گروهی از محققان ایرلندی طی چند سال اخیر به بررسی تجربه افراد دارای معلولیت، به عنوان مثال مردمی که به اختلالات بینایی، شنوایی و حرکتی مبتلا هستند، از میزان امنیت فضاهای شهری پرداخته تا از این طریق به استراتژیهایی برای بهبود هر چه بیشتر طراحی شهری دست یابند. پژوهشگران پس از بررسی مطالعات انجام شده به این نتیجه رسیدند که "حس مالکیت"، این که چه کسانی از یک فضا بیشترین بهره را میبرند و چه کسانی از آن هیچ استفادهای نمیکنند، نقش مهمی در میزان امنیت یک فضای شهری ایفا میکند. در واقع، مدیران شهری برای افزایش بیشتر ایمنی فضاهای عمومی باید قابلیت دسترسی آنها را برای همه مردم امکانپذیر کنند، ضمن این که توجه به رویکردهای سنتی نیز در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است. در ادامه به معرفی و شرح بعضی از استراتژیهایی پرداخته میشود که به مدت چند دهه توسط برنامهریزان مختلف سراسر دنیا برای افزایش امینت فضاهای شهری مورد استفاده قرار گرفته شده است.
طراحی مناسب شهرها برای کاهش جرم
اغلب برنامهریزان در شهرهای مختلف جهان از این نظر که در خصوص افزایش امنیت شهری، اقداماتی موقتی انجام میدهند، همیشه مورد انتقاد محققان مختلف قرار گرفتهاند. در واقع، چنین افرادی بر درک فنی امنیت شهری به عنوان مسئلهای حل شدنی تمرکز میکنند، حال آنکه ایمنسازی فضاهای عمومی مستلزم توجه به ابعاد متعددی است. نظارت بیشتر نیروهای امنیتی در یک زمان ویژه، افزایش و بهبود سیستمهای روشنایی شهری و نصب دوربینهای مداربسته از بهترین نمونههای اقدامات موقتی است که در اغلب شهرهای جهان برای افزایش امنیت فضاهای عمومی صورت میگیرد.
اگرچه تمام این اقدامات میتواند در افزایش امنیت فضاهای عمومی مؤثر واقع شود، با این حال همگی استراتژیهایی با محدوده کوچک، به عنوان مثال در قلمرو گروههایی از مردم به حساب میآید که نمیتواند امنیت کل شهر را تضمین کند. علاوه بر این چنین رویکردهایی درک گروههای مختلف مردمی از "امنیت" را مشخص نمیکند و به همین دلیل نمیتواند ایمنسازی قابل قبول فضاهای شهری را در پی داشته باشد.
محققان در بعضی از شهرهای ایرلند تلاش کردند از طریق تجربه افراد دارای معلولیت از فضاهای مختلف شهری، به میزان امنیت آنها پی ببرند. برخی افراد مبتلا به اختلالات بینایی، شنوایی و حرکتی مدعی شدند که از رفتن به بسیاری از مکانهای عمومی امتناع میورزند چرا که در این فضاهای شهری مورد تهدید قرار میگیرند. حضور افراد ناشناخته و نبود قابلیت دسترسی از مهمترین نگرانیهای افراد دارای ناتوانیهای جسمی است که حس ناامنی نسبت به چنین فضاهایی را در میان آنها به وجود میآورد. محققان ایرلندی این میزان ناامنی را به انزوای افراد دارای معلولیت، خانهسازی ضعیف شهر و موقعیت فضاهای عمومی نسبت دادند.
تغییر درک مردم از امنیت
این که مردم چه احساسی نسبت به فضاهای عمومی دارند و چگونه ترس و امنیت را در آنها تعبیر میکنند، میتواند به مدیران شهری در افزایش امنیت چنین مکانهایی کمک زیادی بکند. یک فرد ممکن است در یک فضای شهری احساس امنیت کند حال آن که دیگران، همین مکان را وحشتآور تصور میکنند که امکان وقوع هر گونه جرمی در آن وجود دارد. از سوی دیگر نمیتوان ادعا کرد که افراد دارای معلولیت، ذاتاً دارای حس ناامنی در فضاهای عمومی هستند چه بسا مکانهایی که از نظر چنین افرادی به مثابه یک پناهگاه باشد، حال آنکه برای مردم سالم، ناامنی در پی داشته باشد.
اغلب افراد دیدگاههای متفاوتی در مورد فضاهای عمومی دارند که میزان امن بودن آنها در تصور این افراد نهادینه شده و اجازه نمیدهد واقعیت را آنطور که هست، به ذهن بسپارند. به عنوان مثال بیرون رفتن در زمانهای خاصی از روز، تردد از مسیرهایی که کاملاً برای آنها شناخته شده است همچنین، بازدید از مکانهای مورد علاقه خود از جمله تصورات ذاتی یک فرد از یک مکان امن به حساب میآید. بنابراین مفهوم امنیت و ناامنی باید به طور شفاف و به دور از هر گونه تعصبی برای همگان مشخص شود تا همه مردم درک واحدی از یک منطقه امن داشته باشند که این امر در نهایت منجر به طراحی فضاهای شهری ایمن میشود.