به گزارش ایران سپید به نقل از تسنیم زمان طولانی طی شد تا توانبخشی هم به مانند دیگر علوم بشری بتواند متحول شود. این تحول دستخوش عوامل درونی و بیرونی بوده که در نگاه اول عوامل بیرونی مانند جنگهای مختلف در طی دوران علی الخصوص جنگهای جهانی اول و دوم و در کشور ما هشت سال دفاع مقدس، به صورت عامل محرکه قوی برای تحول درونی (اندیشمندان، متخصصان و جامعه هدف توانبخش) به شمارمیرود.
این تحول از یک سو خود را در افزایش تنوع و تعداد رشتههای توانبخشی و گسترش تخصصی آن نمایان ساخت و از سوی دیگر موجب تغییر در شیوههای ارائه خدمات توانبخشی از رویکردهای سنتی موسسه محور و فراموسسهای به توانبخشی مبتنی بر جامعه شد.
خدماتی که هم هزینه بیشتری را طلب میکرد و هم بهره مندی جامعه هدف این خدمات علی الخصوص افراد دارای معلولیت را به دلایل مختلف محدودتر میساخت و نیاز گستردهای به متخصصین و تجهیزات و فضای مناسب داشت که همه این عوامل منجر به افزایش هزینه این خدمات میشد.
اگرچه دو شیوه قبلی هنوز در اغلب کشورها رایج است و بخش قابل توجهای از جامعه هدف از آن بهره میبرند ولی به دلایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شیوههای سنتی خدمات توانبخشی موسسهای و فراموسسهای تاکنون نیازهای اکثریت جامعه هدف توانبخشی علی الخصوص افراد دارای معلولیت را رفع نکرده است و طبق آمارهای سازمان جهانی سلامت (WHO) در سال 1978 تفاوت بسیار زیادی بین تعداد افراد دارای معلولیت نیازمند به خدمات توانبخشی و دریافت کننده خدمات در کشورهای کمتر توسعه یافته و فقیر با کشورهای توسعه یافته وجود داشت که حتی مقایسه آن نیز نشان دهنده ظلم زیاد به این افراد و به حاشیه رانده شدن آنان در بسیاری از کشورها بوده که این موضوع عاملی مهم برای تغییر در شیوه ارائه خدمت گسترده تر در این کشورها از ابتدای دهه هشتاد قرن گذشته شد.
خوشبختانه کشور ما هم این تغییر نگرش و رویکرد را از اوایل دهه هفتاد شمسی در مناطق روستایی و حاشیه شهری و محرم مانند 105 کشور دیگر توسط نیروهای کارآمد و متخصص توانبخشی سازمان بهزیستی و پزشکان و بهورزان دلسوز شبکههای بهداشت روستایی وزارت بهداشت،جامعه محلی، خانواده و فرد دارای معلولیت، آغاز کرد و توانست دسترسی صدها هزار فرد دارای معلولیت ساکن این مناطق را به سطوح مختلف درمان و توانبخشی از طریق آموزشهای ساده و پیوسته ، سیستم ارجاع کارآمد به سطوح مختلف درمان و توانبخشی و همچنین تأمین و ساخت وسایل کمک توانبخشی در محل و توجه به مسائل اجتماعی و نیازهای اشتغال آنان، فراهم سازد.
این در حالی است که با توجه به همهگیری جهانی کرونا و بیماری کووید19 شاهد تغییرات مهمی در شیوه و رویکرد ارائه خدمات در میان ارائه دهندگان خدمات توانبخشی به جامعه هدف هستیم که از جمله این تغییرات میتوان از استفاده از آموزش مجازی و برخط توانبخشی، مداخله و مشارکت بیشتر خانواده در امر توانبخشی، ساده سازی تمرینات و توصیههای درمانی، افزایش فرآیند آگاهسازی جامعه و در نتیجه افزایش مشارکت جامعه و ... نام برد که تمامی این نتایج مطلوب در فلسفه توانبخشی مبتنی بر جامعه (CBR) نهفته است که بحران کرونا به مثابه شتاب دهنده این موضوع موجب تسریع در روند تغییر نگرش و رویکرد ارائه دهندگان خدمات توانبخشی از مسیر سنتی به توانبخشی مبتنی بر جامعه به عنوان فرصتی ذی قیمت و ارزشمند در بهره گیری از ظرفیتهای بالقوه اثربخش درون جامعه فراهم کرد.
این فرصتها شامل دهها هزار متخصص توانبخشی و هزاران داوطلب و تسهیلگر آموزش دیده و کارآمد به همراه خانوادههای دلسوز، افراد دارای معلولیت علاقمند به تغییر و پیگیر مسیر توانمندسازی خود ، جامعه آگاه و مسئولیت پذیر و متعهد به مسئولیت اجتماعی خویش وسیاستگزاران آگاه و ... است.
ازین رو با توجه به شرایط اقتصادی سخت مضاعف تحمیل شده برافراد دارای معلولیت و ارائه دهندگان خدمات توانبخشی در دوران کرونا، بیشتر از هر زمان دیگری استفاده از رویکردها و رویههای کمهزینهتر و شناخته شده در عرصه توانبخشی ضروری میشود که با توجه به ظرفیتهای عظیم ذکر شده و تجربه خوب 25 ساله کشور در اجرای موفق توانبخشی مبتنی بر جامعه میتوان از آن به عنوان اکسیری ارزشمند و نسخهای موثر در ارائه بهتر و گسترده تر خدمات توانبخشی به جامعه هدف آن علی الخصوص افراد دارای معلولیت در عصر کرونا و پساکرونا نام برد.
محمدرضااسدی؛ نایب رئیس انجمن علمی کاردرمانی ایران و عضو هیئت مدیره مجمع انجمنهای علمی گروه پزشکی کشور