به گزارش ایران سپید از آموزش و پرورش استثنایی، متن کامل سخنان سید جواد حسینی به شرح ذیل میباشد.
بسمالله الرحمن الرحیم
در نشست پیشرو تلاش میکنم تا از رویکردهای نوین در فرایندهای آموزشی و آموزشی و توانبخشی به نوآموزان و دانشآموزان با نیازهای ویژه را با استناد به برنامههای جاری سازمان آموزشوپرورش استثنایی ارائه دهم.
اجازه دهید پیش از ورود به این بحث از رویکرد نظری و مفهومشناسی نگاهی به مفهوم آموزش ویژه و دانشآموزان با نیازهای ویژه داشته باشیم. شاید در اولین برداشت از کودکان با نیازهای ویژه واژه «ناتوانی» به ذهن خطور کند بااینحال باید بدانیم که مهمترین ویژگی دانشآموزان با نیازهای ویژه توانایی آنان است.
به قول دکتر دانیال هالاهان و همکارش جیمز کافمن بهعنوان صاحبنظران به نام در این حوزه، نباید اجازه داد ناتوانیهای افراد ما را از شناختن تواناییهای آنان بازدارد. بسیاری از افراد ناتوان، تواناییهایی دارند که ناشناخته میماند زیرا ناتوانیهای آنان در کانون توجه قرار میگیرد و ما را از توجه کافی به آن چه میتوانند انجام دهند بازمیدارد.
برایناساس فلسفه وجودی نظام آموزشوپرورش استثنایی در کشور ما تأکید بر پرورش تواناییهای دانشآموزان استثنایی یا بهعبارتدیگر دانشآموزان با نیازهای ویژه است. با چنین پیشفرضی میتوانیم به یک برداشت مشترک از دانشآموزان استثنایی برسیم. دانشآموزان استثنایی کودکان و نوجوانانی هستند که برای دستیابی به بالاترین حد تواناییهای انسانی خود به خدمات توانبخشی و آموزشی ویژه نیاز دارد و در چنین تعریفی از دانشآموزان با نیازهای ویژه دو مفهوم کلیدی گوناگونی ویژگیها و نیاز به آموزش ویژه وجود دارد.
بر اساس سرفصل مشخص در این نشست من بر آموزش ویژه متمرکز خواهم شد و تلاش میکنم اصول و بنیانهای عملیاتی آموزشهای نوین دانشآموزان با نیازهای ویژه در سازمان آموزش پرورش استثنایی را مطرح کنم البته باتوجهبه محدودیت زمان صرفاً مهمترین رویکرد آموزش به دانشآموزان با نیازهای ویژه مطرح کنم. این اصول مبانی عملیاتی برنامهریزی و سیاستگذاریهای همکاران من در نظام آموزش به دانشآموزان با نیازهای ویژه است که تلاش میکند خدمات آموزشی و توانبخشی را به ۷۸ هزار و ۶۰۴ دانشآموز با نیازهای ویژه در مدارس استثنایی و ۶۴ هزار و ۶۴۰ دانشآموز با نیازهای ویژه در مدارس پذیرای عادی در قالب برنامه تلفیقی فراگیر ارائه دهند.
آموزشهای نوین به کودکان با نیازهای ویژه در ایران بر چند اصل اساسی و بنیادین استوارند که میتوان آنها را مبانی نظری برنامهریزی عملیاتی در سازمان آموزشوپرورش استثنایی دانست. این اصول عبارتاند از:
۱- آموزش به نوآموزان و دانشآموزان با نیازهای ویژه مبتنی بر توانبخشی است
اگر توانبخشی برای افراد دچار ضایعه مغزی و افراد با آسیبهای عصبشناختی یکی از راهبردهای مؤثر جبران و بازیابی تواناییهای ازدسترفته آنان است، اما برای نوآموزان و دانشآموزان با نیازهای ویژه اساس و بنیان آموزش است. بهعنوان نمونه تربیت شنیداری بهعنوان یکی از جلوههای توانبخشی شنیداری کودکان کاشت حلزون شده، یکی از اقدامات ضروری برای نوآموزان آسیبدیده شنوایی پیش و حین ارائه آموزشهای اکتسابی و آموزشگاهی است.
یا بهعنوان نمونه دیگر تربیت لمسی دانشآموزان آسیبدیده بینایی بهعنوان یکی از جلوههای توانبخشی پیش از فرایند بریل آموزی ضروری است. البته در نگاه ما توانبخشی محدود به مفهوم کلاسیک آن نیست، بلکه رویکردها و تکنیکهای جدید توانبخشی بهویژه توانبخشی شناختی پیش و حین ارائه آموزشهای مدرسهای نیز استفاده میشود. تکنیکهای بهبود کارایی حافظه فعال، تمرینهای بهبود توانایی توجه و تمرکز، فعالیتهای مبتنی بر بازداری رفتاری و کارکردهای اجرایی را میتوان جلوههای مهمی از توانبخشی شناختی دانست که در فرایند آموزش به نوآموزان و دانشآموزان مبتلا به اختلال یادگیری، دانشآموزان دیرآموز و نوآموزان و دانشآموزان کمتوان ذهنی، ستونهای محکم آموزش محسوب میشوند.
۲- نظام آموزشی دانشآموزان با نیازهای ویژه بر فرایند تلفیق و فراتر از آن فراگیر سازی استوار است.
در حال حاضر تمام تلاشهای نظام آموزشوپرورش استثنایی تلفیق دانشآموزان با نیازهای ویژه در مدارس عادی است. بهاینترتیب اکنون ۶۴ هزار و ۶۴۰ دانشآموز آسیبدیده شنوایی، آسیبدیده بینایی و آسیبدیده جسمی حرکتی دارای هوشبهر عادی در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند. البته تلفیق گام رسیدن به فراگیر سازی است. هرچند صاحبنظران درباره معنای دقیق فراگیر سازی کامل نظرات بسیار متفاوتی دارند بااینحال اغلب صاحبنظران و متخصصان عناصر زیر را بهعنوان مؤلفههای کلیدی فراگیر سازی مطرح میکنند:
همه دانشآموزان با نیازهای ویژه بدون درنظرگرفتن نوع و شدت ناتوانی فقط در کلاسهای عادی شرکت میکنند. بهعبارتدیگر کلاسهای آموزش ویژه جداگانه وجود ندارد. همه دانشآموزان در مدرسه محله خود حضور پیدا میکنند (یعنی در مدرسهای که اگر ناتوانی نداشتند و آنجا میرفتند) و مسئولیت عمده دانشآموزان با نیازهای ویژه برعهده آموزش عمومی است نه آموزش ویژه.
ناگفته پیداست ما اکنون با فراگیر سازی کامل چه به لحاظ مفهومی و چه از نظر عملیاتی فاصله بسیار زیادی داریم. اما چشمانداز ما چنین نقطهای است و در مسیر برنامهریزی چنین افقی را در نظر گرفتهایم.
۳- آموزش به کودکان با نیازهای ویژه در آموزش فردی شده (آی ای پی) استوار است.
برنامه آموزش فردی شده که در بسیاری از کشورها در قالب یک قانون لازمالاجرا تدوین شده است، در حقیقت شاکله اصلی اجرای فرایندهای آموزشی و توانبخشی برای دانشآموزان با نیازهای ویژه است. بهعبارتدیگر میتوان برنامه آموزش فردی شده را مهمترین جلو و جنبه توجه به نیازها، تواناییها، ویژگیها و محدودیتهای دانشآموزان با نیازهای ویژه دانست.
همکاران من در فرایند آموزش به کودکان با نیازهای ویژه و در قالب «آی ای پی» سطح کنونی عملکرد کودک را تعیین میکنند، هدفها و غایتهای قابلاندازهگیری کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را برای کودک مشخص میکنند و روشهای ارزشیابی و ارائه خدمات آموزشی و توانبخشی موردنیاز را مشخص میکنند.
درحالیکه برنامههای آموزشی فردی شده از نظر قالب، فرمت و جزئیات با یکدیگر تفاوتهای بسیاری دارند اما تمامی این فرمتها بر تدوین سند روشن، کاربردی و اخلاق بنیان برای آموزش، توانبخشی و ارزشیابی کودک استوارند. هرچند در کشور ما هنوز برنامه آموزش فردی شده بهصورت یک قانون الزامآور تدوین و تصویب نشده اما در عمل در بسیاری از مدارس دانشآموزان با نیازهای ویژه این برنامهها مورداستفاده قرار میگیرند.
۴- آموزش به دانشآموزان با نیازهای ویژه در ایران بر بهرهگیری از رسانههای آموزشی و فناوریهای روزآمد استوار است.
زیست و کرونا در کنار همه مصیبتها و مشکلات دلهرهآور و تاریخی که برای جامعه بشری به همراه داشت اما نظام آموزشی را در معرض چند تحول بینظیر البته با سرعتی شگرف قرارداد.
اول آن که دیوارهای مدارس و کلاسهای درس فروریخت و معلمان مجبور به تدریس در کلاسهای شیشهای و شفاف در دنیای مجازی شدند. دوم آنکه فناوریهای ارتباطی مجازی تبدیل به ابزار اصلی آموزش شدند و دانشآموزان معلمان و والدین ناچار به ورود به کلاسهای مجازی شدند.
در کنار تغییرات سرسامآوری که در شیوههای ارتباطی روشهای تدریس و ارزشیابی رخ داد، نوآموزان و دانش آموزانی که ابزارهای ارتباطی همچون تبلت در اختیار نداشتند در اثر اضطراب ناشی از عدم دریافت آموزش، مشکلات مضاعفی را تجربه میکردند. اما تولد طرح هدایت «هر دانشآموز یک تبلت هر تبلت این مدرسه» در ایران مفهوم عدالت آموزشی را تا حد بسیار زیادی در صحنه عمل متجلی ساخت.
بهگونهای که امروز ۲۵ هزار و ۱۸۳ تبلت بین دانشآموزان با نیازهای ویژه توزیع شده است و بهزودی ۴ هزار و ۵۶۰ دستگاه تبلت دیگر نیز در اختیار این دانشآموزان در مدارس پذیرا قرار خواهد گرفت. فراتر از این تاکنون موفق شدیم در قالب این طرح ملی و با همکاری دستگاههای گوناگون ۲۸6 هزار و ۵۵ تبلت در بین دانشآموزان عادی کمبرخوردار و محروم توزیع نماییم.
بهرهگیری از فناوری در فرایند آموزش و توانبخشی دانشآموزان با نیازهای ویژه به تأمین تبلت برای دانشآموزان محروم محدود نیست. بهگونهای که اکنون در فرایند سنجش به سمت تولید ابزارهای تشخیصی دیجیتال پیش میرویم، در فرایند توانبخشی بهویژه گفتاردرمانی نوآموزان و دانشآموزان با نیازهای ویژه از نرمافزارهای جدیدی همچون دکتر اسپیچ و ترباند استفاده میکنیم، در فرایند غربالگری شنوایی در طرح سنجش از دستگاههای روزآمد ادیومتر استفاده میکنیم، در فرایند آموزش به دانشآموزان با نیازهای ویژه از بسیاری از نرمافزارها و درسافزارهای آموزشی بهره میگیریم، در فرایند آموزش به دانشآموزان طیف اوتیسم از اتاقهای چند حسی مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده میکنیم.
این موارد تنها نمونهای از بهرهگیری از فناوری در فرایند آموزش و توانبخشی به نوآموزان و دانشآموزان با نیازهای ویژه است.
۵- آموزش به کودکان با نیازهای ویژه بر مداخلات بهنگام طلایی استوار است.
باور ما در آموزشوپرورش استثنایی این است که خدمات آموزشی و توانبخشی باید در اولین فرصت و در بدو تشخیص آغاز گردند. برایناساس آموزشهای پیش از دبستان از بدو تولد در ساختار برنامه آموزشی سازمان آموزشوپرورش استثنایی تعریف شده است. دورههای آموزشی بدو تولد تا دو سال، ۲ تا ۴ سال، ۴ تا ۶ سال و پیشدبستانی، تجلی باور عمیق به مداخلات بهنگام است. نکته مهم آنکه در حال حاضر در نظام آموزشی دوره پیش از دبستان اجباری نیست اما در آموزشوپرورش استثنایی دوره پیش از دبستان رسمی و اجباری است.
فراتر از این ساختار رسمی، در سازمان آموزشوپرورش استثنایی سند مداخلات بهنگام طلایی تدوین شده و با نگاهی نظاممند و منسجم در حال بازمهندسی فرایندهای ارزیابی و ارائه خدمات آموزشی و توانبخشی به هنگام به کودکان با نیازهای ویژه هستیم.
علاوه بر این اکنونکه من با شما سخن میگویم در ابتکاری جدید و البته ضروری در حال ترسیم و تدوین فرایند غربالگری و مداخله به هنگام نوآموزان در معرض خطر مشکلات یادگیری هستیم. بیتردید میدانید در یک رویکرد سنتی دانشآموزان دارای اختلال یادگیری، پس از ورود به مدرسه و بعد از شکستهای مکرر تحصیلی و آسیبهای بعضاً جبرانناپذیر روانشناختی و اجتماعی بهعنوان دانشآموزان مبتلا به اختلال یادگیری تشخیص داده میشوند. اینک در تلاشیم با بهرهگیری از چکلیستهای معتبر مبتنی بر متغیرهای پیشبینیکننده مشکلات یادگیری، نوآموزان در معرض خطر مشکلات یادگیری را در دوره پیش از دبستان غربال نموده و مداخلات بهنگام را پیش از ورود به مدرسه بهمنظور پیشگیری از شکستهای تحصیلی و اجتماعی ارائه نماییم.
۶- آموزش به دانشآموزان با نیازهای ویژه بر مهارتآموزی و حرفهآموزی استوار است
یکی از اهداف اساسی نظام آموزش ویژه که در اساسنامه سازمان آموزشوپرورش استثنایی بهعنوان یکی از مأموریتهای اصلی سازمان تعریف شده آمادهسازی افراد با نیازهای ویژه برای کسب استقلال و کفایتهای فردی و اجتماعی است. بیتردید تحقق این امر بدون ورود به دنیای کار و اشتغال امکانپذیر نیست.
برایناساس سازمان آموزشوپرورش استثنایی آموزش مهارتهای حرفهای و شغلی را بهعنوان بخش کلیدی و اساسی برنامههای آموزشی به دانشآموزان با نیازهای ویژه تعریف نموده است. بسیاری از دانشآموزان با نیازهای ویژه پس از طی دوره ابتدایی وارد دوره متوسطه پیش حرفهای و متوسطه حرفهای میشوند و با رویکردی کاملاً کارکردی استانداردهای فنی در بازار کار را با نگاه بومشناختی فرامیگیرند. جالب است بدانید اکنون بیش از ۱۷ هزار دانشآموز با نیازهای ویژه در نزدیک سه هزار کارگاه، مهارتهای حرفهای را در ۳۶ رشته فرامیگیرند.
۷- آموزش به کودکان با نیازهای ویژه خانواده محور است.
ما در سازمان آموزشوپرورش استثنایی بر این باوریم که باید از ظرفیت والدین بهعنوان به این عنوان که بیشترین دغدغه و نگرانی درباره فرزندانشان را دارند، بیشترین زمان ممکن را با فرزندانشان سپری میکنند و بیشترین شناخت ممکن را از ویژگیهای شخصیتی و روشهای برقراری ارتباط با فرزندانشان را دارند، استفاده کنیم.
برایناساس والدین را متخصصان اصلی در فرایند آموزش و توانبخشی به دانشآموزان با نیازهای ویژه میدانیم. اکنون در سازمان آموزشوپرورش استثنایی بستههای تحولی روشن و منسجمی درباره بهرهگیری از ظرفیت والدین تدوین و طراحی شده که بر اساس آن برنامههای جدیدی همچون پارلمان والدین برای نخستینبار تلاش میکنند علاوه بر بهرهگیری از ظرفیت والدین در فرایند آموزش و توانبخشی با رویکردی مشارکت آفرین، آنان را در فرایند سیاستگذاری و برنامهنویسی نیز درگیر کنند.