین جامعه است. من به هر کجا می‌روم سعی می‌کنم به بهترین شکل بروم و خیلی به ظاهر سینا اهمیت می‌دهم تا دیگران تصور نکند می‌توانند با ترحم توانمندی‌های پسر مرا نادیده بگیرند.
راضیه گودینی مادر یاسین هم تا حدودی با مادر سینا هم نظر است. یاسین ناشنوا است و در مدرسه باغچه‌بان درس می‌خواند. خانم گودینی در مورد ثبت‌نام فرزندش در مدارس عادی این‌گونه می‌گوید: از همان ابتدا که یاسین در پایگاه سنجش آموزش و پرورش ارزیابی شد به ما نامه‌ای داده‌اند برای ثبت‌نام یاسین در مدارس عادی. اما ما خودمان ترجیح دادیم یاسین در مدرسه باغچه‌بان باشد. من آرزوی قلبی‌ام است فرزندم در مدرسه عادی درس بخواند اما متأسفانه مدارس عادی دولتی هم معلم رابط ندارد. من برای ثبت‌نام فرزندم در مدارس عادی تا به حال مشکلی نداشتم. و به هر مدرسه‌ای رفتم ما را پذیرفته‌اند. اما مسأله بچه‌های مدرسه هستند که پسر مرا نمی‌پذیرند. هر مدرسه رفتم و دوندگی کردم تا معلم رابط بگیرم اما گیر نیاوردم. بچه‌های ناشنوا کاشت حلزون می‌شوند و هیچ مشکلی در مدارس عادی ندارند تنها مشکل، مشکل فرهنگی است. اگر معلم رابطی وجود داشت که می‌توانست این ارتباط را ایجاد کند شاید تا حد زیادی مشکلات کم می‌شد. پسر من در حال رشد است و کم‌کم متوجه تفاوت خودش با دیگران می‌شود و این واقعاً دردآور است که ببینی فرزندت هر روز گوشه‌گیر‌تر می‌شود. متأسفانه افراد با دیدن سمعک در گوش افراد از او فاصله می‌گیرند و احساس می‌کنند قرار است برای ارتباط زحمت زیادی متحمل شوند. من والدین زیادی دیدم که فرزندشان را به مدارس عادی فرستاده‌اند اما چون کلاس‌ها خیلی شلوغ بوده معلم نتوانسته توجه مورد نیاز را به دانش‌آموز ناشنوا بکند. یا اصلاً نمی‌دانسته که چگونه باید رفتار کند. متأسفانه مدارس ما ضعف آگاهی دارند.  این خلأ و ضعف پر نمی‌شود.
او در مورد مشکلات این کودکان در تابستان و تنهایی آنها می‌گوید: بچه‌های ما خوشحال نیستند. پسر من کل سه ماه تابستان در گوشه خانه بود. نه کلاس ورزشی نه مکان تفریحی. بچه‌های ناشنوا نیاز به امکانات ورزشی دارند. در تهران فقط یک مکان برای این بچه‌ها وجود دارد که آن هم بسیار به ما دور است. بچه‌های ما، بچه‌های اول مهر نیستند. یاسین مدرسه‌اش را دوست دارد اما‌ ای‌کاش می‌شد همه بچه‌های معلول بدون دغدغه کنار دیگر بچه‌ها تحصیل می‌کردند. یاسین در برقراری ارتباط ضعیف است چرا که نگاه‌های سنگین به سمعک نمی‌گذارد توانمندی‌هایش دیده شود.
  twitter linkedin google-buzz facebook digg afsaran
کلید واژه
 
نظرات بینندگان
نظر شما
لطفا جهت تسهیل ارتباط خود با ایران سپید، در هنگام ارسال پیام این نکات را در نظر داشته باشید:
1.ارسال پیام های توهین آمیز به هر شکل و با هر ادبیاتی با اخلاق و منش اسلامی ،ایرانی ما در تناقض است لذا از ارسال اینگونه پیام ها جدا خودداری فرمایید.
2.از تایپ جملات فارسی با حروف انگلیسی خودداری کنید.
3.از ارسال پیام های تکراری که دیگر مخاطبان آن را ارسال کرده اند خودداری کنید.
4. ثبت نظرات در سايت ايران سپيد براي هر نظر حداکثر 400 واژه است.
نام:
ایمیل:
نظر: *