به گزارش ایران سپید کتایون کیخسروی: مصطفی کیایی فیلم های خودش را می سازد و راه خودش را میرود، راهی که در آن هم منتقدان از حاصل کارش راضی هستند و هم مخاطب سینما. چهارمین فیلم مصطفی کیایی که اول «صاف کننده» نام داشت و بعد به «بارکد» تغییر کرد در جشنواره با رضایت نسبی مخاطبان و منتقدان مواجه شد. به همین بهانه با فیلمسازی که می گوید به عناصر جذاب شدن فیلم هایش به شدت اهمیت میدهد و همه کارهایش در جهت ارتباط بیشتر با مخاطب انجام میشود گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
می خواهم بدانم مصطفی کیایی چطور فیلم می سازد که هم مردم فیلم هایش را دوست دارند هم منتقدان.
من در فیلمنامههایم به نظر مخاطب نگاه میکنم و کلا طوری کار می کنم تا تماشاگر از فیلم دیدن در سینما احساس رضایت کند. از سوی دیگر فاکتورهای این مهم را رعایت میکنم و سعی دارم قصه بگویم و فیلم استاندارد بسازم. همه اینها باعث میشود مخاطبان از فیلمهایم استقبال کنند ضمن اینکه منتقدان هم بخشی از همین مخاطبان هستند .حالا شاید فیلم من برای همه آنها درجه یک نباشد و نتواند حتما راضیشان کند اما نوع نگاه من اینطوری است که فیلم با مخاطبش ارتباط برقرار کند.
یعنی سعی میکنید هر دو طرف ماجرا را راضی کنید؟
فقط سعی می کنم استاندارد کار کنم. همیشه سعی کردهام قصه فیلمم کشش داشته باشد و مسائل مهم دیگری مثل ریتم، تعلیق و فاکتورهایی که باعث جذابیت میشود را رعایت کنم تا مخاطب بتواند با کار ارتباط برقرار کند.
البته به نظرم در عین رعایت این فاکتورها، به دنبال تفاوت و تکرار نکردن خودتان هم هستید و به آن خیلی توجه دارید.
بله خب چون اگر قرار بود بعد از موفقیت «ضدگلوله» بر اساس آن مدل موفق فیلم بسازم فیلم سوم یا چهارمم جذابیتی نداشت. من خودم آدم کنجکاوی هستم و ریسک می کنم. دوست دارم در فضاهای مختلف کار کنم و در هر ژانری که کار می کنم این اتفاق بیافتد. به نظر من فیلمساز نباید از این ریسک ها بترسد و خدا را شکر تا الان هم نتیجه گرفتهام.
در «بارکد» شما قصه فیلم را از انتها به ابتدا تعریف کرده اید که به لحاظ فرمی کار تازه ای در فیلمهایتان به حساب میآید.
بله فرم داستان به گونهای است که یک غافلگیری در خودش داشت و طوری طراحی کرده بودیم که داستان از انتها به ابتدا روایت شود که این میتوانست باعث غافلگیری مخاطب شود. با پایان این فیلم فرمی که برایش درنظر گرفتیم بهتر جواب میداد. فکر میکنم این نوع روایت با توجه به قصه ما باعث جذاب تر شدن فیلم شده است.
این بازیهای فرمی در «عصر یخبندان» هم وجود داشت.
بله نوع آن کار فرق می کرد .آن روش روایت غیر خطی بود که از نگاه آدمهای متفاوت روایت می شد و یک جایی اینها به هم گره میخورد .آن هم یک شیوه دیگر بود برای جذابتر شدن فیلم. اینها همه چیزهایی است که مینویسی و انجام میدهی تا در موقع دیدن قصه پایانها را کنار هم بچینی و به کشف و شهود تازه ای دست پیدا کنی.
چرا همیشه از چهرهها برای فیلمهایتان استفاده میکنید؟
چون وقتی شما بخواهید فیلم تان خوب در بیاید و استاندارد باشد باید تصویر خوب ، قاب خوب ، صدای خوب ، گریم خوب و اجرای خوب داشته باشید. یعنی باید همه اینها در حد استاندارد باشد. مشکل ما در سینمای بدنه این بود که قبلا فیلم هایمان استاندارد نبودند . من سعی کردم وقتی برای مخاطبم کار می کنم این استانداردها را رعایت کنم و کاری کنم تا مردم فیلم سینمایی ببینند.
اتفاقا یکی از انتقادات همیشگی روزهای اخیر منتقدان این است که فیلم ها به شدت آپارتمانی و بسته شده اما مثلا شما در «خط ویژه» با همان نماهایی که با هلی شات گرفته بودید نشان دادید دوست دارید کارهایتان سینمایی باشد.
همه فیلم های من بالای 15 یا 20 تا لوکیشن دارد و در سطح خیابان های شهر اتفاق می افتد. من دوست دارم زندگی را روی پرده بیاورم و میخواهم کارهایم تنوع بصری داشته باشد تا تماشاگر خسته نشود. به همین خاطر در قصههایم بر اساس نیاز درام از فضاهای داخلی و بیرونی استفاده میکنم و مدام دنبال عناصر جذابیت هستم.
شما در قصه هایتان بیشتر دغدغه های اجتماعی را مطرح کرده اید و بعد از «ضد گلوله» یک سه گانه دارید که در اولی «خط ویژه» به موضوع رانت خواری آقازادهها ، در دومی «عصر یخبندان» روابط اشتباه و غلط افراد جامعه با هم و در سومی «بارکد» دوباره به بحث رانت خواری برگشتهاید که البته به گونه دیگری به این مساله پرداخته شده. واقعا اینقدر دغدغههای اجتماعی دارید که مدام به این مسائل می پردازید؟
ببینید به هر حال شرایط غیر شفاف اقتصادی و دغدغههایی که وجود دارد و مردم مورد ظلم قرار میگیرند و حقشان پایمال می شود باعث شده افرادی قارچ گونه در جامعه رشد کنند. افرادی که یکسری بده بستانهایی دارند و حقوق مردم را ضایع میکنند. من با این فیلم به موضوع پیرامون خودمان نگاه کردم. در واقع من خودم درگیر این ماجرا هستم و دوست دارم بحث عدالت را مطرح کنم و بگویم آدم ها در چه شرایطی زندگی می کنند.
پس ممکن است فیلم بعدی تان هم دوباره موضوعی با طرح دغدغه اجتماعی از این دست داشته باشد؟
بالاخره درام بر اساس حال و هوای قصه و آن زمان من شکل میگیرد. اگر آن زمان هم من در این تفکراتی باشم که الان هستم مشخص است که باز هم با این نوع قصه ها فیلم می سازم.
در نقدهایی که از فیلم تان شده به کاراکتر رضا کیانیان ایراد گرفته اند و می گویند درنیامده. میگویند چطور ممکن است فردی با آن قدرت را اینقدر راحت اذیت کرد یا سر به سرش گذاشت؟
من این نظر را قبول ندارم. دنیای این فیلم دنیای منطقهای دقیق نیست و جهان خودش را دارد. مشخصا یک حماقتی را در روابط حاکم می کند و شکلی کاریکاتورگونه دارد. در این فیلم برای هیچ کدام از کاراکترها ما به ازای بیرونی پیدا نمیکنید و همه یک مقدار کاریکاتوری هستند. یعنی یک آدم با آن منطق قطعا هوشمندیهایی دارد اما نمی توانیم بر اساس آنچه در واقعیت و در نمونه مشابهش وجود دارد تعریفش کنیم.
در تمام فیلم هایتان با اینکه هیچ کدام ژانر کمدی ندارند لحظات با نمک و خنده داری را پیدا می کنیم که باید بخنیدم. حتی در «عصر یخبندان» وسط تعقیب و گریز اصلانی با همسرش موقعیت خنده داری پیش آمد که تماشاگر در سالن سینما می خندد.
خب این مدل من است .من این لحن رفت و برگشت به فضاهای جدی و کمدی را دوست دارم و در اوج قصه این موقعیت ها را تکرار میکنم. فیلمهایم طوری است که مثل خود زندگی لحنهای متفاوتی دارد. شما حتما برایتان پیش آمده که در یک جای جدی هستید و هر چقدر سعی میکنید خنده تان نگیرد از اتفاقی خندهتان می گیرد.به نظر من اینها فیلم را جذاب میکند.
برخی می گویند مصطفی کیایی با میدان دادن به برادرش محسن و سپردن نقش های اصلی به او می خواهد از برادرش ستاره بسازد اما بازی محسن در همین «بارکد» از سوی منتقدان دیده و تعریف و تمجید شد.
محسن امسال دو تا فیلم دیگر هم بازی کرده اما باید بگویم برادرم اصولا پله به پله جلو آمده. اگر دقت کنید در فیلم اولم نقش محسن کمرنگتر است .من همیشه سعی کردم از او در موقعیت درست استفاده کنم اما باور کنید اگر خودش انرژی و انگیزه لازم را نداشت من هر چقدر که تلاش میکردم اتفاق خوبی برای او نمی افتاد. البته باید بگویم من تمام زوایای بازیگری محسن را می شناسم و او نزدیکترین بازیگر به تفکرات من به حساب می آید پس طبیعتا جزو اولین انتخابهایم خواهد بود.
در این چند روز که از جشنواره گذشته استقبال از «بارکد» چگونه بوده؟چقدر بازخوردهای مثبت گرفته اید؟
استقبال که خیلی خوب بوده. خب فیلم های من همیشه در آرای مردمی جزو بالاترینها بوده و فاکتورهایی داشته که مردم از آنها استقبال کردهاند. هدفگیری فیلم من هم همین است که مخاطب گسترده داشته باشد و اکران پررونقی را تجربه کند. این اهداف مهم ماست.
با استقبالی که از «بارکد» شده چقدر به سیمرغ فکر می کنید؟
جشنواره و سیمرغ هایش همیشه مطرح بودهاند .من هم سیمرغ گرفتهام هم کاندیدایش شدهام .خب این دیگر به بحث داوری و سلیقه آنها برمی گردد به همین خاطر اگر من سیمرغ بگیرم خوشحال خواهم شد و اگر هم نگیرم ناراحت نمی شوم.