کد خبر: 7593
اعتراف پدرخوانده به قتل دختر 7 ساله
ناپدری خشمگین زمانی که نتواست گریه‌های دخترخوانده‌اش را تحمل کند دختر هفت ساله را کتک زد و با ضربه آجر وی را از پای در آورد.

به گزارش ایران سپید  به نقل از ایران، ساعت 4 و 50 دقیقه پنجم مهر امسال یکی از مسئولان بیمارستانی در شهرستان ابهر با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 این شهر تماس گرفت و از مرگ مشکوک دختر بچه‌ای هفت ساله به نام مهسا خبر داد.


کارآگاهان جنایی با حضور در بیمارستان و تحقیق از مسئولان آنجا متوجه شدند زن و مردی جوان این کودک را سه ساعت قبل به بیمارستان منتقل کرده‌اند اما با وجود تلاش پزشکان، او تسلیم مرگ شده است. این در حالی بود که آثار کبودی روی بدن این دختر خردسال وجود داشت و به نظر می‌رسید مورد ضرب و جرح قرار گرفته است.

مرگ مرموز دختر 7 ساله

با هماهنگی قضایی و برای مشخص شدن علت مرگ مشکوک این کودک جسد او به پزشکی قانونی منتقل شد که کارشناسان پس از بررسی جسد این کودک اعلام کردند، وی به‌دلیل اصابت جسم سخت به ناحیه شکم و خونریزی داخلی جان باخته است.

ماموران سپس به تحقیق از مادر مهسا پرداختند که او گفت: چند سال قبل به‌دلیل اختلاف‌هایی که با شوهر اولم داشتم از او جدا شدم. همراه مهسا و پسرم مهدی زندگی می‌کردیم که یک سال پیش با فرشاد آشنا شده و عقد کردیم. چند روز قبل چهار نفری ترک موتور شوهرم بودیم که تصادف کردیم و موتور واژگون شد. مهسا در این تصادف آسیب دید. نیمه‌شب حالش بد شد و او را همراه شوهرم به بیمارستان آوردیم. زمانی که برای آوردن پول و پرداخت هزینه‌های بیمارستان به خانه بازگشته بودیم به ما خبر دادند دخترم فوت کرده است. از کسی شکایت ندارم. علت مرگ مهسا صدمات همان تصادف بوده است.

در مرحله بعدی ماموران به تحقیق از برادر مقتول و ناپدری مهسا پرداختند که این دو نفر نیز گفته‌های مشابهی را مطرح کردند. کارآگاهان جنایی همچنان در حال تحقیق و رازگشایی از پرونده مرگ مرموز دختر هفت ساله بودند که با گذشت یک ماه و نیم از تشکیل پرونده، ماموران به سرنخ‌هایی دست یافتند که نشان می‌داد برادر مقتول از ناپدری اش می‌ترسد. بنابراین ماموران، پسر 12 ساله را برای تحقیقات به اداره پلیس فراخواندند.

برادر، سرنخ دستگیری قاتل

مهدی در اظهاراتش گفت: گمان می‌کنم خواهرم به قتل رسیده است و این کار ناپدری‌مان فرشاد است. چون او همیشه عصبانی بود و با من و خواهرم بدرفتاری می‌کرد. حتی چند بار خواهرم را کتک زد. مهسا از او می‌ترسید. روزی که آنها با موتورسیکلت تصادف کردند من همراهشان نبودم و به‌خاطر تهدیدهای ناپدری‌ام دروغ گفتم که همراهشان بودم. اطلاعاتی که این پسر نوجوان در اختیار پلیس قرار داد، روند رسیدگی به پرونده را تغییر داد. در این مرحله مادر وی نیز به اداره پلیس فراخوانده شد و گفته‌های پسرش را تائید کرد و گفت؛ شب حادثه دخترش را به حمام برده و از شوهرش خواسته بوده، موهای فرزندش را خشک کند تا او از حمام خارج شود که دقایقی بعد صدای گریه‌های دخترش را شنیده است.

زمانی که از حمام خارج شده مهسا را وحشت زده دیده و ساعاتی بعد که او حالش بد شده، همراه همسرش وی را به بیمارستان منتقل کرده بود .

با ثبت اظهارات این مادر و پسر که عامل مرگ کودک 7 ساله را ناپدری‌اش می‌دانستند، مرد جوان روز یکشنبه با هماهنگی قضایی دستگیر شد.

اعتراف ناپدری به قتل کودک

او با انتقال به اداره پلیس اظهارات ضد و نقیضی را بیان کرد و همچنان مدعی شد مرگ مهسا براثر تصادف بوده و قتلی در کار نیست. اما در ادامه بازجویی‌ها در حالی که از مرگ کودک دچار عذاب وجدان شده بود، به قتل مهسا اعتراف کرد و گفت: یک سال پیش با همسرم که ده سال از من بزرگ‌تر بود ازدواج کردم و از یک سال پیش همراه او و فرزندانش زندگی می‌کنم. همه چیز خوب پیش می‌رفت تا این که سه ماه پیش به‌خاطر یک درگیری لفظی عصبانی شدم و همسرم را با کمربند زدم. مهسا آن روز شاهد این ماجرا بود. از آن روز به بعد از من می‌ترسید و با دیدن من گریه می‌کرد.

وی اضافه کرد: شب حادثه مهسا اجازه نمی‌داد موهایش را خشک کنم. عصبانی شدم و یک سیلی به وی زدم. بعد با برداشتن آجری که پشت در اتاق بود آن را به سمتش پرت کردم که محکم به شکم او اصابت کردو حالش بد شد. از ترس من ماجرا را به مادرش نگفت.

فقط به همسرم گفتم دخترت گریه می‌کند و تو را می‌خواهد. با بد حال شدن مهسا او را به بیمارستان بردیم که جان سپرد.

سرهنگ جعفر رحمتی، رئیس پلیس آگاهی استان زنجان در این باره گفت: متهم جوان پس از اعتراف به جنایت و بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد.

Page Generated in 0/0040 sec