به گزارش ایران سپیدبه نقل از همشهری: جهان بینی و نظام ارزش های انسان نقش اساسی در چگونگی رفتار و نگرش او به پدیده های مختلف دارد. پذیرش واقعیت ها، صداقت در گفتار و رفتار، شکیبایی، تحمل در رویارویی با مسائل و مشکلات بستگی زیاد دارد به زندگی جهت دار و هدفمند فرد. این کلام حق که همه انسانها به رغم تفاوت در رنگها و ویژگی های ذهنی، جسمی و اجتماعی با هم برابرند و هیچ کس را بر دیگری برتری و تفاخر نیست و تنها معیار ارزش ها تقوی است و بس، افق دید ایمان آورندگان را از روزنه تنگ و تاریک خارج ساخته است. در پرتو چنین بینشی، زیبایی ها و زشتی ها، عادی ها و غیرعادی ها، دوست داشتن ها و بی تفاوتی ها و تنفرها همه و همه به گونه دیگری معنا می یابند، چرا که کمال مطلق تنها در ذات حق تجلی یافته است. در این رهگذر والدین نیز فرزندان خود را در هر هیئتی که باشند موهبت الهی دانسته و هیچ فرقی میان کودکان عادی و استثنایی خود نمی گذارند. اگر مادری نسبت به وضعیت فرزند نابینایش از یک رفتار غیرعادی مثل حمایت افراطی یا رفتار طردآمیز برخوردار است، گوشه گیری می نماید و یا پرخاشگری می کند، شایسته آن است که نسبت به شناخت منطقی و بالطبع احساس متفاوت وی نسبت به ویژگی ها و توانمندیهای فرزندش تردید کنیم و تلاش نماییم که اتخاذ روشهای اطلاع رسانی صحیح و موفق و با استفاده از الگوهای رفتاری موفق در حوزه شناختی او تغییراتی بوجود آوریم و احساس جدیدی نسبت به ویژگی ها و توانمندی های فرزندش در وی ایجاد کنیم تا به تکوین بازخورد و بینشی تازه در وجود او نسبت به کودک استثنایی خود شاهد تبلور رفتارهای معقول و مطلوبی باشد.
آشنایی با واکنش های اولیه والدین کودک نابینا
هرگاه در خانواده ای یک نابینا متولد می شود آیا می توان تصور کرد که چه اتفاقی رخ می دهد؟
به خاطر داشته باشیم که واکنشهای والدین بسیار متغیر است. والدین و خانواده در مقابل تولد و رشد فرد معلول واکنشهایی مشترک و در عین حال شیوه های رفتاری مختلف دارند، به علاوه زمان لازم برای انطباق خانواده و سازگاری آنان با شرایط جدید، بسیار متغیر است. برخی از نگرانی های والدین این است که تحصیلات و نیازهای اجتماعی در آینده چگونه خواهد بود، وجود چنین کودکی چه تأثیری بر سایر اعضای خانواده خواهد داشت و این که آیا جامعه این حقیقت را قبول می کند که نابینایی ناتوانی نیست؟
والدین که برای نخستین بار مطلع می شوند که فرزندشان از دو چشم محروم است دچار سردرگمی یا تکذیب و انکار می شوند و نمی دانند چه عملکردی باید داشته باشند، از کجا شروع کنند و از چه کسی راهنمایی بخواهند. از آنجایی که از وضعیت جدید اطلاع کافی و مناسب ندارند، ناباوری ترس و اضطراب بر آنها مستولی شده و نگران آینده می شوند. بیشترین واکنشی که در رابطه با تولد یک کودک نابینا مشاهده می شود، افسردگی است که اغلب به صورت اندوه یا سوگواری بروز می کند. دیگر واکنشهای اعضای خانواده شامل شوکه شدن، نامطمئن بودن، ناامیدی، عصبانیت، تنفر، تحقیر، حقارت، پوچی، ظلم و تبعیض، ناکامی و احساسی چون گناه، انکار، ترس یا احساس رضامندی است. چنین احساسی می تواند مجموعه ای از نگرش های گوناگون و رفتارهای متفاوت از جمله پرخاش، حمایت های افراطی، گوشه گیری رفتارهایی چون طرد کردن، اجتماع گریزی، تلافی جویی، بی تفاوتی، دشمنی، اجتماع ستیزی و یا رفتار معقول و منطقی را در بر داشته باشد. دلیل این همه اضطراب آن است که والدین هرگز مسأله نابینایی را نشناخته اند. آنها آسیب بینایی را فاجعه ای بزرگ می پندارند و نمی دانند که احساس کودک نابینای ایشان با احساس آنان به کلی متفاوت است.
نقش و اهمیت پذیرش کودک نابینا توسط والدین
هیچ لذتی و شعفی بالاتر از تولد یک نوزاد در خانواده نیست. اقوام و خانواده ها در این اندیشه اند که زندگی جدید با وجود نوزاد چگونه خواهد بود. امیدها و برنامه های بزرگی برای آینده، فکر والدین را مشغول می کند. یک خانواده عادی چگونه می تواند در ارتباط با داشتن یک کودک نابینا فشار کمتری را تحمل کند؟
برای خانواده ها یکی از عناصر اصلی برای کمک به کودک معلول کسب معلومات جدید به منظور شناخت وضعیت تازه و اطمینان از مستقل شدن و رشد شخصی فرزندان می باشد. ضرورتاً این خانواده ها در طول زمان برای سازگاری بیشتر با فرزند خویش از جهت دستیابی به اهداف پیش بینی شده چه از نظر عاطفی و روانی و چه از نظر امکانات مختلف، نیاز به راهنمایی بیشتر و تخصصی تر دارند.
معمولاً نگرشی که پدر و مادرها به وضعیت فرزند نابینای خودشان دارند متأثر از بازخوردها و باورهای کلیشه ای جامعه است. بنابراین برای این که اولیای کودکان نابینا از نگرش مثبت و مولد نسبت به افراد نابینا برخوردار باشند باید با ارائه اطلاعات مؤثر، تغییراتی محسوس در حوزه شناختی ایشان ایجاد نمود تا آنان با احساس بهتری که نسبت به پدیده نابینایی پیدا می کنند با یک بازخورد مثبت و تازه، رفتاری معقول و مطلوب داشته باشند. والدین بعد از مدتی نه چندان طولانی و تأمل و تفکر، خود را آماده پذیرش واقعیت می کنند و از همین مرحله به بعد است که با توجه به نحوه و میزان شناخت و تجربه ای که از ماهیت نابینایی دارند احساس متفاوتی در آنها پدیدار می گردد و این خود مقدمه یک نظام تازه بازخوردی و یک رفتار متفاوت می شود. شناخت و آگاهی برای آموزش و تربیت صحیح کودک به منظور ایجاد انگیزه و احساس خوشبختی در آنها بسیار ضروری می باشد. می گویند والدین کودک نابینا بیش از خود کودک به مددکاری اجتماعی، مشاوره و راهنمایی نیاز دارند زیرا اشکالی که پدر و مادر با آن مواجه می گردند به مراتب بیش از آن است که فرزندشان با آن دست به گریبان است. مرحله آگاهی یا پذیرش کودک نابینا مرحله ای است که والدین قادرند تواناییهایی خود را برای مواجهه با شرایطی که تولد کودک معلول بوجود آورده به کار گیرند.
در مرحله پذیرش، والدین خود را در فرایند درمان و استفاده از راه حلها دخالت می دهند. اطلاعاتی را که متخصص در مورد وضعیت کودک و درمان او ارائه می دهد بهتر درک می کنند. در این زمان بعضی از والدین جذب همکاری با سازمانهایی می شوند که در رابطه با وضعیت فرزند آنها و احتیاجات خانواده کار می کنند. در طول این دوره والدین شروع می کنند فرزند نابینا را مثل دیگران و حتی مانند خود قبول کنند و این توانایی را به دست می آورند که انرژی خویش را صرف مسائل و امور غیر از خود نمایند.
پدر و مادرها فراموش نکنند که فرزند آنها کودکی است با تمام خصوصیات یک کودک طبیعی منهای حس بینایی. او فقط نمی بیند و این تفاوت، او را آنقدر از کودک طبیعی دور نمی کند. به این ترتیب هر چه شما درباره تعلیم و تربیت او بیشتر بدانید موفق تر می توانید او را یاری کنید البته طبیعی است که پدر و مادری که با این مشکل روبه رو شده اند ناراحت و مضطرب باشند. لازم است تا آنها، نابینایی فرزند خود را بپذیرند و بدان عادت کنند.
تصویر والدین از فرزند خود و چگونگی رفتار با او
همواره باید واقع بین بود. باید با کودک نابینا طوری رفتار کرد که او هیچ گونه تفاوتی با دیگر همسالان بینای خود احساس نکند. باید کودک را با نام صدا زد چرا که او هم در انتظار پاسخ مطلوبی است. وقتی به کودک نابینا نزدیک می شویم باید به خوبی از حضور خود، او را آگاه کنیم و اگر احتمال می دهیم که ما را نمی شناسد بهتر است خود را معرفی نماییم. وقتی در صدد راهنمایی فرد نابینایی هستیم باید ترتیبی دهیم که او بازوی ما را بگیرد و از ارائه کمک هایی که خود می تواند از عهده آن برآید پرهیز کنیم. از به کار بردن جملاتی از قبیل «اینجاست» «آنجاست» «برو آنطرف تر» «بگذار آن طرف»که برای او بی معناست اجتناب کرد. باید بسیار دقیق و با معنا و مفهوم روشن برای نابینا صحبت نمود و او را راهنمایی کرد، به هنگام صحبت با کودک بهتر است روبه روی او قرار گرفت و به طور مستقیم صحبت کرد و از مکالمه غیرمستقیم و یا توسط شخص ثالث خودداری نمود. حتی الامکان از جابه جایی وسایل کودک نابینا بدون اطلاع او باید پرهیز کرد. زیرا که آنها وسایل خود را بر حسب حافظه در آنجایی که خود می دانند جست وجو و پیدا می کنند. مهمترین مسأله کودک نابینا آن است که خود را به خوبی و به طور کامل قبول کند.
در این رابطه، تشویق او و یا انتقاد از او و یا انتظار رعایت اخلاق و رفتار، نظم و ترتیب از او باید به طور عادی و همانند دیگر کودکان همسال او باشد. لذا باید همواره از مقایسه نابینا با دیگر همسالان بینای او برای ارفاق و تخفیف های نابجا به او اجتناب کرد، چه این روش خود باعث تقویت ناتوانی نابینا می شود.
تا آنجایی که ممکن است آنها را در فعالیت های مختلف شرکت دهیم، نه همه فعالیتها، بلکه در آن دسته از فعالیتهایی که می توانند در آن شرکت داشته باشند. تحرک و جهت یابی از اساسی ترین برنامه های آموزشی و توانبخشی کودک نابینا است، همواره باید توقع داشت که کودک نابینا روز به روز مستقل و خودکفا و مسئول می گردد. بنابراین در واگذاری مسئولیت ها باید توجه داشت که او نیز می تواند همانند دیگر همسالان بینای خود به تدریج از عهده مأموریت ها و مسئولیت های روزمره به خوبی برآید.
اگر چه ظاهراً نقص نابینایی کودک نمی تواند مانعی باشد برای توانایی های او از جمله راه رفتن، اما ضعف اطلاعات و شناخت مادر نسبت به کودک نابینای خود همچنین عدم آموزش لازم، احساسات و عواطف مادری گاه ناخودآگاه باعث می شود که کودک او در حرکت و راه افتادن طبیعی دچار وقفه و رکود گردد.
خانواده نقش عمده ای در رشد شخصیت فرد بازی می کند. روابط با بستگان مخصوصاً در جامعه ما یک رابطه طویل المدت و مادام العمر است.
خانواده اولین محیط اجتماعی است که کودک با آن مواجه می شود. محیط مدرسه هرگز نمی تواند به اندازه محیط خانواده در رشد عاطفی و شخصیت کودک کمک کند. در چنین شرایطی اعضای خانواده مسئولیت سنگینی نسبت به کودکان دارند، زیرا از بدو تولد، کودک رفتار و طرز تلقی خود را از آنها تقلید می کند.
اگر چه کودک دانش، علم و مهارت ها را از محیط خارج از خانه یاد می گیرد ولی انگیزه یادگیری، درک ارزشهای علمی و به کارگیری دانش در راههای مثبت و سازنده را از محیط خانواده می گیرد. این یک امر طبیعی است که والدین به کودک خود محبت می کنند. آنها متوجه می شوند فرزند نابینایشان برای رشد شخصیت به گرمی و امنیت خانوادگی نیاز دارد. این نظریه که با کودک نابینای خود همانگونه رفتار کنید که با کودک بینای خود رفتار می کنید بسیار حائز اهمیت است. هرگونه بی توجهی در دوران کودکی و یا اعمال شیوه های تربیت ناصحیح زیانی است که بعدها به سختی جبران می گردد. اگر بیش از حد برای کودک دلسوزی و همدردی کردید و یا برعکس، نسبت به او بی تفاوت بودید شخصیت او را خدشه دار کرده و او را به صورت یک فرد گوشه گیر و منزوی به اجتماع تحویل می دهید. مهمترین کار این است که کودک نابینای خود را به صورت طبیعی پذیرش کنید و بدانید که او هم مثل کودکان دیگر به تحرک، بازی، یادگیری و اجتماعی شدن نیاز دارد. در چنین شرایطی رشد او طبیعی خواهد بود. هرگاه فرصتی پیش آید سایر اعضای خانواده و خویشاوندان باید مقداری از اوقات خود را صرف او کنند. وقتی کودک در بغل شماست و او را به کوچه و بازار می برید، او را به دوستان و همسایه ها معرفی کنید تا بدون مانع با او صحبت کنند. به کودک خود این امکان را بدهید تا در اطراف اتاق به جست وجو و کنجکاوی بپردازد. اگر صدایی می شنود بگذارید جهت صدا را تعقیب کند. اشیاء را طوری برایش وصف کنید که ماهیت آنها را کاملاً درک کند. به او بگویید در اطراف چه می گذرد، برای او تعریف کنید که حال در خیابان هستیم و مردم دیگر هم در خیابان هستند. حالا مشغول خرید تمبر از پستخانه هستیم، حالا در ایستگاه اتوبوس منتظر هستیم و مردم دیگر هم در انتظار اتوبوس هستند. چیزهایی را که توجه بچه های بینا را جلب می کند برایش توصیف کنید. جدیت شما طوری باشد که حتی الامکان شناخت و بینش او به حد برابری با بچه های بینا برسد. نقش خانواده در بهبود و تکامل شخصیت کودک نابینا خلق کردن چشم و بینایی برای او نیست، بلکه برداشتن گامهایی در جهت بهبودی شخصیت فردی و اجتماعی او و امیدوار کردن او به آینده ای درخشان و سازنده است. شما به عنوان والدین کودک نابینا برای عملی کردن اهداف خود در این مسیر به حوصله، درک صمیمانه، عشق و علاقه و آگاهی نیاز دارید تا به مرور زمان آن را عملی سازید.
تهیه و تنظیم: سیدجلال موسوی