کد خبر: 34988
بیناتر از تمام آن‌ها که چشم دارند
نابینا هستند اما بسیاری از فرصت‌های زندگی را بیش‌تر از بیناها دیده و استفاده کردند؛ آن‌قدر موفق هستند که حتی گپ‌وگفتی کوتاه با آن‌ها تو را به فکر تمام وقت‌هایی که در زندگی استفاده نکردی می‌اندازد و مشوقی است برای شروع راهت.

به گزارش ایران سپید به نقل از ایسنا،نه روز جهانی عصای سفید بود، نه اتفاقی برای یکی از نابیناها افتاده که توجه عموم مردم یا مسئولین را به خود جلب کند؛ هیچ‌کدام از این‌ها نیست اما سری به انجمن نابینایان استان کرمان زدم تا حال‌واحوالشان را بپرسم و روی کاغذ بیاورم زیرا این این قشر را نباید در یک روز خلاصه کرد.

نابینا هستند اما بسیاری از فرصت‌های زندگی را بیش‌تر از بیناها دیده و استفاده کردند؛ آن‌قدر موفق هستند که حتی گپ‌وگفتی کوتاه با آن‌ها تو را به فکر تمام وقت‌هایی که در زندگی استفاده نکردی می‌اندازد و مشوقی است برای شروع راهت.

قبل از ورود کمی مضطرب بودم. ورودم با چند دختر نابینا که بعد متوجه شدم برای آموزش تریکوبافی به آنجا آمدند همزمان شد؛ انگار با فضای فیزیکی آشنا بودند چون بدون نیاز به کمک کسی وارد شدند و راه خود را پیدا کردند.

بادیدن فضای هنری آن‌جا و صمیمیت میان بچه‌ها همه اضطرابم دود شد و به هوا رفت؛ چرخی در اطراف زدم یک اتاق برای آموزش تریکو بود و بچه‌ها در آن مشغول آموزش. از بدو ورودم همه‌شان را طوری مستقل در انجام کارها دیدم که به نابینا بودنشان شک کرده بودم.

انرژی و امید در آن جا موج می‌زد و ثابت می‌کرد معلولیت دلیلی برای محدودیت نیست. کمی که در جمعشان می‌نشستی فراموش می‌کردی آن‌ها یکی از مهم‌ترین اعضای بدن و حواس پنجگانه را ندارند.

پدر و مادر در گوشه‌گیری یا فعال بودن این بچه‌ها بسیار مؤثر هستند

در سالن نشستم تا با یکی‌شان صحبت کنم؛ چون از بقیه بزرگتر بود مسئولین و دیگر بچه‌های آن‌جا او را خانم کشاورز صدا می‌کردند ؛ مسئول انجمن می‌گوید جزء موفقترین اعضای انجمن است و به قول معروف کدبانویی تمام عیار است.

طبق گفته‌های او خانم کشاورز متأهل است، شوهرش هم نابیناست اما دو فرزندش هیچکدام نابینا نیستند و بعد از میان صحبت‌هایش فهمیدم یک نوه 4 ساله هم دارد.

به خانم کشاورز گفتم از خودتان بگویید، چه می‌کنید و چه شد که این همه فعال شدید؛ می‌گوید: «از دوازده سالگی نابینا شدم اما اجازه ندادم این معلولیت مرا محدود کند، به تنهایی کارهایم را انجام دادم تا کم کم راه افتادم؛ البته اینکه خانواده‌ام هم مشوقم بودند و اجازه انجام کار را به من می‌دادند بسیار مؤثر بود.

دوست دارم همه بچه‌هایی که نابینا هستند یا معلولیت دیگری دارند گوشه‌گیر نشوند و فعالیت کنند، حتی در خانه و برای انجام امور روزمره؛ وقتی می‌بینم برخی نابینایان آن قدر خود را محدود کردند که یک میوه به راحتی نمی‌توانند پوست بکنند خیلی ناراحت می‌شوم.

پدر و مادر در گوشه‌گیری یا فعال‌بودن این بچه‌ها بسیار مؤثر هستند؛ پدر و مادر نباید بترسند، باید کار در اختیار بچه‌ها بگذارند. در راه‌هایی که من می‌رفتم خیلی‌ها گفتند نرو مثلاً در مورد آشپزی که گفتند برای خودت هم خطرناک است چه برسد به آموزشش اما من انجام دادم.

از فعالیت‌های این روزهایش می‌پرسم که می‌گوید: تا قبل از کرونا اینجا آموزش بافت فرش، تابلو فرش، آشپزی، بافتنی و دیگر مهارت‌ها را می‌دادم اما با شیوع کرونا کلاس‌ها تعطیل شد؛ الان فقط به کارهای خانه مشغولم.

آن‌قدر تواناست که توانایی دیدن معلولیت جسمی‌اش را از انسان می‌گیرد

بعد از خانم کشاورز با دختری که از اتاق کلاس موسیقی بیرون می‌آید هم‌کلام می‌شوم؛ اعضای انجمن او را "مریم جون" صدا می‌کنند. در مورد اراده قوی او زیاد شنیدم؛ می‌گویم از فعالیت‌هایت بگو و اینکه چرا همه تو را فردی باعزم و اراده می‌دانند؛ پاسخ می‌دهد:« من در 10 سالگی به دلیل خطای پزشکی 60 درصد بینایی‌ام را از دست دادم و بعد در سال 86 به خاطر شوکی که فوت برادرم وارد کرد به ام‌اس مبتلا شدم و بینایی‌ام به زیر 15 درصد رسید.

دیپلم هنر هستم، صنایع‌دستی خواندم، لیسانس ادبیات از دانشگاه باهنر کرمان و فوق‌لیسانس ادبیات کودک و نوجوان. سه سال در تیم شنا بودم و هفت رکورد کشوری شنا دارم؛ سال 88 شناگر برتر کشور شدم در حال حاضر تنها مربی خانم کم‌بینا در کل کشور هستم.

تنها هیدروتراپ کم‌بینای کشور هم هستم که با بچه‌های سی پی کار می‌کنم؛ از سال 96 هم عضو تیم ملی سنگ‌نوردی شدم و امسال در مسابقات دوم شدم. کوهنوردی و دوچرخه‌سواری را هم به صورت غیرحرفه‌ای دنبال می‌کنم.

شعر می‌گویم، نقاشی می‌کشم و پیانو هم می‌زنم. همیشه اعتقاد داشتم ما آدم‌ها از جسم فراتریم؛ روح آدم‌هاست که زندگی را می‌سازد، باید به این باور برسیم که روح ما یک ماهیت الهی دارد و برای آن هیچ محدودیتی وجود ندارد؛ ما به یک نیروی برتر متصل هستیم و وقتی این اتصال را باور کنیم خودمان را رها می‌کنیم، به جسم محدود نمی‌کنیم.»

می‌پرسم آیا در این راه‌ها مشکلاتی برایت پیش‌آمده که منصرفت کند یا با آدم‌هایی مواجه شدی که ناامیدت کنند می‌گوید فراوان و توضیح می‌دهد:«بی‌توجهی‌هایی که از طرف مسئولین در بحث شنا دیدم باعث شد مسابقات را کنار بگذارم و به مربی‌گری روی بیاورم.

بیشتر مربی بچه‌های سی پی هستم؛ بااینکه همه می‌گویند کار خطرناکی است اما من این بچه‌ها را بسیار دوست دارم و به این کار ایمان دارم حتی از وقتی که استخرها بسته شدند بسیار دلتنگ این کار هم هستم.

برای آموزش خط به ریل موسیقی و پیانو به مشهد و تهران می‌رفتم؛ شرایط بسیار سختی بود دو روز هفته تهران، دو روز هم برای کارشناسی ارشد یزد بودم و باقی روزها کرمان اما چون به همه کارهایم عشق داشتم و می‌خواستم برگردم به بچه‌ها آموزش دهم همه سختی‌ها را به جان خریدم.

در این راه‌ها بی‌محبتی و موانع زیادی دیدم؛ رشته هنر بودم اما برای کنکور منشی خوبی نداشتم که باعث شد نتوانم به دانشگاه بروم. به دلیل علاقه‌ام به نقاشی طراحی آزاد ثبت‌نام کردم اما استاد نقاشی‌ام کاری کرد که من 16 سال مداد دستم نگرفتم، همین بی‌محبتی را از طرف اساتید موسیقی‌ام هم دیدم و که بسیار برایم سنگین بود.

در هر راهی که خیلی اذیت می‌شدم آن راه را حذف می‌کردم چون احساس کردم فرصت زندگی کردن دو بار نصیب من نمی‌شود که خودم را محدود به راهی کنم که در آن فقط آزار می‌بینم هر جا مانع بزرگی دیدم که برداشتن آن از توانم خارج بود راهم را چرخاندم و خودم را محدود نکردم.

با صراحت باید بگویم بارها حس ناامیدی به من دست داد؛ وقتی از رشته هنر به علوم انسانی تغییر رشته دادم و کتاب‌های سه سال علوم انسانی را در 9 ماه خواندم سختی بسیاری کشیدم اما باید راه جدیدی پیدا می‌کردم که آرامش را به من برگرداند.»

از او می‌پرسم چرا برای آموزش به شهرهای دیگر می‌رود، می‌گوید: تا جایی که امکانات در کرمان وجود داشت از آن استفاده کردم؛ در برخی موارد دیگر امکانات وجود نداشت و در برخی موارد امکانات بود اما دریغ می‌کردند به همین دلیل مجبور می‌شدم به شهر دیگری بروم.

انجمن نابینایان استان کرمان نیازمند کمک خیرین است

رمضان جهانداری، نائب رئیس هیأت مدیره انجمن نابینایان استان کرمان بیان کرد: انجمن نابینایان باسابقه 28 ساله با اهداف توان‌بخشی و امور فرهنگی و آموزشی برای نابینایان و بحث احقاق حقوق این عزیزان توسط جمعی از پیشکسوتان نابینایان تشکیل شد.

وی افزود: اهداف اولیه بیشتر در چارچوب آموزشی و فرهنگی بود و تلاش شد که با تقویت توانمندی‌های این عزیزان در حوزه‌های مختلف بیشتر در جامعه حضور و بروز داشته باشند.

جهانداری در رابطه با فعالیت‌های این انجمن توضیح داد: فعالیت‌های انجمن در حوزه‌های اجتماعی-آموزشی، فرهنگی-اشتغال، پزشکی-درمانی، مالی-مسکن و کیفی-معیشتی است؛ شناسایی خانواده‌های نیازمندتر در میان مددجوهای انجمن، آموزش خط به ریل، معرفی اشتغال، پرداخت نصف یا تمام هزینه داروی مددجوها، معرفی به مکان‌های درمانی طرف قرارداد انجمن برای دریافت خدمات رایگان از خدمات انجمن به مددجوها است.

وی ادامه داد: توزیع سبدهای کالا شامل گوشت، مرغ، برنج، حبوبات و تهیه لوازم‌تحریر، کیف و کفش برای مددجویان دانش‌آموز، تهیه لوازم‌خانگی و پکیج‌های گرمایشی و بهداشتی، اختصاص وام از طرف انجمن یا معرفی به بانک، تشویق در مواقع کسب رتبه در رشته‌های تحصیلی و ورزشی و تقدیم هدیه ازدواج به مددجوها از دیگر خدمات این انجمن است.

جهانداری بابیان اینکه مددجوهای تازه به دنیا آمده تا 20 ساله ( در مواردی بیشتر از 20 سال) را بیمه سرمایه عمر انجام دادیم گفت: این بیمه هزینه بالایی دارد اما وقتی به سن قانونی برسند سرمایه‌ای به‌صورت کمک‌هزینه زندگی دارند.

وی با اشاره به اینکه از زمان شیوع ویروس کرونا برگزاری کلاس‌ها محدود شد گفت: برگزاری کلاس‌ها به‌صورت آنلاین به دلیل محدودیت نرم‌افزاری سخت است. در حال حاضر کلاس‌ها با ظرفیت محدود در حال برگزاری است.

جهانداری تصریح کرد: با توجه به وضعیت اقتصادی و کمبود امکانات مالی و رفاهی نمی‌توانیم ادعا کنیم حمایت کاملی انجام دادیم اما در حد وسع‌مان تمام تلاش‌مان را کردیم.

جهانداری خاطرنشان کرد: فعالیت‌هایی در جهت اشتغال مددجوهای عضو وجود داشته و سعی کردیم دوره‌هایی برگزار کنیم که پس از پایان دوره به اشتغال مددجوها ختم شود؛ برای برخی دوره‌ها مانند قالی بافی موفق به ایجاد کارگاه و اشتغال مددجوها در آن شدیم اما برای بقیه دوره‌ها به دلیل کمبود امکانات موفق به انجام این کار نشدیم.

وی با تأکید بر اینکه مهم‌ترین هدف برگزاری این کلاس‌ها بیرون آوردن بچه‌ها از خانه و حضور آن‌ها در جمع است گفت: مددجوها سوای از یادگیری مهارت و ایجاد اشتغال از نظر روانی هم حمایت می‌شوند؛ قبل از کرونا برنامه سفرهای زیارتی، افطاری، سفر یک‌روزه خارج از شهر و از این قبیل برنامه‌ها برای بهبود روحیه آن‌ها تدارک دیده می‌شد.

جهانداری با اشاره به موفقیت مددجوهای انجمن در رشته‌های هنری ابراز کرد: یکی از حوزه‌هایی اعضای انجمن در آن بسیار موفق شدند حوزه موسیقی است که برای مراسمات استانی و حتی کشوری از آن‌ها دعوت به عمل می‌آید؛ همچنین قاریان و حافظان قرآن بسیار خوبی در میان بچه‌ها پرورش‌یافته است.

وی توضیح داد: انجمن نابینایان استان کرمان بالغ‌بر100 نفر عضو دارد که بیش از نیمی از آن‌ها خارج از مرکز استان هستند اما با توجه به امکانات الان فقط به‌صورت موردی و محدود می‌توانیم مشکلات‌شان را برطرف کنیم. در تلاش هستیم تا با ساخت مهمانسرا یک الی دو ماه مددجوها را در شهر کرمان نگه‌داریم تا از دوره‌هایی که برگزار می‌شود بهره ببرند تا به استقلال مالی و رفتاری برسند.

جهانداری در ادامه گفت: تعداد کل افراد نابینا در استان نزدیک به 8 هزار نفر است و تعداد زیادی از آن‌ها به‌خصوص در شهرستان‌های جنوب استان از حداقل امکانات هم محروم هستند به همین دلیل به کمک خیرین برای رسیدگی به این افراد نیازمند هستیم.

وی تصریح کرد: درست است که برای پوشش دادن این افراد حمایت مالی حرف اول را می‌زند اما ما  دست هرکسی که در هر حوزه‌ای توانمندی دارد و مایل به همکاری با انجمن باشد را می‌بوسیم؛ مردم می‌توانند در کارهایی مانند همراهی مددجوها به مراکز درمانی، رانندگی، تعمیرات و بسیاری موارد دیگر که به شکل دقیق در سایت http://kermanbasir.ir قابل‌مشاهده است انجمن را یاری کنند.

بدیهی است وجود چنین مکان‌هایی برای برگرداندن روح ازدست‌رفته این قشر از جامعه ضروری است و نباید گذاشت مشکلاتی همچون مشکلات اقتصادی این‌گونه انجمن‌ها را از فعالیت‌های خود بازدارد.

 

Page Generated in 0/0051 sec