به گزارش ایران سپید پدر و مادری که با فرزند نابینای خود همچون کودکی کامل رفتار می کنند و در مقابل افراد انتظار رفتارهای معمول و معقول را دارند، در واقع در رشد طبیعی استعدادهای ذهنی و مهارت های حسی و حرکتی و پرورش ظرفیت عاطفی کودک خود نقش فعالی را ایفا می کنند. برعکس پدر و مادری که به محض روبه رو شدن با فرزند نابینای خود همه دریچه های رشد و پیشرفت را به روی او بسته پنداشته اند و به شیوه مؤثر و خلاق با او رفتار نمی کنند طبیعی است که انگیزه های رشد فرزندشان را محدود می کنند زیرا وجود انگیزه و پرورش آنان در سازگاری عاطفی و اجتماعی کودک بسیار حائز اهمیت است. برای مثال تحرک و جهت یابی که مهمترین عامل و اساس رشد و سازگاری کودک با محیط است تنها در صورت ایجاد زمینه های مساعد برای پرورش و هدایت انگیزه اکتشاف کودک می تواند به نحوی مطلوب تربیت شده و شکوفا گردد به همین جهت والدین که به دلایل متعدد از جمله ترس و نگرانی شدید و یا حمایت بیش از حد به جای آنکه سعی کنند حتی المقدور موانع محیطی را از سر راه کودکان بردارند عمدتاً مانع از جست وخیز و حرکت طبیعی و لازم کودک خود می شوند در واقع کودک خود را به نوعی معلولیت کاذب بدنی (حرکتی) مبتلا می کنند در حالی که کودکان نابینایی که همانند سایر کودکان همسال خود علی رغم نقص بینایی از فعالیت جسمی و حرکت مطلوب برخوردارند چندان مشکل حرکت و ضعف تعادلی در راه رفتن ندارند .مسلماً برای ایجاد و پرورش انگیزه و قوای حس و حرکت کودکان نابینا می بایست از حواس جانشین بهره گرفت. بازپروری و توانبخشی کودکان نابینا بدون داشتن شناخت دقیق از ویژگی ها و توانایی هایی آنان امری چندان مقبول و مطلوب نیست. کودکی که با چشم های بسته به دنیا می آید از خود هیچ انتظاری برای دیدن دنیای خارج ندارد و هیچ تعجبی هم از اینکه نمی بیند نمی کند. او بین دیدن و ندیدن مرزی را نمی شناسد. او نمی داند که دیگران می بینند و او نمی بیند در واقع دیدن دیگران است که ندیدن او را مشخص می کند. هر بیننده ای به فراخور شناخت و بینش خود برداشتی از نابینایی دارد و برهمان اساس نظر می دهد و قضاوت می کند و گاه قضاوت های نادرست و بی پایه، شخصیت وجودی فرد نابینا را در هاله ای از ابهام و تیرگی می پوشاند .کودک نابینا از طریق چشم قادر به کسب اطلاعات راجع به محیط خود نیست باید به او تعلیم داد چگونه بازی کند چگونه قدم بردارد و چگونه تحصیل کند اینجاست که به اهمیت نقش تحصیلات والدین این کودکان پی می بریم از آنجایی که دوران کودکی از لحاظ رشد و یادگیری بسیار حایز اهمیت است، کودک نابینا در این دوران به توجه خاص نیاز دارد. در واقع در مقایسه با والدین کودکان نابینا و والدین کودکان غیرمعلول نقش والدین در خصوص کودک نابینایشان به مراتب با اهمیت تر می باشد والدین باید این حقیقت را بپذیرند که یادگیری، کسب تجارب و ارضاء کنجکاوی فرزند نابینایشان بدون صرف وقت میسر نمی شود. از طرفی تکرار و تداوم آموزش بسیار مهم و ضروری است. اگر تکرار صورت نگیرد تدریجاً مفاهیم از ذهن نابینا بیرون رفته و اطلاعاتی را که در زمانی بدست آورده بود دیگر در حافظه خویش ندارد بهترین محبت خانواده نسبت به کودک نابینا این است که کارها را به خود او واگذار کنند تا احساس رضایت کند و به استقلال برسد. وقتی والدین کودکان نابینا تحصیل کرده و با سواد باشند فرزندان نه تنها در جنبه های درسی و تحصیلی پیشرفت خوبی خواهند داشت بلکه آنها را در پذیرش مسئولیت های فردی و اجتماعی و نحوه برقراری ارتباط با دیگران از جنبه های دیگر نیز یاری می کنند.
تمام والدین کودکان نابینا باید یاد بگیرند که فرزندشان در مرحله اول یک کودک است و نمی داند که نابیناست او مانند سایر کودکان نیازهایی دارد او به عشق و حمایت و محبت نیاز دارد نه ترحم. او از روز اول زندگی به هوا، غذا، بازی و مکانی امن در خانواده احتیاج دارد اگرچه محبت های شما را نمی بیند ولی گرمی دست ها و آغوش شما را به خوبی احساس می کند. سخنان، زمزمه ها و لالایی های شما را به خوبی می فهمد و از آنها لذت می برد. او نیاز دارد سایر اعضای خانواده را بشناسد آنها را از طریق بو، لمس و صدا تشخیص بدهد تمام افراد خانواده می توانند به او کمک کنند تا از خانه اش و آنچه اطرافش رخ می دهد آگاهی بیابد. پنهان کردن کودک نابینا از همسایه ها کار بسیار غلطی است. تفکر غلط همسایه ها فقط در صورتی می تواند تصحیح شود که آنان فرصت داشته باشند کودک نابینای طبیعی و شادی را از نزدیک ببینند و تجربه کنند. او را از خود مرانید و به شبانه روزی ها نسپارید زیرا زندگی در خانه و خانواده بهترین زندگی برای کودکان است وبنابر یک اصل تجربه شده کلی کودک بهترین احساس امنیت را در خانواده خود می یابد و آنچه را در کانون خانوادگی می آموزد در هیچ جای دیگر نمی تواند فرا گیرد. کودک نابینای شما مانند سایر کودکان باید احساس کند که اطرافیان دوستش دارند و او یک عضو خانه و اجتماع است او باید مسایل زندگی خود را آزمایش کند، اطلاعات و تجارب دست اول را خود به دست آورد شاید در مرحله اول برایتان آسانتر آن باشد که کارهای او را شما انجام دهید ولی او در آن صورت همیشه انتظار خواهد داشت که دیگران کارهایش را انجام دهند.
سعی کنید از انجام کارها به دست خویش لذت برد و او را به سوی وظیفه ای که در اجتماع به عهده خواهد داشت راهنمایی و هدایت کنید مطمئن باشید که او از همین تجارب کوچک چیزهایی بسیار خواهد آموخت چیزهای بسیاری که شما هرگز تصورش را هم نداشته اید او حتی پایه و اساس دانش و بینش را گاهی محکم تر و عمیق تر از کودکان بینا فرا خواهد گرفت اگر می خواهید کودک نابینای شما بر معلولیت خود فائق آید و استقلال داشته باشد، باید از ابتدا عادت کند راه روزانه خود را با آزادی و جرأت بیابد و به عبارت دیگر او باید قبل از هر چیز آزادی در حرکت داشته باشد. والدین باید درباره توانبخشی و نوتوانی نابینایان با فعالیت و تحرک مبتنی بر نظم و ترتیب آشنا باشند. منظور از آموزش جهت یابی و سازگاری از نظر تربیتی این است که در کودک استقلال، اتکا به نفس، اعتماد و اطمینان به وجود آید و هدف این آموزش آن است که کودک نابینا به کمک حواس دیگر نظیر شنیدن، بوئیدن، لمس کردن و چشیدن بر ناتوانی ناشی از فقدان بینایی فائق آید.
کودک نابینا به محیط مشکوک است او را با محیط آشنا کنید تا بتواند خود را با آن سازگار سازد و مانند دیگران در مقابل حوادث خود را حفظ کند. آزادی در حرکت برای کودک نابینا ابتدا دشوار است ولی غیرممکن نیست او وقتی به راه می افتد نمی بیند باید او را تشویق کنید که حرکت کند و گمان نکنید که افتادن او به دلیل نابینایی اوست، به زمین افتادن کودکان دلایل بسیار دارد.
با تقویت حواس دیگر وی به او بیاموزید که هرچه می خواهد خود بیابد به خصوص مراقب باشید که این کنجکاوی های کودکانه و طبیعی در وی نابود نشود بلکه تقویت و گسترش یابد.او حتی بیشتر از کودکان دیگر احتیاج به حرکت دارد ،پس نخستین وظیفه پدر و مادر این است که دست وی را بگیرند و با گام های محکم و مطمئن پا به پا و قدم به قدم راه ببرند و شیوه راه رفتن، راه رفتن با جرات را به او بیاموزند. با او به خیابان، خرید، پارک و گردش بروند، با او حرف بزنند هرچه بیشتر تعریف کنند و توضیح دهند تا او محیط را از گوش بشناسد و وقتی که بازگشتند درباره دیده ها و شنیده ها با وی سخن بگویند. بکوشید حتی المقدور او خود هر چیز را لمس کند و با دستها آن را ببیند و بشناسد. در خانه با او حرف بزنید تا احساس تنهایی نکند و او را در جریان کارهایی که انجام می دهید قرار دهید با او همان کلمات را به کار برید که با فرزندان دیگر خود به کار می برید کودک نابینا مانند دیگر کودکان به اسباب بازی، بازی و معاشرت و مصاحبت نیاز دارد اینها را از وی دریغ نکنید او را سرگرم کنید و بکوشید تا همواره فکر و دست وی مشغول بوده و یا کاری را انجام دهد .برادر و خواهرها را تشویق کنید تا او را در بازی خود شرکت دهند و برای او همبازی هایی جست وجو کنید. او چیزهایی را باید از زندگی اجتماعی بداند که چون نمی بیند قادر نیست تقلید کند مثلاً او باید بداند که دو آشنا وقتی با هم برخورد می کنند لبخند می زنند وقتی گفت وگویی در بین است جهت صورت ها و نگاه ها به سوی یکدیگر کشیده می شود. بیاید از کودکی فراموش شده و محزون، انسانی شاد و خوشبخت بسازیم، انسانی که با قدرت با مشکلات روبه رو شود از شکست ها نهراسد، پیروزی ها را قدر بشناسد و زیبایی های جهان را در یابد و از آنها لذت ببرد.
مدرسه چه کمکی می تواند به خانواده بکند
نکته بسیار مهمی که در برنامه ها و روش های آموزش و پرورش کودکان استثنایی توجه بدان ضرورت فوق العاده دارد آغاز سریع و استمرار برنامه های آموزشی جهت هرچه بیشتر شکوفا نمودن استعدادها، پایداری یادگیری ها، به هدر نرفتن نیروها و سرمایه های معنوی است. منظور از استمرار برنامه های آموزشی این است که اولیا با برنامه های آموزشی کودک در مدرسه آشنا باشند و میان آنها و مربیان در اجرای برنامه ها و پیشرفت تحصیلی و رفتاری کودک هماهنگی وجود داشته باشد. در واقع هرگز فعالیت های آموزشی مدرسه و یادگیری های کودک بدون توجه، همکاری، کمک و پیگیری اولیای کودک در خانه نمی تواند از اهمیت و اعتبار خاص که باید داشته باشد برخوردار شود. به عبارت دیگر مثلث آموزشی مدرسه (معلم) کودک و اولیاء بیانگر اتحاد مقدس و ضرورت استحکام و استمرار صحیح و طبیعی آموزش و یادگیری است. بدیهی است چنانچه تربیت و آموزش کودکان نابینا، هرچه زودتر (بعد از تولد) در خانه وبا روش های صحیح تربیت و آموزش آغاز شود پایه های اولیه استمرار آموزش نهاده شده و از هرگونه آموزش های نادرست که معلم را لاجرم موظف می نماید که بخشی از وقت خود را صرف تصحیح آموخته های نادرست بنماید پرهیز می شود. طبیعی است برای شروع برنامه های تربیت و آموزش صحیح در خانه و استمرار آن در مدرسه اولیاء کودکان نابینا باید از امکانات آموزشی، مشاوره و راهنمایی وزارت آموزش و پرورش به سهولت بهره مند گردند. زیرا به طور معمول رفتار تربیتی پدر و مادر در رابطه با کودک خود برمبنای تجربه و یا تصویری است که از شیوه تربیت کودکان عادی دارند. زمانی که شرایط کودک به گونه ای نیست که در چارچوب روش های تربیتی معمول قرار گیرد پدر و مادر نیاز به راهنمایی و کمک دارند. رابطه پدر و مادر در خانواده با کودک بسیار مهم است به ویژه زمانی که کودک در خانواده با دیگر کودکان همسال خود از بعضی نظرها متفاوت و استثنایی باشد. کودک استثنایی به رابطه استثنایی با خانواده خود نیاز دارد. پدر و مادر کودک استثنایی نیز به بازخوردها،نگرش ها و نیازهای استثنایی دررابطه با کودک خود احتیاج خواهند داشت. رابطه کودک و پدر و مادر بسیار حساس می باشد به نحوی که اگر امری بر کودک تأثیر بگذارد بر پدر و مادر کودک نیز تأثیر خواهد گذاشت و بالعکس. این رابطه ظریف و متقابل در ارتباط با کودک نابینا از حساسیت و ظرافت خاصی برخوردار است. در ایفای صحیح این مسئولیت ها بیش از همه والدین باید اطلاعات و شناخت لازم و جامعی را در مورد کودک استثنایی خود داشته باشند. والدین باید بدانند چه رفتاری با کودک استثنایی خود در جهت تعلیم و تربیت او در پیش بگیرند. چگونه با کودک خود ارتباط صحیح و مؤثر و مفید برقرار کنند و به کودک نیز در پذیرش مسئولیت های ضروری و اجتماعی و نحوه برقراری ارتباط با دیگر برادران و خواهران خود یاری رسانند. نکته مهم و قابل تذکر دیگر توجه خاص به وضعیت روحی و عاطفی والدین است،به ویژه هنگامی که آنان صاحب فرزندی می شوند و از این و آن می شنوند که فرزند آنها هرگز قادر به راه رفتن و دیدن نخواهد بود ،در این شرایط این والدین سخت به مشورت و راهنمایی مسئولان متعهد و دلسوز و دوستان آگاه نیاز دارند.
در هر حال طرح و اجرای یک برنامه آموزشی و تجربی برای والدین و کودکان نابینا ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده و مقدمه لازمی است برای آغاز آموزش رسمی در مدرسه.
گرد آوری : سید جلال موسوی
فهرست منابع:
۱- مقدمه ای بر روان شناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی. دکتر غلامعلی افروز.
۲- مصاحبه و مشاوره با والدین کودکان استثنایی. دکتر غلامعلی افروز
۳- سیری گذرا در آموزش و بهزیستی معلولین بینایی- محمدرضا نامنی.
۴- کودکان استثنایی (خانواده و مشاوره)- نرگس ادیب سرشکی.
۵- نابینایی- مصطفی طاهری عراقی
۶- چگونگی تعلیم و تربیت کودک نابینا- دروتی فیچز- ترجمه حمیده طباطبایی.
۷- پایان نامه گیتی سخن سنج.