به گزارش ایران سپید وقتی اسم عروسک می آید ناخود آگاه عروسک هایی با چشمان آبی و موهای طلایی و بسیار جذاب در ذهن تداعی می شود. البته بی دلیل هم نیست از کودکی آن چه که در ویترین مغازه ها، دستان کودکان و میان هدیه های تولدمان دیده ایم عروسک های جذاب و دلنشینی بودند که اوقات کودکیمان با آنها سپری می شد و با این تصویر که همبازی ما باید بی عیب و نقص باشد و هیچ ایرادی نداشته باشد بزرگ شدیم. با ورود به جامعه دریافتیم هستند کسانی که از لحاظ ظاهری تفاوت هایی با ما دارند. تفاوت هایی درگفتار، دیدار و حرکت اما در برخورد با این افراد باید چگونه عمل کنیم؟! حالا باید چه کار می کردی؟ در هیچ زمانی به ما نیاموختند که با این افراد و تفاوت هایشان چگونه برخورد کنیم که باعث دلخوری و کدورت آنها نشود.چندی پیش در رسانه های خارجی خبرهایی از تولید عروسک های دارای معلولیت منتشر شد اما بتازگی خبرهایی از این دست در شهرهای ایران هم به گوش می رسد و باخبر شدیم در شهرستان فیروزه و شهر کرمانشاه عروسک های معلول تولید شده اند در این که کدام یک از این دو شهر پیشتاز این حرکت بوده اند نمی توان چیزی گفت چرا که مهمتر از پیشتازی، نحوه اجرای این ایده است که درادامه این گزارش جزئیات مفصل آن را می خوانید.
عروسکهایی از جنس معلولیت
پیگیر سوژه شدیم تا از ماجرای ساخت عروسکها اطلاعاتی را بهدست آوریم؛ سرنخ اولیه ما را بهیکی از شهرستانهای خراستان رضوی میرساند. شهرستانی که تا خرداد سال ۱۳۹۱ تخت جلگه نام داشت و پس از آن با مصوبه هیأت دولت به فیروزه تغییر نام یافت. این شهرستان با 868 شهروند دارای معلولیت گامی در جهت فرهنگسازی برداشته تا از ریشه، نگاه به افراد معلول را تغییر دهد. با جست وجوهای بسیار در فضای مجازی و میان سایتهای مختلف دریافتیم عملیاتی شدن این ایده از سوی مسئولان سازمان بهزیستی شهرستان فیروزه سرچشمه گرفته است.
حمید بردبار، مدیر سازمان بهزیستی شهرستان فیروزه در خصوص تولید عروسکهای با نشانههای معلولیت میگوید: «گروهی 5 نفره از معلولان جسمی – حرکتی، ناشنوا و نابینا در کارگاهی مشغول به تولید عروسک هایی هستند که از لحاظ ظاهری نسبت به دیگر عروسکها متفاوت است یا به عبارتی این عروسکها نشانههایی از معلولیت افراد در سطح جامعه دارند.
ایده اولیه تولید این نوع عروسک با توجه به توصیههای معاونت توانبخشی کل کشور در خصوص انجام فعالیتهای نو در جهت توانبخشی از طرحهای خارجی به ذهنمان رسید و در قالب برنامههای توانبخشی مبتنی بر جامعه یا همان (CBR) است. حداقل میدانم درخراسان رضوی تاکنون این طرح اجرایی نشده است.
کارگاهی که معلولان درآن مشغول بهکار هستند در ابتدای امر کارگاه عروسکسازی بود و درکنار آن، این عروسکهای دارای معلولیت را هم تولید میکنیم. طرحهای این عروسکها کاملاً ابداعی و با نظر معلولان شکل گرفته است و به دست خودشان هم تولید میشود.»
وی بااشاره به هدف بهزیستی از اجرای این طرح میافزاید: «هدف ما از تولید این عروسکهای دارای معلولیت فرهنگسازی و حساسسازی افراد جامعه در حوزه معلولیت است.
ما تازه آغاز راه هستیم و چند هفته از شروع تولید عروسکهای دارای معلولیت میگذرد. بعد از اتمام کار یکسری از این عروسکها را به 13 مهدکودک شهر فیروز میدهیم تا از سنین پایین افراد جامعه را تحت آموزش قراردهند.»
مدیر بهزیستی شهرستان فیروزه با ارائه توضیحاتی در مورد ظاهر این عروسکها میگوید: «عروسک نابینای ساخته شده همانند علامتهای استاندارد جهانی برای نابینایان که عصای سفید و عینک دودی است دارای این دو نشانه است تا بتوانیم به کودکان آموزش دهیم هر فردی که عصای سفید در دست دارد نابیناست و باید با این فرد چگونه برخورد و رفتار شود. این آموزش ها از طریق مربیان مهد کودک به بچهها ارائه میشود.
در مرحله اول کودک باید این عروسک را بشناسد و اینکه معلولیت او چیست و چه محدودیتی در انجام کار برایش ایجاد میشود کودک باید آموزش ببیند این فرد با توجه به معلولیتی که دارد در جامعه زندگی میکند و همچون دیگر شهروندان از حقی برابر برخورداراست.»
بردبار در پایان صحبتهایش اظهار میدارد: «البته ممکن است در قدمهای بعدی کارشناسان توانبخشی طرحهایی را ارائه دهند که آموزشهای بیشتری توسط این عروسکها به کودکان ارائه شود. بهعنوان مثال توضیحاتی در مورد چگونگی ایجاد معلولیتهای مختلف. درهر صورت اول باید این عروسکها به مهدها ارسال شوند تا بتوانیم بازخوردهایی را دریافت کنیم که آیا اجرای این ایده موفقیتآمیز بوده است یا خیر!»
ایدههایی که خاک میخورند
دیار بعدی که زادگاه این عروسکهای معلول است نهمین شهر پرجمعیت ایران یعنی کرمانشاه است؛ شهری که با بیش از 31 هزار شهروند دارای معلولیت نیاز جدی به امر فرهنگسازی و آمادهسازی جامعه دارد. پیگیریها را ادامه دادیم تا دریابیم این عروسکها چگونه به این شهر راه یافتند، این بار نه مسئولان بلکه استاد و شاگرد دست در دست هم دادند تا راهی برای ایدههای نو باز کنند.
به گفته خودش، کارشناس ارشد مشاوره توانبخشی از دانشگاه علوم بهزیستی تهران و استاد دانشگاه خوارزمی است و طی تحقیقاتش به این طرح دست یافته است.
فرشاد زارعی این استاد دانشگاه درباره ایده عروسکهای دارای معلولیت میگوید: «بواسطه رشته، شغل و کارهایی که در خصوص مطالعات تطبیقی انجام میدهیم با این ایده برخورد کردیم به این صورت که با مطالعه فعالیت های کشورهای پیشرو در زمینه توانبخشی از ایدهها و طرحهای آنها که آزمون و خطا رویشان صورت گرفته و نتیجه مثبت داده است وام گرفتیم و آن را در کشور پیادهسازی میکنیم.
در کشورهای مختلفی این طرح عملیاتی شده و بازخوردهای مثبتی از آن به ثبت رسیده است.
اجازه دهید با یک مثال ساده موضوع را برایتان بازتر کنم. اگر توانبخشی را یک دوچرخه تشبیه کنیم و فقط یکی از چرخهای آن را بال و پر دهیم و از چرخ دیگر غافل شویم نمیتوانیم با این دوچرخه روبه جلو حرکت کنیم.
در دنیای واقعی هم چنین است اگر فقط به فکر توانمندسازی فرد معلول باشیم و او را برای جامعه آماده کنیم باز هم جامعه نمیتواند او را بپذیرد بلکه باید همزمان روی افکار مردم و بسترسازی جامعه نیز فعالیتهایی صورت پذیرد.»
وی در ادامه توضیح میدهد: «متأسفانه آمادهسازی در جامعه هنوز صورت نگرفته است به طوری که افرادی هستند که شغل یا تحصیلشان در امر یا مرتبط به معلولان است اما هنوز هم با دیدن فرد دارای معلولیت رفتاری ترحمآمیز دارند یا جلوی روی فرد سرشان را بالاگرفته و خدا را به خاطر سالم بودنشان شکر میگویند.
بهطور خلاصه باید بگوییم آن طور که ما معلولان را برای ورود بهجامعه آماده کردیم نتوانستیم مردم را برای پذیرش این افراد آماده سازیم.»
زارعی با اشاره به عروسکهای دارای معلولیت میگوید: «طبق مطالعات تطبیقی من، تعدادی از کشورها با استفاده ازعروسکهایی که نشانههای معلولیت دارند بستری از فرهنگسازی جدید را فراهم ساختهاند که با استفاده از این مدل عروسکها حتی در دوران پیش دبستانی و ابتدایی از طریق روانشناسی بازی روی افکار کودکانشان در سنین پایین کار میکنند. من نیز با همکاری و همراهی چند نفر از دانشجویانم این ایده را عملیاتی کردیم و با استفاده از عروسکهای دست ساز با نشانههای برگرفته از معلولیت این طرح را برای نخستین بار در کرمانشاه پیاده کردیم.
برای اجرایی شدن این طرح در سال 96 به کمک دانشجویانم در کرمانشاه به چهار مهدکودک که برای این کار داوطلب شده بودند مراجعه کردیم و با نمایش این عروسکهای دارای معلولیت و یکسری آموزشهای خاص با بچهها کار کردیم تا بتوانیم بازخوردهایی را از آنها دریافت کنیم به این صورت که به کودکان میگویم: «با توجه به اینکه شما از لحاظ چهره، قد، رنگ پوست، تن صدا، رنگ چشم و رنگ و جنس مو با هم متفاوت هستید ، کودکان و افرادی که تفاوتهای دیگری با شما دارند مثلاً این دوست عروسکی ما یک پا دارد و نمیتواند بدون کمک این صندلی چرخدار که نامش ویلچر است حرکت کند. شما بچهها روی پاهایتان به این سو آن سو میروید اما این دوست کوچک شما باید از صندلی چرخدار استفاده کند. یا دوست دیگری که نمیتواند ببیند و برای خواندن و نوشتن روشی متفاوت دارد. او با اینکه نمیبیند اما هم میتواند بخواند و هم بنویسد فقط نوع نوشتارش با شما متفاوت است. با وجود این تفاوتها او نیز کودکی همچون شماست و نیازهایی که شما دارید او نیز دارد.»
بهکودکان آموزش میدهیم در برخورد با افراد دارای معلولیت چگونه واکنش نشان دهند و چطور میتوانند با آنها ارتباط برقرارکنند.»
این مشاور توانبخشی در ادامه بیان میکند:«باید بتوانیم تغییر نگرش در جوامع را از کودکی ایجاد کنیم چرا که تغییر نگرش در افرادی که به سن بلوغ عقلی رسیدهاند بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است. ایجاد نگرش نو در کودکان براحتی صورت خواهد گرفت. کودکان امروز مادران، پدران، مدیران و مسئولان فردای کشور هستند هنگامی که آنها نگاهشان تغییر کرده باشد یعنی جامعه، افراد معلول را پذیرفته است و نگاههای ترحمآمیز برچیده میشود.»
از او سؤال کردیم با توجه به آزمایشی بودن این طرح آیا توانستید آن را در کشور تعمیم دهید تا در همه مهدها اجرایی شود؟ «تقریباً یک سال از اجرای این طرح میگذرد و اخبار آن در رسانههای مکتوب و شبکههای مجازی مرتبط با سازمان بهزیستی به گوش همه بخصوص مسئولان ذیربط رسید اما هیچ واکنشی مبنی بر حمایت از این طرح صورت نگرفت. ما این توقع را داشتیم که این ایده را عملیاتی کردیم و به قولی استارت کار را زدیم و برای اجرای کامل و جامع آن نیاز به حمایت مسئولان بهزیستی داشتیم اما متأسفانه میسر نشد. چرا که بعد اجرایی آن خارج از توانایی من و چند دانشجو است و باید کارگروهی برای آن تشکیل شود تا با پخته کردن این طرح، طرحی بهتر را در کشور اجرایی کنیم.»
آیا برای دریافت بازخورد از کودکان بهصورت آزمایشی کودکان دارای معلولیت را با آنها رو به رو کرده اید تا نتیجه واقعی تری را به دست آورید؟ «خیر! چرا که ورود کودکان دارای معلولیت در مهدها نیازمند یکسری هماهنگیها و مجوزها بود که ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم. از رضایت والدین بچهها و معاونت توانبخشی استان گرفته تا هماهنگیهایی با معاونت اجتماعی بهزیستی تا بتوانیم برای چند ساعت کودکان را باهم در یک مکان قراردهیم و ببینیم چگونه باهم سن و سالهای دارای معلولیتشان رفتار میکنند. متأسفانه این اتفاق رخ نداد تا بتوانیم بازخوردهای واقعی تری را داشته باشیم.» زارعی در پایان صحبتهایش میگوید:«سازمان بهزیستی تلاشهای بسیاری برای خدماترسانی به جامعه هدفش انجام میدهد اما زمانی که همه ارکان کنار هم نباشند همیشه نتیجه کامل به دست نمیآید. هزینهها در سنین پایین کمتر و ثمربخشتر است و اگربخواهیم چنین فرهنگسازی را در سنین بالاتر جامعه انجام دهیم با شکلی متفاوت به طور حتم هزینههای بالایی را هم باید متقبل شویم. برخی آموزشها در سنین پایین مؤثرتر و البته کم هزینهتر است.»