کد خبر: 15133
رونمایی از تندیس مجاهدت و پشتکاری
در آستانه ۱۲ آذر، روز جهانی معلولان، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران آیین نکوداشت دکتر محمد خزائلی، معلم و مؤلف نابینا و مؤسس آموزشگاه نابینایان دکتر خزائلی را برگزار کرد.

به گزارش ایران سپید در این برنامه، دو تن از اعضای خانواده دکتر خزائلی، تنی چند از معلمان و نویسندگان پیشکسوت و جمعی از نابینایان حضور داشتند. بهروز رضوی، بازیگر و گوینده پیشکسوت رادیو اجرای این برنامه را بر عهده داشت و علاوه بر شایسته و ابو الفضل خزائلی، دختر و پسر دکتر خزائلی، محمود حکیمی معلم و نویسنده کتاب های نوجوانان، معصومه عزیز محمدی فیلمنامه نویس، غلامرضا امامی پژوهشگر و نویسنده زندگینامه دکتر خزائلی، نصر الله شیرین آبادی موسیقیدان نابینا، حسین عبد الملکی مسئول بخش نابینایان کتابخانه ملی و اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی به ایراد سخن پرداختند. بر اساس این گزارش، پخش کلیپی درباره دکتر خزائلی و اجرای موسیقی ایرانی توسط نسر الله شیرین آبادی و موسیقی کرال توسط گروه موسیقی آموزشگاه دکتر خزائلی و رونمایی از سردیس دکتر خزائلی، از دیگر بخش های این برنامه بود.

هرچه پدرم داشت، با دیگران تقسیم می کرد

در حاشیه نکوداشت زنده یاد دکتر محمد خزائلی ایران سپید با چند تن از مهمانان برنامه، از جمله شایسته خزائلی گفت و گو کرد. دختر دکتر خزائلی اظهار داشت که رابطه آن ها با پدرشان یک ارتباط قوی پدر و فرزندی بود: «پدر ما به قدری با ما مهربان و صمیمی بودند که به هیچ وجه احساس نمی کردیم که با دیگر پدر ها تفاوت دارند. سعی می کردند در تمام امور خانوادگی و اجتماعی مشارکت داشته باشند. همیشه با ما کوه پیمایی می کردند. یادم هست زمانی که در پاریس تحصیل می کردم، پدرم به دیدنم آمدند و باهم از موزه لوور پاریس بازدید کردیم. وقتی مسئول موزه متوجه شد پدرم نابیناست، اجازه داد تا اشیای موزه را لمس کنند.» می گوید پدرش هرچه داشت، با دیگران قسمت می کرد: «پدرم یک روبدشانبر داشتند که هر وقت کسی چیزی مثلاً متکا می خواست، می گفتند روبدشانبر من هست. منظورشان این بود که آن شخص روبدشانبر پدرم را روی چیزی بیندازد و به عنوان متکا از آن استفاده کند. خلاصه هرچه داشتند با دیگران قسمت می کردند.» شایسته خزائلی از پدرش به عنوان مردی دارای پشتکار زیاد یاد کرد: «نامه های پدرم هنوز موجود است که چقدر برای اینکه بتوانند در امتحانات شرکت کنند، به مسئولان آن زمان نوشتند؛ تا آنجا که ایشان را محمد اعما (نابینا) می گفتند. چنان پشتکار داشتند که نهایتاً مسئولان پذیرفتند به ایشان منشی بدهند. زمانی هم که تقاضای کار کردند، با این شرط که اگر بتوانند یک کلاس ۳۶ نفره را اداره کنند، به ایشان کار می دهند. خوشبختانه پدرم از عهده برآمدند و بالاخره موفق به گرفتن کار شدند. پدرم بعد ها اقدام به تأسیس مدرسه ویژه بزرگسالان کردند، چون خودشان در بزرگسالی تحصیل کرده بودند.» دختر دکتر خزائلی به شاگردان پدرش هم اشاره کرد و اظهار داشت که بعضی از آن شاگردان بعد ها جزو چهره های مطرح شدند: «یکی از شاگردان آموزشگاه بزرگسالان دکتر خزائلی، مرحوم شهید رجایی بود. این نکته را هم ناگفته نگذارم که پدر بعد از مدتی این آموزشگاه را به مدرسه بزرگسالان ویژه نابینایان تبدیل کردند.»

این چهره ها مایه افتخار مردم هستند

اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران هم در حاشیه نکوداشت دکتر خزائلی، با اشاره به اینکه بزرگانی مثل دکتر خزائلی مایه افتخار کشور هستند، در خصوص اثر گذاری چنین برنامه هایی اظهار کرد: «نسل آینده به دنبال چشم انداز روشنی برای پیشرفت خود است، بزرگان و چهره های مطرح پیش از خودش را به عنوان الگو قرار می دهد. به نظر من چهره هایی مثل دکتر خزائلی مایه افتخار ایران هستند و برگزاری چنین همایش ها و نکوداشت هایی درباره این چهره ها، تأثیر زیادی در آگاهی بخشی به نسل های آینده دارد.»

نابینایان هرچه دارند، از دکتر خزائلیست

یکی از کسانی که در آیین نکوداشت دکتر خزائلی هم صحبت کرد و هم آواز خواند و ساز زد، نصر الله شیرین آبادی، موسیقیدان نابینا و نوازنده ویولن بود. او در حاشیه این برنامه ضمن گپ و گفت کوتاه با ایران سپید اظهار داشت که نابینایان هرچه دارند، از دکتر خزائلیست: «تا قبل از دکتر خزائلی نابینا ها به کار های کاذب مثل فروش بلیت بخت آزمایی، تلق سماور یا نهایتاً نوازندگی دوره گردی اشتغال داشتند.» این نوازنده پیشکسوت ویولن در ادامه صحبت هایش از تشکیل انجمنی گفت که ریاستش را مرحوم دکتر خزائلی بر عهده گرفت: «زمانی که ما، یعنی من و زنده یادان خلیل دادگر و ربابه صفایی اقدام به تشکیل انجمن حمایت و هدایت نابینایان کردیم، خدمت دکتر خزائلی رفتیم و از ایشان خواهش کردیم تا ریاست انجمن را بر عهده بگیرند. چون ایشان شاگردان و دوستان ذینفوذی داشتند و در ادارات حرف ایشان را می خواندند.» شیرین آبادی طرح قانون توانبخشی را یکی از مهمترین خدمات دکتر خزائلی عنوان کرد: «مرحوم دکتر خزائلی طرح قانون توانبخشی را مطرح کرد و به همان علت هم به مدت ۴ سال وکیل مجلس شورای ملی شد. در آن زمان دکتر شیخ الاسلامزاده رئیس انجمن توانبخشی بود و بیشتر به ناشنوایان خدمات می داد. مرحوم دکتر خزائلی یک بار در مجلس خطاب به دکتر شیخ الاسلامزاده گفت که بودجه نابینایان باید به خود آن ها داده شود و همین موضوع باعث شد مشاجره کوتاهی بین ایشان و دکتر شیخ الاسلامزاده در بگیرد. دکتر خزائلی با عتاب به دکتر شیخ اسلامزاده گفتند که اگر بودجه نابینایان را جدا نکنید، من این موضوع را دادگاهی می کنم. همین اخطار دکتر شیخ الاسلامزاده را واداشت تا بودجه نابینایان را جدا کرده و در اختیار دکتر خزائلی قرار دهد. دکتر خزائلی اولین کسی بود که طی مذاکره با شرکت زیمنس آلمان، تلفن لمس شونده را به ایران آورد و ماشین چاپ بریل حرفه ای را وارد ایران کرد.» شیرین آبادی خودش از جمله کسانی بود که مورد حمایت دکتر خزائلی قرار گرفت: «من در یک مدرسه شبانه روزی درس می خواندم. دکتر خزائلی به خانم فرشته افتخاری که با ایشان کار می کرد، مأموریت داد تا مدارک مرا از آن مدرسه بگیرد که بتوانم دوران دبیرستان را در آموزشگاه ایشان بگذرانم. نمی دانم چطور این اتفاق افتاد؛ چون من کاملاً از این موضوع بیخبر بودم. خلاصه دوران متوسطه را در آموزشگاه دکتر خزائلی گذراندم و سال ۱۳۵۰ موفق به اخذ دیپلم شدم. یک سال بعد برای ادامه تحصیل به مدرسه عالی ترجمه رفتم، اما شهریه های آن سنگین بود. خدمت دکتر خزائلی رسیدم و عرض کردم من نمی خواهم درس بخوانم، چون شهریه های آن سنگین است و من هم مجبورم خرج خانواده ام را بدهم. از آنجا که دکتر انسان شوخطبعی بودند، یک مرتبه به من گفتند: تو غلط می کنی. بعد گفتند که برو به مدرسه عالی ترجمه و بگو به علت یک مأموریت اداری، مجبوری یک سال مرخصی بگیری. آن زمان به صورت قراردادی با وزارت فرهنگ و هنر کار می کردم. رفتم و عیناً آنچه دکتر توصیه کرده بودند، خدمت دکتر آرینپور عرض کردم و ایشان هم موافقت کردند. بعد از آن در کلاس های دکتر خزائلی شرکت کردم. ایشان هیچ شهره ای از شرکت کنندگان در آن کلاس ها نمی گرفتند. من هم به تأسی از ایشان، در آموزشگاه موسیقی خودم روی تابلو نوشته بودم که از نابینایان هیچ شهریه ای دریافت نمی کنم. خلاصه ما یک سال هم در آن کلاس ها شرکت کردیم و من سال بعد با درجه ممتازی در رشته موسیقی شناسی در دانشگاه تهران پذیرفته شدم.»

Page Generated in 0/0049 sec