به گزارش ایران سپید در این بین، عده ای هم هستن که نا امید از همه جا، کنج خانه مینشینند و بدون اینکه تلاشی کرده باشن، از عالم و آدم طلبکارند. در مقابل این گروه از نابینایان، عده اندکی هم پیدا میشوند که به سمت ورزش، آن هم از نوع حرفه ایش میروند. حکایت عرفان محمدعلیزاده اما کمی از همه اینها متفاوت است. جوان مستعدی که ورزش و تحصیل آکادمیک آن هم از نوع مرتبطش را در پیش گرفته و بیتردید یکی از آیندگان شطرنج نابینایان کشورمان است. عرفان محمدعلیزاده که خود را برای مسابقات پارا آسیایی جاکارتا آماده میکند، در گفتگو با ایران سپید میگوید: ششم اسفند ماه ۱۳۶۹ در تهران متولد شدم. مسیر زندگیم کمی متفاوت بود و به دلایلی که در اینجا مجال گفتنش نیست، تا ۱۴ سالگی مدرسه نرفتم و بیسواد بودم. سال ۸۴ با کمک خانواده ام تصمیم گرفتم به تحصیل بپردازم و حضوری فعال در جامعه داشته باشم. تحصیلاتم را در دوره های نهضت سوادآموزی آغاز کردم و با تلاشی شبانه روزی، توانستم این دوره ها را در ۹ ماه پشت سر بگذارم. بدونه همراهی فداکارانه خانم آزاد، معلمم و خانواده ام، این امر میسر نبود. سال ۸۸ آغاز فعالیتم در رشته شطرنج بود، اما به دلیل فشردگی برنامه تحصیلیم و نبود امکانات لازم، سرعت پیشرفتم بسیار کند بود. در سال ۹۰ موفق به کسب مقام نایب قهرمانی جوانان کشور شدم و به عضویت تیم ملی شطرنج جوانان درآمدم. در همان سال در مسابقات باشگاهی نیز به همراه تیم قزوین قهرمان شدم و مدال طلای میز 1 را گرفتم. روند پیشرفتم شتابان طی میشد، هرچند خبری از اعزامهای برونمرزی نبود که انگیزه را از ما میگرفت. سال ۹۲ وارد دانشگاه علمی-کاربردی فدراسیون شطرنج شدم و زیر نظر بهترین اساتید کشور به تحصیل در رشته مربیگری شطرنج پرداختم. سال ۹۴ با هزینه شخصی در مسابقات آزاد اسلوونی شرکت کردم و اولین تجربه بین المللیم رقم خورد. در سال ۹۵ برای اولین بار در ایران در یک مسابقه همزمان (سیمولتانه) در برابر ۱۰ نفر از همنوعانم قرار گرفتم و با کسب ۸ امتیاز، رسماً این رکورد را به نام خودم ثبت کردم. سال ۹۶ در قالب تیم تهران به مسابقات قهرمانی معلولان آسیا در قرقیزستان اعزام شدم و توانستیم به عنوان نایب قهرمانی تیمی آسیا برسیم. سر انجام امسال با قهرمانی مشترک به همراه آقای غدیری در مسابقات انتخابی تیم ملی در کلاس b1، به عضویت تیم ملی جهت اعزام به مسابقات پارا آسیایی جاکارتا درآمدم. در پایان لازم میدانم از زحمات خانواده ام، اساتیدی که تا به امروز برایم زحمت کشیدند، به خصوص سرکار خانم شادی پریدر که نقش زیادی در پیشرفت من داشتند، کمال قدردانی را داشته باشم. «امیر سرمدی»