به گزارش ایران سپید «خواب باران» داستانیست با تم اجتماعی-مذهبی که محور اصلی داستان حول شخصیتی به نام هما میچرخد که در یک محیط نا امن و ناسالم از نظر اخلاقی و فرهنگی رشد میکند. محیط و شرایط خانواده هما که با اخلاق او مطابق نیست، فضای زندگی را بر او تنگ کرده است. مادر هما زن روستازاده با اعتقادات مذهبیست که نقش مهمی در تربیت فرزندانش دارد. داستان از سه فصل با عناوین آتش، گلستان و خلیل تشکیل شده که فصل اول مدخل داستان و تصویرگر اوج مصیبتهای وارد بر شخصیت اصلی داستان است. فصل دوم بعنوان طولانیترین قسمت داستان، آرامش و انقلاب روحی شخصیت اصلی را نشان میدهد و فصل پایانی، مهمترین قسمت داستان است که نویسنده توجه خاصی به آن دارد. در رمان «خواب باران» شخصیتی به نام حسام حضور دارد که دیرنابیناست. وجود این شخصیت در واقع فلسفه اصلی برگزاری جلسه نقد کتاب با حضور نابینایان و نویسنده رمان بود. بر اساس این گزارش، در ابتدای این جلسه، خدیجه جبلی، دکترای جامعه شناسی مسائل اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور به عنوان منتقد برنامه، با تأکید بر لزوم بهره مندی نویسنده ها و هنرمندان از مشاوره تخصصی در پدیده های خاص اظهار داشت: همیشه ما این بحث را با نویسنده ها، شعرا و فیلمسازان داشته ایم که وقتی میخواهند درباره پدیده ای به نام نابینایی و فرد نابینا تولید اثر کنند، لازم است با یک مشاور متخصص در این زمینه مشورت کنند؛ لزوم بهره مندی از کارشناسان متخصص حتی در وزارت ارشاد احساس میشود. ما برای اولین بار دو فیلم کوتاه «نوازشگر نور» و «به من نگاه کن» را که مهرداد اسکویی به سفارش یونیسف ساخته بود، صحنه به صحنه و پلان به پلان بررسی کردیم. مشاور آن پروژه ها من بودم و سعی کردیم کاری بیعیب و نقص ارائه دهیم. جبلی در ادامه به شخصیت حسام که نابیناست اشاره کرده و اظهار داشت: یکی از شخصیتهای کتاب، حسام است که در اثر سانحه ای نابینا شده؛ در واقع دیرنابیناست. قطعاً نگاه به زندگی در ذهن فرد دیرنابینا با فردی که نابینای مادرزاد است، تفاوتهایی دارد؛ اما نکته مهم، محسوس بودن عدم شناخت نویسنده از زندگی فرد نابینا و رفتارهای اوست. مثلاً در جایجای کتاب نویسنده بر عصای حسام تأکید کرده و گفته: حسام عصایش را برداشت و از این سر اتاق به آن سر اتاق رفت. حال آنکه عموماً نابینایان تسلط کامل به محیط خانه، حتی محله ای که زندگی میکنند، دارند. جبلی به وجود برخی تناقضها هم اشاره کرد و اظهار داشت: در بخشی از رمان، وقتی «هما» شخصیت اصلی داستان با «حسام» و مادرش مواجه شد، نویسنده بر این نکته تأکید کرد که حسام مهربانی و معصومیت هما را تشخیص داد؛ اما در جای دیگر وقتی هما خشم گرفت و بیتابی کرد، مشخص شد حسام به علت نابینایی متوجه خشم هما نشد. این نگاه شبه متافیزیکی به حسام در اولین مواجهه با هما، تناقض آشکاری با عدم تشخیص خشم او از سوی حسام دارد و نشان میدهد نویسنده شناخت دقیقی از روحیات یک فرد نابینا ندارد. این کارشناس مشاور به وجود کلیشه های رایج درباره نابینایی هم اشاره کوتاهی کرد و گفت: متأسفانه در این رمان، کلیشه های رایج در جامعه دیده میشود؛ کلیشه هایی که در مواجهه افراد جامعه با نابینایان مشاهده میشود؛ مثل التماس دعا کردن از شهروند نابینا یا اطلاق عناوین متافیزیکی به نابینایان. در ادامه این جلسه که سه ساعت طول کشید، نابینایان حاضر به نقد کتاب پرداختند. از جمله نکاتی که نابینایان مطرح کردند میتوان به این موارد اشاره کرد: «خواب باران» درباره نابینایی نیست، درباره اعتیاد و آسیبهای اجتماعی نیست. داستانیست با تم مذهبی که به دنبال حل مشکلات از منظر اعتقادات دینی میگردد. کتاب حاصل تقابل انسانهای مصیبت دیده است. حسام و هما مصیبتهای متفاوتی دیده اند؛ اما یکی به ایمانی قوی رسیده و دیگری خدا را انکار میکند. نویسنده دائماً بر تقدیر انسان پافشاری میکند و همه چیز را بر مدار تقدیر میداند؛ تو گویی که انسان هیچکاره است. در فرازهایی قضا و قدر با خرافات و ماورا آمیخته میشود. یکی از نکات مثبت اینکه نویسنده تلاش کرده در جاهایی از داستان، رفتارهای شخصیت نابینا را به گونه ای تصویر کند که به جامعه آگاهی ببخشد. وجیهه سامانی، نویسنده رمان هم ضمن ابراز خوشنودی از حضور در این جلسه اظهار داشت: من خیلی خوشحالم که دوستان نابینا این رمان را نکته سنجانه نقد کردند. حسام زاییده ذهن من است که اگر نابینا نبود، همین شخصیت را داشت. کاملاً میپذیرم که بهتر بود در خلق شخصیت حسام، بیشتر مشورت میکردم؛ اما به دوستان نابینا پیشنهاد میکنم برای بیان بهتر دغدغه هایشان و آگاهی بخشی به جامعه، خودشان دست به قلم شوند. قطعاً هیچ کس مثل خود نابینایان نمیتواند راوی واقعی و دقیق افکار و دغدغه هایشان باشد.