به مناسبت روز جهانی ناشنوایان و کم شنوایان به سراغ طلبه ناشنوایی رفتیم که یک دنیا حرف دارد و با حرکات دست به دیگران منتقل می کند
به گزارش ایران سپید خیلی اوقات از سر و صدا کلافه میشویم، خیلی اوقات شده که دلمان میخواسته در گوشهای ساکت و آرام بنشینیم و تنها سکوت را زندگی کنیم. کم نیستند در جامعهمان کسانی که سکوت را زندگی میکنند، کسانی که نشنیدن دنیایشان را از دنیای ما جدا کرده اما راه ارتباطاتی پیدا کردهاند، دستانشان را جای گوشها نشاندهاند و با دستان گویای خود پلی ساختهاند تا وارد جامعه شوند. در کنار ما بزرگ شدهاند با همان دستان گویا دنیای تفاوتها و تبعیضها را کنار زدهاند و زندگی میکنند تا به ما بگویند که «شنیدن» مهم است اما اصل نیست و در دنیای سکوت هم میتوان موفق بود برای همین است که برخی از آنها حتی راههای سختتر را برمیگزینند؛ راههایی که اتفاقاً سختیهای بیشتری دارد. به سراغ یکی از همین متفاوتها رفتهایم، کم شنوایی که راه متفاوتی را برگزیده است.آشیخ علیرضا سلمانیان که در مهدیشهر زندگی میکند؛ شهر کوچکی در استان سمنان. 35 سال بیشتر ندارد و تا 15 سالگی همانند من و شما میشنیده اما به مرور شنواییاش کم میشود. شیخ در خانه نمینشیند و به درس در حوزه ادامه میدهد. گفتوگوی ما با این روحانی جوان کم شنوا را در زیر میخوانید.
خودتان را معرفی میکنید؟
علیرضا سلمانیان متولد ۱۳۶۲ هستم.
چه زمانی وارد حوزه علمیه شدید؟
از سال ۷۷ وارد حوزه شدم.
کدام حوزه؟
6 سال در حوزه شهرستان سمنان و تهران مشغول به تحصیل بودم و بعد از آن برای ادامه تحصیل در سطوح عالی به شهر قم رفتم و مشغول به تحصیل شدم و درحال حاضر طلبه درس خارج هستم و سطح ۳ را به پایان رسانده ام.
در مورد معلولیتتان کمی توضیح میدهید؟
بنده در ابتدا مشکلی نداشتم اما در 15 سالگی به علت افتادن از بلندی دچار کم شنوایی پیش رونده شدم که طی این سالها درصد کم شنواییام بیشتر شد.
از سمعک استفاده میکنید؟
بله.
از فعالیتهایتان بگویید؟
در حال حاضر عضو هیأت مدیره کانون ناشنوایان استان سمنان و معاون انجمن ناشنوایان استان و سرپرست ورزشهای ناشنوایان شهرستان مهدیشهر هستم. البته فعالیتهای فرهنگی من فقط در حوزه ناشنوایان نیست. امام جماعت مسجد هم هستم و امام جماعت سازمان بهزیستی هم بودم که متأسفانه با آمدن سرپرست جدید با ما قطع همکاری شد. کارهای فرهنگی و تفریحی هم برای ناشنوایان انجام میدهم. به آنها مفاهیم دینی و احکام را با زبان اشاره آموزش میدهم و برایشان منبر میروم. به طور کلی در مهدی شهر مشغول زندگی و تبلیغ هستم.
منبر برای ناشنوایان؟
بله به زبان اشاره برای آنها احکام و مفاهیم دینی را توضیح میدهم.
چطور شد که کم شنوا شدید؟
در 15 سالگی یعنی در اوج دوران جوانی طی حادثهای از ارتفاع پرت شدم و به مرور شنواییام کم شد.
از چه زمانی زبان اشاره یاد گرفتید؟
البته زبان اشاره را بهصورت کامل بلد نیستم. دوسال پیش به یک برنامه ناشنوایان که از طرف بهزیستی و انجمن ناشنوایان استان سمنان برگزار شده بود دعوت شدم که تا قبل از آن اصلاً اطلاعی در رابطه با وجود چنین انجمنی به اسم ناشنوایان نداشتم و تمام دوستان و اطرافیانم هم از افراد عادی بودند. در آن مراسم با استقبال بچههای ناشنوا مواجه شدم و ارتباطاتم با آنها ادامه پیدا کرد و در این مدت با زبان اشاره آشنایی پیدا کردم.
چند نفر کم شنوا و ناشنوا در مهدی شهر زندگی میکنند؟
حدود 80 نفر.
چند نفر عضو انجمن ناشنوایان استان سمنان هستند؟
حدود 100 نفر عضو انجمن ناشنوایان استان هستند اما در سطح استان قطعاً آمار بالاتری هست که عضو انجمن ما نیستند.
از چه سالی لباس روحانیت پوشیدید؟
از سال 92 ملبس به لباس روحانیت شدم.
گفتید امام جماعت هستید؟
بله بنده از سال 92 که ملبس به لباس مقدس روحانیت شدم امام جماعت و سخنران مساجد بودم.
چطور این کار را میکنید؟
بنده امام جماعت ناشنوایان نیستم در مساجد برای مردم عادی نماز میخوانم.
خوب کار سختتر شد بهنظرم.
چرا؟
خوب اگر در هنگام نماز مرتکب اشتباهی شوید چطور بهشما میگویند؟
امام جماعتی ناشنوایان فرقی با امام جماعتی شنوایان ندارد و عزیزان ناشنوا هم مثل افراد شنوا نماز جماعت برپا میکنند. فقط مسائل و احکام و گفتوگوها بوسیله زبان اشاره و با لبخوانی انجام میشود. مردم تا بهحال که شکر خدا مشکلی نداشتند و به مسألهای برخورد نکردیم از این گذشته من با لب خوانی هم متوجه میشوم و هیچ مشکلی نیست. در واقع بوسیله ارتباط گیری توسط لبخوانی و مقداری زبان اشاره درحدی که آنها متوجه شوند چه میگویم با این عزیزان ارتباط برقرار میکنم.
چرا به سراغ حوزه رفتید؟
سفارش پدرم بود که من وارد حوزه شوم. درواقع هردو پسر خانواده به سفارش پدرم وارد حوزه شدیم بقیه برادر و خواهرهای من معلولیتی ندارند البته خودم هم بسیار علاقه داشتم که وارد حوزه شوم. الان هم اگر دوباره به گذشتهام برگردم باز هم حوزه را انتخاب میکنم چون مطمئن هستم که به غیر از حوزه نمیتوانم موفق بشوم.
مشکلی نداشتید چون یکی از شرایط ورود به حوزههای علمیه داشتن سلامت جسمانی است؟
مشکلات برای طلبه شدن زیاد بوده و هست و طبیعتاً حرف مردم هم در این مورد زیاد بود. اما کم شنوایی هیچ وقت مشکل من برای ورود به حوزه و ادامه تحصیل نبود. من از هیچ کدام از مشکلات پیش رو دلسرد نشدم و با کمک خدا توانستم درسم را ادامه بدهم. من از ۱۵ سالگی وارد حوزه شدم اوایل مشکل شنوایی زیادی نداشتم اما شنوایی من همینطور کمتر و کمتر شد تا جایی که دیگر نمیتوانستم سرکلاس بروم.
پس چطور ادامه دادید؟
بعد از کم شدن شنواییام کتابهای ترجمه و تلخیص را میگرفتم و میخواندم و امتحان میدادم و به ترمهای بالاتر میرفتم و در حال حاضر دارم پایان نامه سطح ۳ را مینویسم.
الان مشکلی ندارید؟
چرا مشکلات که کم نیست مثلاً در سطح درس خارج کتابی وجود ندارد و باید سرکلاس بنشینید و بنویسید. برای همین من به علت اینکه نمیتوانم کاملاً حرفهای استاد را بشنوم بهصورت غیرحضوری از جزوه دوستانم استفاده میکنم و همان را میخوانم.
در مورد شرایط حوزه برای معلولان نگفتید؟
بله یکی از شرایط ورود به حوزه سلامت کامل جسمی و روحی هست و متأسفانه به معلولان اجازه ورود نمیدهند. من هم ابتدا که وارد حوزه شدم مشکل شنوایی نداشتم و بعد از اون اتفاقی که از بلندی سقوط کردم به مرور این مشکل به وجود آمد. حوزه ظاهراً برنامه خاصی برای معلولان ندارد و حمایت چندانی هم ندارد چون نگاه و دیدگاه آنها همان شرایط ورود به حوزه است که طلبه باید با سلامت کامل وارد حوزه شود و با سلامت کامل خارج شود اگر در این بین معلول شدید هم خدا به دادتان برسد. گذشته از شوخی خیلی دوست داشتم حوزه علمیه به ما کمک کند. نه فقط حوزه کاش تمام مسئولان کشور معلولان را باور کنند.
بعد از معلولیت کمکی نکردند؟
دوستانمان در شهر قم یک واحد تبلیغی ناشنوایان دارند که چندنفر از طلاب و روحانیون جمع شدهاند و فعالیتهایشان مخصوص ناشنوایان است. در آنجا تعدادی از دوستان روحانی شنوا، از جمله دوست و برادر عزیزم حجتالاسلام فراهانی فعالیت فرهنگی دارند که ما هم از کمکها و برنامه هایشان استفاده میکنیم این واحد ظاهراً توسط چند طلبه و روحانی جوان و پرانرژی تأسیس شده و فعالیت میکند. در سفری که سال گذشته به همراه تعدادی از ناشنوایان به همراه این گروه به کربلا داشتم متوجه شدم که بسیاری از ناشنوایان دوست دارند که طلبه شوند اما متأسفانه همانطور که گفتم حوزه علمیه تدبیری برای ورود معلولان به حوزه نداشته است.
چرا حوزه وارد نشده مگر بین فرد معلول با فرد غیرمعلول تفاوتی هست؟
در بحث احکام دین فرقی بین معلولان و غیرمعلولان نیست.
اما در بحث افعال و اعمال طبق قاعده لاضرر و لاضرار فیالدین سختگیری و عسر و حرجی نیست و طبیعتاً سهولتهایی برای افراد معلول با توانایی کمتر درنظر گرفته شده مثلاً اینکه اگر نمیتوانید ایستاده نماز بخوانید نشسته بخوانید و...
می خواهم نظر شخصیتان را بدانم چطور یک کم شنوا میتواند امام جماعت باشد اما یک کم بینا نمیتواند؟
از نظر من کم بینا و نابینا هم میتواند امام جماعت باشد و منعی وجود ندارد.
اتفاقاً فکر کنم یکی از روحانیون نابینا هم در کشور هستند که از پایه پنجم نابینا شدند اسمشان دقیقاً در خاطرم نیست.
فکر نمیکنید فقه پویای شیعه باید وارد حوزه معلولیت هم بشود؟
دقیقاً من با این پیشنهاد موافقم خیلی از معلولان هستند که توانایی تحصیل و به تبعاش تدریس و تبلیغ هم دارند و اشتیاق هم دارند که وارد این مسیر شوند. چون به ضرس قاطع معتقدم شخص معلول برای انجام کارهایش به قول معروف یا راهی خواهد یافت یا راهی خواهد ساخت. امیدوارم حوزه علمیه هم تدبیری برای این عزیزان بیندیشد. هیچ وقت فکر نمیکردیم که یک روز ممکن است ناشنوایان بخواهند در حوزه تحصیل کنند. اما در سفری که در سال گذشته با یک تیم از ناشنوایان بیش از 100 نفره از کل کشور به کربلای معلی و نجف اشرف داشتیم مشتاقان ناشنوای زیادی دیدیم که دوست داشتند در حوزه تحصیل کنند و به نظرم میشود فکری به حال این موضوع کرد. اما متأسفانه درحال حاضر چنین امکانی وجود ندارد. امیدواریم در آینده تدبیری اندیشیده شود.
از مؤسسه خودتان در مهدیشهر بگویید؟
مؤسسه خیریه-اشتغالزایی ما داستان درازی دارد از مهرماه سال قبل شورای شهر مهدیشهر این پیشنهاد را به ما دادند و قول حمایت هم دادند اما کوچکترین حمایتی نشد و متأسفانه درحال حاضر با وجود تکمیل و آماده بهرهبرداری شدن ساختمانی که توسط بهزیستی در اختیار ما قرار داده شده بود درحال حاضر بهدلیل مشکلاتی که بین مدیرعامل مؤسسه و بهزیستی پیش آمد کاملاً بلاتکلیف مانده و ما با وجود 8 ماه کار مداوم و تکمیل و آماده کردن ساختمان مؤسسه نه اجازه بهرهبرداری داریم و نه حتی تکلیف کارهای انجام شده مشخص میشود. من با قرض و ریش گرو گذاشتن کارهای تکمیل ساختمان این مؤسسه را پیش بردم و درحال حاضر ما ماندهایم و فشار طلبکارها و مدیرعامل مؤسسه و بهزیستیای که متأسفانه هیچکدام پاسخگو نیستند.
سمت شما در این مؤسسه چیست؟
سرپرست مؤسسه شعبه مهدیشهر هستم.
مگر شعب دیگری هم دارد؟
بله شعبه اصلی مؤسسه درسمنان هست و مدیرعامل بدون توافق کتبی با بهزیستی ساختمان را گرفتند و به ما گفتند تعمیر و تکمیل کنیم و الان هم بهزیستی میگوید ساختمان را پس بدهید و موضوع مؤسسه کنسل شد.
حاج آقا صفحه شما یکی از پربازدیدترین پیجهاست و فالوئرهای زیادی هم دارید چه شد که به سراغ فضای مجازی رفتید؟
اولاً من در صفحهام بهعنوان یک روحانی سعی کردم خشک نباشم و با جوانان ارتباط داشته باشم و بتوانم روحانیت را برایشان طوری نشان بدهم که ذهنیت منفی و خشکی که گاهی از روحانیون در میان مردم وجود دارد تغییر کند. من سعی کردم جلوتر از آن که بهعنوان یک روحانی فعالیت کنم بهعنوان یک جوان پرانرژی فعالیت کنم. طبق گفتههای رهبر معظم انقلاب حوزه باید چشماندازی برای آینده داشته باشد و حوزهها باید با جوانها و جامعه ارتباط بگیرند. تا اینطور نشود که در ۲۰سال آینده هیچ حرفی نداشته باشیم که به جوانها بزنیم. سعی داشتم با کمک دوستانم در فضای مجازی در حد توانم به مردم شهرم خدمت کنم و باری از دوش کسی بردارم.
برای همین گاهی با تیپ اسپرت هم عکس میگذارید؟
بله دوست دارم بتوانم بهتر با جوانان ارتباط بگیرم و گاهی بدون لباس روحانیت هم عکس میگذارم که مردم بدانند ما هم از خودشان هستیم و فکر نکنند از کره مریخ آمدهایم.
سرپرست ورزش ناشنوایان هم هستید. بچههای ناشنوا برای ورزش کردن چه مشکلات و کمبودهایی دارند؟
ما در استان تکواندوکار با مدال طلا داریم، کشتی گیر با مدال طلا داریم که هردو این عزیزان به تیم ملی هم دعوت شدهاند و در سطح فوتسال کشوری هم مقام آوردیم. من از مسئولان میخواهم فقط این بچهها را باور کنند. اگر کمک نمیکنند لااقل سنگاندازی نکنند. کاری نکنند که بچهها امید و خودباوریشان را از دست بدهند چون از دست دادن خودباوری این عزیزان مساوی است با گوشهگیری و دوری از اجتماع و به تبعاش مشکلات فراوان دیگر. من چون خودم کم شنوایی داشتم بسیاری از مشکلات برام ملموس بود.
دنیای ناشنوایان چه دنیایی است؟
من واقعاً از مسئولان میخواهم که فکری به حال اشتغال ناشنوایان کنند. خود من به خیلی از سازمانها و ادارات برای اشتغال رفتم اما نتیجهای نگرفتم.
در قانون، ناشنوایان سهمیه شغلی در ادارات دارند. اما من تا به حال ندیدهام که این قانون در ادارهها اجرا شده باشد. واقعاً از دولت میخواهیم این قانون اجرا شود. باید هرچه سریعتر لایحه حمایت از حقوق معلولان که با کمک همین عزیزان معلول به تصویب مجلس هم رسیده اجرایی شود. چون افراد ناشنوا و سایر معلولان، واقعاً توانایی کمی ندارند و حتی ممکن است بهتر از یک فرد سالم کار انجام دهند چون به اعتقاد من نسبت به انجام وظایفشان احساس مسئولیت بیشتری دارند. به نظرم اگرمشکل اشتغال ناشنوایان حل شود بخش بزرگی از مشکلات ناشنوایان حل خواهد شد. باور کنید بچههای ناشنوای ما هیچ مشکلی جز همان ناشنوایی ندارند.
بهزیستی حمایتی نمیکند؟
بهزیستی استان الحمدلله همیشه کمک حال ما بوده و قطعاً یک کاستیهایی هم در این بین هست که دوستان ما از بهزیستی ناراضی باشند ولی به هرحال از نظر بنده بهطور کلی بهزیستی استان در حد توان کمک حالمان بوده و از همین جا انتظار دارم همه مسئولان شهر در کمک ناشنوایان که شرایط دشوارتری را دارند تلاش بیشتری انجام دهند و این امکان را برای زندگی بهتر ناشنوایان این استان فراهم کنند چراکه این افراد علاوه بر مشکل جسمی که دارند برای حضور و فعالیت بیشتر درجامعه نیازمند حمایتهای بیشتری هستند. هرچند برخی از آنها با استعدادی که خداوند بهشان داده و همت و پشتکاری که دارند توانستهاند همچون یک شهروند عادی در اجتماع فعالیت داشته باشند. اما هزینه سمعک بسیار بالا رفته و متأسفانه ظاهراً بهزیستی هم کل هزینه را تقبل نمیکند و مبلغی باید توسط خود مددجو پرداخت بشود.
و سخن پایانی؟
من از تمامی معلولان عزیز میخواهم ضعفها و کاستیهای جسمیشان را نادیده بگیرند و خودشان را باور کنند چون معتقدم روح بسیار بلندی دارند. این را هم مطمئن باشند اگر در خودشان خودباوری ایجاد کنند میتوانند به خوبی وارد اجتماع شوند و بهتر از بسیاری از افراد سالم فعالیت کنند. البته این امر زمانی میسر میشود که خانوادهها و مسئولان جامعه هم این باور را داشته باشند که افراد معلول براحتی میتوانند در کنار سایر شهروندان مسئولیتهای اجتماعی را به عهده بگیرند و با مساعدتها و آمادهسازی شرایط برخورداری از حداقل حقوقهای شهروندی را برای آنان فراهم کنند.