گفتگو با حمید کیانیان، کارگردان تئاتر:
توانمندسازی با آموزش تئاتر و موسیقی + فایل صوتی
این روزها چشم امید معلولان مشهدی نه به سازمانهای متولی امور خود بلکه به مؤسسه خیریه توانمندسازی بچه های بارانی است.
|
به گزارش ایران سپیدحمید کیانیان کارگردان و بازیگر تئاتر و مؤسس این خیریه در باره آن می گوید: ما می خواستیم اینجا را به عنوان یک مؤسسه فرهنگی هنری ثبت کنیم در پوشش یک بنیاد اما سازمان بهزیستی اجازه نداد و گفت: باید آن را با نام خیریه ثبت کنید. من هم گفتم: با خیریه مشکلی نداریم اما مردم این ذهنیت را دارند که خیریه باید به دیگران کمک مادی داشته باشد و این مخالف مرامنامه ماست و ما می خواهیم مؤسسه فرهنگی باشیم. بعد از سه سال رفت و آمد هم نتوانستیم این کار را انجام دهیم هر چه ما گفتیم خیریه مد نظر شما به معلولان نان و پنیر و سبزی می دهد و ما می خواهیم به بچه ها فرهنگ و هنر یاد بدهیم یعنی چیزی که تا آخر با بچه ها بماند، حرف ما را قبول نکردند و مجبور شدیم نام را مؤسسه خیریه توانمندسازی بچه های بارانی بگذاریم. این گروه حدود 12 سال پیش ایجاد شده است. اساس کار بر پایه تئاتر درمانی است که برای اولین بار در ایران به طور حرفه ای اتفاق می افتد و هنوز هم بعد از 12 سال ما تنها گروهی هستیم که به صورت حرفه ای با بچه هایی که محدودیتهای حرکتی و جسمی دارند کار حرفه ای تئاتردرمانی انجام می دهیم. می گویم متأسفانه چون کس دیگری در این عرصه وارد نشد و ما دوست داریم گروههای دیگر و انسانهای دیگر هم در این زمینه کار کنند و این حرکت رشد پیدا کند. کار ما اینگونه است که اتودهای نمایشی، درمانی با بچه ها می زنیم و این اتودها را به تئاتر تبدیل می کنیم و آن را در سطح کشور اجرا می کنیم. تا حال به حدود 35 شهر سفر کرده ایم. بالغ بر 607 اجرا در کل کشور داشته ایم. این آمار بی نظیری در ایران است که تا حال هیچ گروه تئاتر حرفه ای چنین آماری نداشته است. ما معتقدیم باید این کار را انجام دهیم چون هنر تئاتر تنها هنری است که در آن هنرمند و مخاطب در یک لحظه یکجا قراردارند و بازیگر باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد که جلوی صحنه بیاید و بگوید من فلانی با این محدودیت حرکتی می خواهم برای شما تئاتر اجرا کنم و تماشاگر هم پول بدهد؛وقت بگذارد و بیاید تئاتر یک هنرمند دارای معلولیت را ببیند. این کار چند حسن دارد. اول اینکه ما همیشه معلولان را با نگاه ترحم آمیز نگاه کرده ایم؛ با نگاه ناتوانی و بدبخت و بیچاره بودن نگاه کرده ایم، همیشه آنها را در آسایشگاه دیده ایم و می رویم آنها را از بالا نگاه می کنیم و یک خیراتی هم می دهیم و بر می گردیم. در صورتی که اصل انسانیت و شرف انسانی این کار را قبول ندارد. . اینها باید با توانمندیشان دیده شوند و با کارهایی که می توانند انجام دهند.خب تئاتر یکی از تواناییهای این افراد است و از کارهایی است که این دوستان می توانند انجام دهند و وقتی بالای صحنه می روند دیگر با محدودیتهایشان دیده نمی شوند و دیگر با ترحم به اینها نگاه نمی کنند بلکه با احترام نگاه می کنند و توانمندیهای اینها دیده می شود. با تئاتر بچه های ما اعتماد به نفس خود را پیدا می کنند توانمندیهای خود را کشف می کنند و از یک انسان مصرف کننده به انسانی مولد تبدیل می شوند. یعنی از روی تخت آسایشگاه بلند می شود کار می کند درآمدزا می شود و با هنرش به مردم جامعه کمک می کند.
س: جرقه این کار از کجا زده شد؟
ج: من دوستی داشتم که در یکی از آسایشگاههای مشهد معلم ریاضی بود. یک روز به من گفت یک دختری آمده که تئاتر کار می کرده و از اهالی یکی از شهرستانهای مشهد است، تصادف کرده و قطع نخاع شده. شما که تئاتری هستی و بازیگری بیا او را ببین شاید حالش خوب بشود. آن روز من برای اولین بار وارد آسایشگاه شدم. قبل از آن برای انجام نذر پدرم می رفتم ولی داخل نمی رفتم. وارد یک محوطه ای شدم که حدود 40-50 معلول روی تخت خوابیده بودند و آن بوی کذایی هم فضا را پر کرده بود. من به عیادت این دختر خانم رفتم. آن زمان من 40-45 سال بود که سابقه کار تئاتر داشتم. برای همین نگاهی که به این دوستان داشتم نگاه ترحم آمیز نبود و بیشتر نگاه هنری بود. به فضا، آدمها؛ حرکاتشان و رفتارشان نگاه می کردم و دیدم چقدر توانمندی روی این تختها وجود دارد ولی اینها افتاده اند و خوابیده اند. این بود که یک مدت رفت و آمدم را زیاد کردم و با آنها گفتگو کردم. پای صحبتهایشان نشستم و با آنها چای خوردم. دیدم واقعا پر از توانمندی هستند ولی کسی از آنها استفاده نمی کند و به قول معروف اینها توی تونل مرگ زندگی می کنند و وقتی وارد آسایشگاه می شوند تا بمیرند کسی از آسایشگاه خارج نمی شود. چون راهی برای خارج شدن ندارد. چون توانمند نمی شود و چیزی را یاد نمی گیرد. برای همین رفتم و با مسئولان آسایشگاه صحبت کردم و گفتم کار من تئاتر است این هم کارنامه و جایزه هایی که گرفته ام و جشنواره هایی که شرکت کرده ام. اجازه بدهید من با اینها کار کنم. چون سابقه کار با بچه های بزهکار زیر 16 سال را داشتم و هم سابقه کار با بچه های زندانی مشهد را داشتم این تجربه را داشتم که با آدمهای دارای مشکلات روحی، روانی چگونه کار کنم. من را یک سال و نیم سر دواندند و طرح هم بردم ولی آخر سر قبول نکردند. اینگونه مجبور شدم بیرون از آسایشگاه گروهی تشکیل دهم و با 11 نفر که دارای معلولیت بودند کار را شروع کنم. ما الان رکورد دار تئاتر ایرانیم. به جرأت می گویم تنها مؤسسه تئاتر درمانی در کل جهان هستیم که اینگونه با معلولان کار می کند و آمار فوق العاده موفقیت آمیزی دارد. ما دختران و پسرانی داشته ایم که تا 18 سال در خانه هایشان محبوس بوده اند. الان در بیرون زندگی می کنند، ازدواج کرده اند؛ بچه دارند؛ کار دارند؛ شغل دارند؛ هنر دارند ؛ موسیقی می دانند؛ تئاتر بلدند و مستقل زندگی می کنند. و بار روانی و اقتصادیشان از روی دوش جامعه و خانواده هایشان برداشته شده است.
س: امرار معاش هم از همین طریق تئاتر انجام می دهند؟
ج:بله، همه از طریق فعالیتهایشان است. ما در کنار گروه تئاتر یک گروه موسیقی تشکیل داده ایم و از صفر تا صد موسیقی را به آنها آموزش می دهیم. کلاسهای آواز داریم. دستگاههای سنتی را به این دوستان آموزش داده ایم و تمام این کلاسها رایگان است. الان دو نفر از آنها در دانشگاه موسیقی درس می خوانند و قرار است برای خودشان موسیقی دانهای بزرگی شوند. بچه های تئاتر ما در جشنواره بین المللی اصفهان در بین کشورهای آلمان، ایتالیا، هلند،بلژیک، ارمنستان و اوگاندا و 35 گروه داخلی؛ 16 رتبه کسب کرده اند. رتبه های بازیگری اول، دوم و سوم زن و مرد و اول و دوم و سوم معلولیتهای جسمی حرکتی و بینایی ، کارگردانی، طراحی صحنه ،طراحی بروشور، طراحی نور و هر آنچه که در یک تئاتر وجود دارد.
لینک مطلب: | http://iransepid.ir/News/21280.html |