کد خبر: 20603
بهناز بستان دوست در گفت و گو با ایران سپید
تولید محتوا در پادکست ها نامحدود و لذت بخش است
امروز رادیو 80 ساله می شود؛ رسانه ای که از بدو تأسیس, دل ایرانیان را برد و عاشق و دلباخته ی خودش کرد؛ چندان که این جعبه ی جادویی به یکی از اعضای بلند پایه ی هر خانواده تبدیل شد؛ عز و احترام یافت و جایگاهش تا سال ها در دل مردم ایران حفظ شد.

به گزارش ایران سپید با توسعه ی رسانه و پیدایش وسایل پیشرفته ی ارتباط جمعی به مدد تکنولوژی, کم کم جایگاه رادیو متزلزل شد و عز و احترام سابق را از دست داد. بررسی علل این جریان, قطعاً مباحث طولانی مبتنی بر تحقیقات و پژوهش های علمی را می طلبد. معهذا این علامت سؤال ها بدر ذهن باقی می ماند: آیا سیاست های اشتباه قدرت رسانه ای و جایگاه مردمی رادیو را کم کرد؟ آیا تسلط عصر ارتباطات آزاد مبتنی بر فنآوری های نوین رادیو را به حاشیه راند؟ آیا محتوای رادیو نتوانست نیاز های مخاطبانش در زمینه ی اطلاع رسانی و سرگرمی را فراهم کند؟

از دیگر سو امروز شاهد این هستیم که فعالیت های شبه رادیویی در پرتو شبکه های اجتماعی صورت می گیرد که با اقبال مخاطبان هم مواجه شده و عملاً به یک گونه ی تولیدی در بستر شبکه های اجتماعی تبدیل شده است. اگر ابعاد این پدیده به دقت بررسی شود, شاید بخشی از پاسخ پرسش های بالا داده شود. به عنوان نمونه ای از این فعالیت ها, گفت و گوی ما با بهناز بستان دوست, بازیگر نمایش های رادیویی را بخوانید. بستان دوست مدتیست اقدام به راه اندازی یک کانال در شبکه های اجتماعی با عنوان «صداباز» کرده که مورد توجه بسیاری واقع شده است. او در این کانال, اقدام به تولید پادکست و بارگذاری نمایش های رادیویی می کند؛ نمایش های قدیمی و نمایش های جدیدی که از رادیو پخش شده است. با او در خصوص علل راه اندازی این کانال, در هشتادمین سال تأسیس رادیو صحبت کردیم.

اساساً آیا علل خاصی شما را ترغیب به راه اندازی کانال «صداباز» کرد؟ منظورم از علل خاص مثلاً احساس پاره ای محدودیت ها در تولید برنامه های رادیویست.

در واقع هم دلایل شخصی و هم پاره ای دلایل اجتماعی پشت این اتفاق بود. داستان جالبی دارد. زمانی که من در شبکه های اجتماعی این کانال را راه انداختم, با پلت فرم هایی مثل پادکست آشنا نبودم. از دیگر سو به واسطه ی کار رادیویی, با اموری مثل میکس یا ویرایش آشنایی کامل دارم؛ ضمن اینکه نمی توانم حتی برای لحظه ای بیکار بمانم. همه ی این علل جمع شد تا با همراهی عده ای از دوستان, به این نتیجه رسیدیم که می شود از این بستر کار هایی کرد که دست باز باشد؛ مثلاً می شود زاویه ی دید را مطرح کرد؛ لازم نیست برای کسی توضیح بدهی که چه می کنی و به سافرش کسی هم کار نمی کنی. هرچه می کنی به سفارش خودت است؛ هر طور که دلت می خواهد با مخاطبت ارتباط برقرار می کنی. وقتی کار را شروع کردیم, دوستانم نتوانستند همراهیشان را ادامه دهند؛ چون فضا تازه بود و باید از صفر شروع می کردند؛ اما من با نیتی که در دل داشتم کار را شروع کردم. در آغاز با برنامه های ساده ای مثل خواندن اشعار یا مطالب دوستان تولیداتم را شروع کردم و عملاً مرحله ی آزمون و خطا را طی کردم. کم کم با استقبال مخاطبان مواجه شدم و کار به جایی رسید که پیشنهاد های مالی دریافت کردم. درست یا غلط تفکرم را مطرح نمی کنم؛ اما دلم نمی خواست مسیر کار عوض شود و وارد مسائل اقتصادی بیفتم. برای من سفری پیش آمد و در طول آن سفر محتوای کارم را هم تولید می کردم. وقتی برگشتم, احساس کردم کم کم این کار تبدیل به نوعی مسئولیت می شود؛ به همین علت اعلام کردم که من تا اینجا می توانستم و از این کار لذت می بردم, اما از این به بعد نمی توانم کار را انجام دهم. نمی دانید چقدر پیام دریافت کردم که انگیزه ام برای ادامه ی این کار را تقویت می کرد. با خودم گفتم چه چیز از این بهتر که کاری بکنی که عده ی زیادی با تو در این کار همدل و همراه هستند. همین شد که دوباره با انرژی بیشتر کار را ادامه دادم. خلاصه تولیدات کم کم پخته تر و عمیقتر شد تا به امروز رسیدیم. اما همیشه گفته ام اگر احساس کنم واقعاً روزی ادامه ی این کار لذتی برایم ندارد, همانجا کار را متوقف میکنم.

- آیا فقط به لذت کار فکر می کنید یا بحث تأثیر گذاری هم برایتان اهمیت دارد؟

کسی که این کار را انجام می دهد, اگر بازخورد دریافت کند, قطعاً از آن لذت می برد. به نظر خود من که نفع شخصی همان لذتیست که ایجاد می شود؛ پس هیچ منتی در کار نیست. زمانی من احساس مسئولیت کردم که پیام های مختلفی از نقاط مختلف جهان دریافت کردم که می گفتند ما از این کار احساس زنده بودن می کنیم؛ احساس می کنیم از فضای کتاب و نمایش دور نشده ایم. خب این ها کم چیزی نیستند. وقتی می توانم از درسی که خوانده ام و تجربه ای که به دست آورده ام این تأثیر را بگذارم, چرا ادامه ندهم؟ بنا بر این در تولید محتوا به موارد تأثیر گذار فکر می کنم. دسته ای از برنامه ها فقط جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند؛ اما در این زمینه هم سعی میکنم مواردی را انتخاب کنم که تلنگری در ذهن مخاطب ایجاد کند؛ او را بخنداند, اما نه به هر چیز. از دیگر سو مواردی هست که مخاطب را به سمت تعمق سوق می دهد؛ از این محتوا ها هم بسیار بهره می برم. امیدوارم در این راه موفقیت های لازم را به دست آورم. همیشه هم اعلام کرده ام که آماده ی شنیدن نظرات و پیشنهاد های مخاطبان هستم.

- آیا این ویژگی ها را در رادیو مشاهده نکردید؟

رک راست می گویم نه! خصوصاً در دورانی که رادیو به سمتی رفت که اصلاً با روحیه ی من مطابق نبود. الآن با مدیریت آقای افتخاری خوشبختانه اتفاقات خوبی رخ می دهد؛ دستمان برای تجربه های تازه باز است. گرچه در یک دوره با رکود عجیبی مواجه شدیم که اثراتش هنوز باقیست؛ یکی از تبعات آن دوران سوق یافتن سلیقه ها به سمت نگرش های سطحیست که با سلیقه ی من جور نیست. به همین علت احساس کردم کار خلافی نمی کنم, اما مواردی که آنجا نمی توانم ارائه دهم, از این طریق عرضه می کنم.

- خیلی ها پادکست را با برنامه های رادیویی یکی می دانند و معتقدند پادکست گونه ای از برنامه های رادیوییست. شما در این زمینه چه نظری دارید؟

حقیقتاً تعریف درستی از پادکست ارائه نمی شود. خب برنامه های رادیویی از آنتن رادیو با محدودیت های خاص خودش تولید و پخش می شود؛ اما پادکست این امکان را می دهد بدون محدودیت خاص و با زاویه و دیدگاه خودت برنامه تولید کنی و در سطح گسترده ای عرضه کنی؛ حتی در مواردی به هم نزدیک می شوند. مثلاً نحوه دریافت برنامه یک نمونه است. پادکست ها باید دانلود شوند و خیلی وقت ها برنامه های رادیویی هم برای دانلود, بعد از پخش از آنتن بارگزاری می شوند؛ یا مثلاً برنامه های رادیویی ساعت پخش منظمی دارند؛ بعضی پادکست ها هم در ساعت معینی بارگذاری می شوند. مهمترین تفاوت این دو در محتوای تولیدات است.

Page Generated in 0/0050 sec