به گزارش ایران سپید به نقل از ایرنا، سارا عبدالمالکی همان ورزشکار حرفهای رشته راگبی زنان است که در مسیر توسعه ورزش اقدامات زیادی انجام داد اما این مسیر برای او هموار نبود بلکه خطراتی داشت که در نهایت ویلچرنشینی و معلولیت را نصیب این دختر پرانرژی ایرانی کرد. وی که برای کارهای استعدادیابی هندبال به استان کرمانشاه سفر کرده بود در مسیر بازگشت دچار تصادف شد و در نهایت ویلچرنشینی را در پیش گرفت. آنگونه که درباره تصادف وی در اخبار آمده این دختر ورزشکار یکبار تا آستانه مرگ پیش رفته اما با تلاش پزشکان به زندگی برگشته است. زندگی که اکنون متفاوت از سالهای گذشته است و او سودای بزرگی را در سردارد. او با تمرینات مستمر خود به دنبال صید مروارید رویاهای خود در آبهای مجموعه ورزشی آزادی است و میخواهد از طریق ورزش قایقرانی به این مهم دست پیدا کند. اعزام ورزشکاران المپیکی به توکیو و حضور چند قایقران در کاروان ایران بهانهای بود تا در جمع پاروزنان ملیپوش المپیک و پارالمپیک حضور داشته باشم حضوری که زمینه آشنایی بیشتر با این نخبه ورزشی را فراهم کرد و برای دقایقی پای صحبتهای او نشستم. دقایقی که پر از امید و انرژی بود.
ملیپوش سابق راگبی ایران از رویاها گفت و اذعان کرد که میشود با پاروزدن دل دریا را شکافت و در آن رویاها را صید کرد.او به مانند بسیاری از ورزشکاران پارالمپیکی ورزش را راهی برای عبور از مشکلات روزمره زندگی دانست و گفت: اگر معلولیت را یک محدودیت قلمداد کنیم بدون شک زندگی معنای خود را از دست می دهد اما اگر از این محدودیت فرصت بسازیم آن زمان است که می شود گفت معلولیت محدودیت نیست بلکه فرصتی برای پیشرفت بیشتر است.
برای سخنش نیز دلیل قانع کننده داشت و گفت: من در تیم راگبی حضور داشتم و بارها پراهن تیم ملی را بر تن کردم اما راگبی ورزشی نیست که به راحتی میدانهای بزرگ را با آن تجربه کرد اما در قایقرانی می شود به مانند بسیاری از ملیپوشان تا پارالمپیک رفت. عبدالمالکی برای اثبات سخن خود شهلا بهرزوی راد را مثال زد و گفت: دختر قهرمان ایرانی اکنون نامش فراتر از مرزها است و توانسته عنوان سوم جهان را کسب کند و به پارالمپیک ریو و توکیو نیز اعزام شود و این یعنی اراده. او می تواند در توکیو پرچم ایران را به اهتزاز درآورد و او یکی از الگوهای من در مسیر زندگی قهرمانی است.سختیهای حادثه رانندگی را به خاطر دارد و می گوید: زمانی که تصادف موجب شد تا بخشی از قدرت تحرک خود را از دست بدهم دنیا بر سرم خراب شد و رویاهایم را بر باد می دیدم. از ورزش معلولان و جانبازان چیزی نمی دانستم اما مادرم به من امید داد و می گفت: روزی دوباره به دنیای قهرمانی باز خواهید گشت. او من را با ورزش معلولان آشنا کرد و موجب شد تا به قایقرانی بیایم. میدانم کار راحتی نیست و تمرینات سخت را می خواهد اما برای رسیدن به هدف باید از سختی ها و هفت خوان آن گذشت. اگر بخواهم یک همسنجی بین قایقرانی و راگبی داشته باشم باید بگویم که قایقرانی بسیار دشوارتر از راگبی است و نیاز به تمرینات بیشتری دارد.
او زندگی را بدون ورزش تصور نمی کند بلکه باور دارد که دور شدن از ورزش قهرمانی برای او محال و زمانی که این اتفاق رخ دهد بدون شک روز مرگ رویاهای او است. رویاهایی که باید در بازی های پاراآسیایی ۲۰۲۲ هانگژو چین و پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس محقق شود. می گوید: تا مهرماه سال آینده تمرینات خود را دنبال می کنم تا بتوانم در بازیهای پاراآسیایی موفق شوم و از آن زمان برای پارالمپیک پاریس برنامهریزی خواهم کرد. هیچ غیر ممکنی در زندگی ورزشی وجود ندارد بلکه اراده بر تمام موانع غلبه خواهد کرد. معلولان توانمند زیادی در ایران وجود دارند که اگر آنان نیز ورزش را به عنوان ابزار غلبه بر معلولیت انتخاب کنند بدون شک در آینده کاروان پارالمپیکی ایران شاهد مدالهای زرین بیشتری خواهد بود.عضو تیم ملی قایقرانی معلولان ایران این را هم گفت: بیش از یک دهه از تشکیل قایقرانی معلولان می گذرد اما با وجود کسب افتخارات زیاد کاستیهایی نیز وجود دارد. اگر زیرساخت های لازم را برای این قشر فراهم کنیم میشد امیدوار به افتخارات بیشتر بود. قایقهایی که در اختیار معلولان است باید به سطح قایق استاندارد جهانی برسد.
اکنون تنها بهروزی راد از یک قایق استاندارد مسابقه برخوردار است. در زندگی مانع وجود دارد اما نباید پشت مانع بمانیم. اگر عشق باشد به راحتی میشود به آرزوها رسید. وی که اکنون ۲۶ سال دارد زندگی خود را گره زده با ورزش میداند و میگوید: از پنج سالگی تا امروز بیش از ۲ دهه است که ورزش را به صورت آماتور و حرفه ای دنبال می کنم و تا زمانی که تواناییم اجازه دهد در ورزش هستم. روز بدون ورزش برای من یعنی مرگ و این پایان زندگی قهرمانی است. باید با معلولیت بجنگم و در این راه ابزاری بهتر از ورزش وجود ندارد. در قایقرانی حرفه ای تمرین خواهم کرد و هر چه جلوتر میروم این رشته برایم شیرینتر خواهد شد. من پیش از این نمی دانستم معلولان ورزش داشتند اما از طریق مادر و دوستانم با ورزشهای پارالمپیکی آشنا شدم. آمدن به ورزش بعد از آن تصادف برایم تولدی دوباره بود زیرا باور دارم که در هر شرایطی باید به آرزوها فکر کرد.