به گزارش ایران سپید باز هم 23 مهر دیگری از راه رسید. باز در بازار داغ جشنها و تبریکها و گرفتن عکسهای یادگاری با نابینایان، کاممان تلخ شد. خبر فوت نابینای چابهاری؛ همان که چند ماه قبل، از پل سقوط کرده بود و تمام این ماهها در بستر بیماری بود، فوت کرد، تمام. اصلاً مگر اهمیتی دارد؟ مرگ هما بدر و جواد ایزدیها مگر اهمیتی داشت؟ چند خط خبر و دقایقی ناراحتی و بعد فردا باز همان خیابانها، همان متروها و همان پلها نابینای دیگری را قربانی میکند. انگار نه انگار که کسی عزیز خانواده ای بوده. امسال را فرصت برابر نامگذاری کرده اند؛ فرصت برابر وقتی شعار نیست که نابینا بتواند بدون هیچ دلهره و اضطرابی در خیابانها تردد کند، از پلها بگذرد، سوار مترو و اتوبوس شود، کتاب مورد علاقه اش را بخواند و....
اگر این گونه شد که فرصت برابر محقق شده، وگرنه این نابینا و این چاله چوله ها و این هم بیست و سه مهری دیگر میرود تا خاک بخورد در گوشه گوشه ذهن همه ما.