کد خبر: 7695
معلولیت، جامعه ایرانی و درکی که وجود ندارد
سوم دسامبر یا دوازدهم آذر هرسال به عنوان روز جهانی معلولین شناخته می شود.

به گزارش ایران سپید این نام گذاری جهانی به دلیل حضور جمعیت انبوهی است که به طریقی دارای یک یا چند نوع معلولیت هستند و هر روز می تواند به تعداد آنان افزوده شود. معلولیت می تواند در کمین هر غیر معلولی نشسته باشد و در اثر یک اتفاق ساده او را در مسیر دیگری قرار دهد.

نامگذاری روز جهانی معلول زمینه ای است تا در پرتو آن بتوان برای بهبود زندگی معلولان فکری کرد و شرایط بهتری را فراهم نمود تا آنان بتوانند از خدمات و حمایت های اجتماعی بیشتری بهره مند شوند. 
معلولیت می تواند به دلایل مختلفی اعم از نواقص ژنتیکی، تصادف یا سانحه و یا عوامل ویروسی به وجود آید. صرفنظر از اینکه معلولیت به چه علتی پدید آمده باشد، مشکلات و نیازهایی را به وجود می آورد که فرد، خانواده و جامعه را تحت تاثیر خود قرار می دهد. معلولیت می تواند آموزش، شغل، زندگی خانوادگی و اجتماعی و تمام موارد دیگر را در مسیر دیگری قرار دهد. دو جنبه مهم دیگری که در رابطه با معلولیت اهمیت دارند اثرات مالی و روانی آن است. این دو عامل تاثیر مهمی در زندگی فرد معلول بر جای می گذارند.
بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی جمعیتی در حدود ششصد و پنجاه میلیون نفر که قریب به 10 درصد جمعیت کل جهان را در بر می گیرد، معلول هستند.
امکانات و شرایط زندگی این افراد، حتی در کشورهای توسعه یافته نیز مطلوب نیست. بسیاری از نیازهای اولیه این افراد از قبیل مراکز خدمات رسانی مناسب، وسایط نقلیه و صندلی چرخدار مناسب، حمام و سرویس بهداشتی قابل دسترس، رمپ مخصوص در اماکن عمومی، و علائم و تابلوهای لازم برای تردد وجود ندارد.
معلولیت یک پدیده جهانی و مبتلابه همه کشورهاست. در ایران نیز معلولیت جمعیت انبوهی را در بر می گیرد و مشکلات این افراد نیز مشکلات بزرگی است. سرشماری نفوس و مسکن در سال های 1385 و 1390 حقایق زیادی را در مورد معلولیت در ایران پیش روی همگان قرار می دهد. این آمارگیری ها نه معلولیت (نابینا، ناشنوا، نقص پا، نقص دست، اختلال در گفتار و صدا، اختلال ذهنی، قطع پا، قطع دست و نقص تنه ) مورد سرشماری قرار گرفته اند و بسیاری دیگر از انواع معلولیت مورد توجه قرار نگرفته اند. این در حالی است که انواع دیگری از معلولیت ها در جامعه ایران همانند سایر جوامع در حال گسترش هستند که بایستی توجه ویژه ای به آنها به عمل آورد. به عنوان مثال از جمله این موارد موضوع اوتیسم است.
فراوانی این معلولیت در سال های گذشته به شدت رو به فزونی داشته است و هم اکنون بر اساس آمارهای جهانی از هر 68 کودک یک نفر به سندرم اوتیسم مبتلا است. 
خانواده های دارای کودک مبتلا به اوتیسم با مشکلات پیچیده این افراد و هزینه سنگینی که به خانواده تحمیل می شود، دست و پنجه نرم می کنند. این موضوع نه تنها در سرشماری سال های 1385 و 1390 دیده نشده است، بلکه به تبع آن در برنامه ها و بودجه های مرتبط با معلولان مورد توجه چندانی قرار نگرفته است. 
متاسفانه سیستم آموزشی و نیز سیستم توانبخشی در این زمینه بسیار ضعیف و ابتدایی است. لازم است توجه بیشتری در این زمینه به عمل آید.
بر اساس سرشماری های سال های 1385 و 1390 از نه معلولیت آمارگیری شده بیشترین میزان معلولیت مربوط به اختلال ذهنی و نقص پا ثبت شده است و کمترین میزان معلولیت نیز مربوط به نقص دست می باشد.
بر اساس نتایج سرشماری های مورد اشاره، فاصله زیادی بین فعالیت معلولان بر اساس جنسیت نیز وجود دارد. به عنوان مثال در حالی که درصد مردان معلول فعال در سال 1385 بیش از 60 درصد بوده اند، ولی این آمار در بین زنان دارای معلولیت زیر 16 درصد بوده است. در آمار سال 1390 شاهد یک کاهش در جمعیت مردان معلول فعال هستیم. به عبارتی این جمعیت در سال 1390 به حدود 58 درصد کاهش یافته است. با این حال افزایشی در فعالیت جمعیت زنان معلول دیده نمی شود و این جمعیت همچنان زیر 16 درصد باقی مانده اند.
معلولیت در سالمندان وضعیت شدیدتری دارد. بر اساس سرشماری سال 1390 در بین جمعیت سالمند بالای شصت سال حدود 8/19 دارای حداقل یک نوع معلولیت هستند.
به عبارت دیگر از هر 100 نفر جمعیت دارای حداقل یک نوع معلولیت، حدود 20 نفر را سالمندان تشکیل می دهند از این تعداد آمار معلولیت برای جمعیت مردان حدود 17 نفر سالمند و برای زنان حدود 25 نفر سالمند می باشد. ملاحظه می شود که سهم بانوان سالمند دارای معلولیت به نسبت قابل توجهی بیشتر از مردان است.
در این میان نابینایی با 36 درصد، بیشترین آمار معلولین سالمند را تشکیل می دهد. رتبه بعدی از آن نقص در اندام تحتانی و بویژه قطع پا با 27 درصد می باشد.
این سوال مطرح است که جامعه برای بهبود شرایط معلولان خود اکنون در چه شرایطی است؟ اگرچه نمی توان انکار کرد که اقدامات زیادی برای مناسب تر نمودن شرایط زیست برای معلولان صورت گرفته است اما در عین حال باید اذعان کرد که هنوز شرایط مطلوبی برای معلولان فراهم نشده است. در موارد زیادی توجه کافی به معلولان و نیازهای آنان دیده نمی شود.
اقدامات زیادی باید صورت گیرد تا جامعه برای زندگی معلولان با دشواری کمتری همراه باشد؛ نظام برنامه ریزی و شهرسازی ما بایستی در این زمینه اصلاحات بیشتری را بپذیرند. اکنون که برنامه ششم توسعه اقتصادی و اجتماعی فرهنگی کشور در حال تهیه است، لازم است توجه ویژه ای به این موضوع صورت گیرد. آموزه های فرهنگی و دینی ما و نیز لزوم رعایت احترام به حقوق بشر ایجاب می کند تا جامعه ما در عمل به دنبال ایجاد برابری در این زمینه و خلق فرصت های بیشتر برای معلولان باشد. 
قوانین جاری در مواردی برای معلولان اولویت هایی را در نظر گرفته اند، اما عملی کردن آنها در زندگی معلولان نیازمند عزم و اراده بیشتری است.
مهم تر و فوری تر از همه اقدامات، موضوع فرهنگ سازی و آگاهی رسانی است. این مقوله نه تنها معلولان بلکه اقشار مختلف را در جامعه مورد توجه قرار می دهد. آگاهی رسانی بیش از آنکه برای معلولان لازم باشد، برای افراد دیگر اجتماع ضرورت دارد تا از این طریق درک بهتر و فراگیرتری از معلولیت در جامعه پدید آید و نتیجتا شرایط بهتری هم برای معلولان به وجود آید. درک معلولیت در جامعه ما فراگیر نیست. نگاه عموم مردم نسبت به معلولیت چیزی نیست که از طریق آموزش های رسمی و یا غیر رسمی حاصل شده باشد. به همین دلیل نگاه افراد به معلول یا نگاهی آمیخته با ترحم است یا اینکه معلول را پدیده ای متمایز می پندارد که به تبع آن در موقعیت ثانویه و فرودست قرار می گیرد.
زدودن چنین نگاهی نیاز به آگاهی رسانی و فرهنگ سازی دارد. این فرهنگ سازی از سال های اولیه آموزش بایستی آغاز شود و در فرایند اجتماعی شدن به یک باور تبدیل شود که فرد دارای معلولیت هم مانند دیگران ولی با نیازهای متفاوتی است. وجامعه مسئولیت دارد تا به این نیازها پاسخ دهد. رسانه ها نقش زیادی در این زمینه دارند.

 

Page Generated in 0/0045 sec