کد خبر: 22372
رقابت با مرز های دانش یا غفلت از محتوا
مجید سرایی: از چند روز پیش تمام شبکه های صدا و سیما با تبلیغات گسترده، خبر از ارتقای کیفیت پخش شبکه ها به hd خبر می دادند تا اینکه بالاخره این اتفاق با حضور ریاست رسانه ی ملی رخ داد.

به گزارش ایران سپید عبد العلی علی عسکری، رئیس سازمان صدا و سیما در افتتاحیه ی اچدی سازی شبکه های تلویزیون، با افتخار اعلام کرد که این ارتقای فنی، اقدام مهمیست به منظور عقب نماندن از مرز های جهانی دانش. رئیس صدا و سیما به این نکته هم اشاره کرد که سازمان متبوعش از یازده سال پیش، یعنی از تاریخ ۸/۸/۸۸ بر اساس سیستم امپگ ۴ پخش برنامه هایش را پی گرفته و امروز مبتنی بر فنآوری hevc برنامه ها و سریال هایش را پخش می کند.

رئیس سازمان عریض و طویل صدا و سیما به این نمی اندیشد که هر تغییر مهم بنیادین در حوزه ی فنآوری، باید با تغییر بنیادین در حوزه ی مهم محتوا همراه باشد که مجموع این تغییرات را تحول عنوان کند. متأسفانه مدیران ارشد رسانه ی ملی و در صدر آن ها مقام عالی ریاست، فقط به قالب ها فکر می کنند و هر تغییر را با پزی پر رنگ مقابل دوربین ها، به رخ جهانیان می کشند؛ غافل از اینکه در حوزه ی محتوا بسیار ضعیف عمل کرده اند.

آقای علی عسکری بر این نکته تأکید کرده که اچدی سازی شبکه های سیما باید اتفاق می افتاد؛ چرا؟ مبادا مردم از چنین فنآوری عقب بمانند! اما از این نکته ی مهم و اساسی غافل شده که محتوای تولیدات رسانه ی ملی سال هاست از خواسته ها و علائق عموم جامعه عقب مانده است.

بدون هر نوع پیش داوری، اچدی سازی شبکه های تلویزیون اقدام مثبتیست؛ اما برای تماشای کدام سریال ها و برنامه های تلویزیونی؟ این ارتقای فنی با آن محتوای ضعیف، چه مابه ازایی برای مخاطب تلویزیون دارد که رئیس صدا و سیما در بیان اهداف سازمان متبوعش از این اقدام، از مردم مایه می گذارد؟ آیا سریال هایی که بعد از این اقدام به روی آنتن می روند، از نظر فیلم نامه و کارگردانی سلیقه ی عموم جامعه را برآورده خواهند کرد؟ آیا قرار است مخاطبان تلویزیون در پرتو این فنآوری سریال های تکراری اخیر و قدیم را تماشا کنند؟ البته اگر همین سریال های اخیر که تکرار می شوند، با سانسور مدیران مواجه نشوند؟

قطعاً اگر این پرسش ها را از مدیران شبکه ها بپرسیم، به نظرسنجی هایی اشاره می کنند که کارمندان خودشان برای خوشآیند آن ها انجام می دهند و با نوعی غرور، پرسش کننده را به عذر خواهی وا می دارند. حال آنکه در عالم واقع و بیرون از ساختمان های بلند  و محیط زیبای جام جم، داستان کاملاً متفاوت از تصور مدیران ارشد رسانه ی ملیست. مدیرانی که به علت وجود حب و بغض ها، مهره های مهم در تولید محتوای قابل توجه را از خود می رانند و به نمونه های نازل اکتفا می کنند. موضوع به قدری أَظهَرُ مِنَ الشمس است که نیازی به آوردن مصداق نیست. تمام این موارد و موارد فراوان دیگر را ریاست سازمان به خوبی می داند، اما تنها به ارتقای فنی اکتفا می کند. با همین تصور، او و معاونانش به این می اندیشند که می توانند در مقابل هجوم سرسامآور شبکه های ماهواره ای مقاومت کنند.

خوب به یاد دارم برای حضور در یک کنفرانس خبری درباره ی اتفاقی مربوط به رادیو، در یک اتاق کنفرانس مجهزی حضور یافتم. از اینکه صدا و سیمای ما دارای اتاق های کنفرانس مجهزیست، به خودم بالیدم و احساسم را با یکی از همکارانم که برای تهیه ی گزارش آمده بود، مطرح کردم. او با نوعی حسرت گفت که این همه تجهیزات داریم و استودیو هایمان مجهز به امکانات روز است؛ اما دریغ از تولیدات با کیفیت! متأسفانه فلان شبکه ی ماهواره ای با دو استودیو و امکاناتی که یک چندم ما نیست، چنان دل مردم را برده و مخاطبان صدا و سیما را پایین آورده که هرچه پز تجهیزاتمان را بدهیم، در جذب مخاطب از کف داده موفق نخواهیم شد؛ مگر با تولیدات با کیفیت. دیدم کاملاً حق با اوست و من هم نباید به سبک مدیران رسانه ی ملی، مسحور امکاناتمان شوم.

در یک ارزیابی اساسی، محتوا اولی بر قالب و فنآوریست؛ چه، محتواست که می تواند سرمایه ی مهم رسانه را که همانا مخاطب گسترده است، فراهم سازد. با یک نگاه اجمالی به کارنامه ی ۴۰ ساله ی صدا و سیما، می بینیم در دو دهه ی نخست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود نبود امکانات امروز و داشتن دو کانال، نه شبکه، آن هم در ساعات پخش محدود، چه میزان مخاطب پای برنامه های تلویزیون می نشست و عملاً تلویزیون مستند ترین منبع مردم بود. حتی در دهه ی سوم هم میزان مخاطبان تلویزیون به اندازه ی امروز کم نشده نبود. چرا؟ به این علت که اولاً مدیران آن دوران صدا و سیما به خوبی واقف بودند که باید مردم را به عنوان مخاطب همیشگیشان حفظ کنند و لازمه ی نیل به این هدف، تولید برنامه ها و سریال های متنوعیست که علاوه بر دارا بودن جنبه های سرگرم کننده، به امر آگاهی بخشیدن و بالا بردن سطح اطلاعات مردم کمک کنند.

ثانیاً همان مدیران این نکته را هم خوب درک می کردند که اگر از فلان چهره ی تلویزیونی –به هر دلیل- خوششان نمی آمد، اما برای حفظ سرمایه ای مثل مخاطب بیشتر، اغراض شخصی را کمتر دخالت داده و سعی می کردند آن چهره یا نظایرش را نگه دارند. حال آنکه امروز مدیران ارشد سیما، بی توجه به دور اندیشی، تلاش می کنند با غرضورزی، چهره های تأثیر گذار در برنامه سازی و سریال سازی را کنار بگذارند  و از افراد بی تجربه یا کم تجربه استفاده کنند.

الغرض، ارتقای فنی مثل اچدی سازی در تلویزیون به طور کامل نتیجه نمی دهد، مگر با بهره مندی از مدیران صاحب درک و دور اندیش، دعوت از چهره های کارشناس و برنامه سازان صاحب اندیشه، پرهیز مدیران از غرضورزی، بهره مندی از فیلم سازان مؤلف و اجتناب از ممیزی های بی منطق که مجموع این موارد، بهینه سازی محتوا را شامل می شود، نتیجه ی کامل و درخور حاصل خواهد شد.

Page Generated in 0/0043 sec