به گزارش ایران سپید مصلحی، جوان برنامه نویسی است که مدیریت تیم کاشانی را بر عهده دارد و در گفتگو با ایران سپید از نحوه ورودش به ماجرا اینگونه یاد میکند که در تعاملی که با گروههای مختلف نابینایان داشتیم به این فکر افتادیم که از تخصصمان بهره بگیریم و کاری را برای این افراد صورت دهیم و اساساً هیچ اطلاعی هم از دسترسپذیر نبودن تلگرام هم نداشتیم و وقتی از ماجرا مطلع شدیم از نظرمان بسیار عجیب آمد که گروهی با این وسعت و این میزان حضور در جامعه نتوانند از این پیامرسان استفاده کنند. این شد که از ایده هایی که در ذهن داشتیم چشم پوشیدیم و تصمیم گرفتیم این مانع را از سر راه حضور نابینایان در شبکه های اجتماعی برداریم.
مشابه همین دلیل را هم میشود در اظهارات نقیپور، مدیر تیم تبریزی مشاهده کرد. او هم قضیه را اینطور بازگو میکند که جوانی نابینا از اهالی تبریز از طریق واسطه ای با ما مرتبط شد و در ارتباطی که با او داشتیم متوجه عدم امکان دسترسی نابینایان به تلگرام شدیم و به نظرمان بسیار عجیب آمد که در وضع حاضر چطور میشود بدون تلگرام با جامعه در ارتباط مؤثر بود و به این ترتیب تیمی را مأمور تحقیق در خصوص چگونگی ایجاد این دسترسیپذیری کردیم.
اگر جزو کاربرانی باشید که وضعیت انتشار برنامه ها را پیگیری میکنند، حتماً خبر دارید که تلگرام از آن دسته برنامه هایی است که در پی انتشار نسخه اصلی، منبع یا به اصطلاح برنامه نویسها source را هم در اختیار توسعه دهندگان قرار میدهد تا آنها بتوانند بسته به ایده ها و نیاز مخاطبانشان این برنامه را توسعه دهند. آنچه در مورد Blindgram و telelight رخ داده هم دقیقاً همان اتفاقی است که برای اپلیکیشنهایی نظیر mobogram و تلگرام فارسی و دهها نرم افزار دیگر شاهد وقوعش هستیم؛ به این معنا که این دو گروه، از source منتشر شده استفاده کرده اند و مواردی را که در دسترسی نابینایان ایجاد اشکال میکرده برطرف کرده اند. هر کدام از این دو گروه، بسته به سلیقه و سیاستگذاریهایی که برای خود در نظر گرفته اند، شیوه ای را برای ایجاد این دسترسی و همچنین نوع عرضه برنامه شان انتخاب کرده اند. تیم کاشانی ترجیح داده از یکی از شیوه های مرسوم یعنی open beta testing بهره بگیرد و نسخه آزمایشی را از همان ابتدا در اختیار کاربران قرار دهد و از آنها بخواهد تا اشکالات را گزارش کنند و به این ترتیب، بعد از رفع ایرادات اپلیکیشن، نسخه نهایی و رسمی را منتشر کرده در حالی که نقیپور و همکارانش، سیاست Closed testing را پیش گرفته اند و ابتدا گروهی را به عنوان آزمونگر از میان نابینایان انتخاب کرده اند و بعد، تمام مراحل برنامه نویسی را با همان گروه خاص به انتها رسانده اند.
این که کدام گروه، کدام روش را برای به سر انجام رساندن پروژه خود انتخاب کرده چیزی است که بستگی تمام به مدلهای مدیریتی دارد و نمیتوان هیچ ایرادی بر هیچ یک از این دو گروه وارد دانست. دو برنامه با دو رویکرد و سلیقه متفاوت از سوی دو گروه خلاق و جوان تولید شده و هر کدام از کاربران میتواند بر اساس نیازها یا تشخیص خود یا افراد مورد وثوقش هر کدام از این برنامه ها را تهیه و استفاده کند. بدون شک وجود دو برنامه در یک راستا و رقابتی که همین مسأله میان این دو گروه به وجود میآورد هم قطعاً به نفع کاربران نابینا خواهد بود؛ چرا که هر کدام از این گروهها سعی خواهد داشت با ایجاد امکانات بیشتر و مطلوبتر، تعداد بیشتری از کاربران نابینا را جذب محصولش کند. اما آنچه در این میان عجیب به نظر میرسد، نوع مواجهه برخی از نابینایان با این اتفاق است. در این که هر شرکت خصوصی حق دارد به دنبال کسب سود منطقی از محصولش باشد تردیدی نیست اما در این میان برخی کاربران این اپلیکیشنها شروع به تخریب اپلیکیشن رقیب در فضای مجازی و گروههای نابینایی کرده اند و پا را از این هم فراتر گذاشته اند و کار را به فحاشی و درگیریهای بیمنطق لفظی کشانده اند که به هیچ وجه نمیتوان توجیهی برای اینگونه اتفاقات پیدا کرد. قطعاً کاربران حق دارند هر دو این محصولات را از منظر فنی نقد کنند و در موردشان به دوستان و مخاطبانشان اطلاعرسانی کنند اما فحاشی و جوسازیهایی از این دست فقط موجب دلزدگی جوانانی میشود که از دانش روز برخوردارند و میتوانند با ورودشان به حوزه نابینایان مشکلات فراوانی را که در حوزه تکنولوژیکی در جامعه نابینایان وجود دارد، برطرف کنند. وظیفه ما در این مقطع این است که به جای تخریب و کشمکشهای بیفایده، با ارائه راهنمایی و پیشنهاد و راهکار، موجبات تداوم حضور متخصصان در میان نابینایان را فراهم کنیم.